سوال: من یک پسر شش ساله دارم. او مدام پوست انگشت خود را با دندان می کند؛ به طوری که زخم و می شود و خون می آید. خیلی از مواقع من او را از این کار منع می کنم، ولی باز آن را انجام می دهد. چگونه باید با او رفتار کنم؟

جواب:

وقتی بچّه ها ناخن خود را می خورند یا دختر خانم ها، موهای بلند خود را می جوند، معلوم است که این ها یک تیک عصبی دارند و عامل این تیک عصبی، فشار روحی و روانی است که بر آنها وارد می شود.

علّت فشار های روحی بر فرزندان

ممکن است این فشار علّت های مختلفی داشته باشد که این علّت ها یا در محیط خانه است یا در بیرون از خانه. این علل و عوامل عبارتند از:

الف.پرخاشگری، تنبیه و تندی

ممکن است گاهی والدین در محیط خانه با فرزند خود پرخاشگری و تندی کنند یا او را در معرض تنبیه بدنی قرار دهند.

  • اختلاف والدین

 امّا گاهی اوقات علّت فشار، تنبیه بچّه ها نیست؛ بلکه اختلافات خود والدین در حضور فرزندان است؛ مثلاً والدین با درگیری های لفظی و قهرهای بلند مدّت، فشار روحی به فرزندان خود وارد می کنند.

  • ترس

گاهی اوقات عامل فشار، ترس بچّه است؛ مثلاً روزی والدین می خواهند اتاق خواب بچّه را جدا کنند؛ امّا شیوه ی مناسب این کار را نمی دانند. در اینجا بچّه با حالت وحشت به آنها می گوید: من می ترسم که اتاقم جدا شود! امّا والدین به او توجّه نمی کنند.

والدینی در مشاوره به من گفتند: وقتی می خواستیم فرزند را جدا بخوابانیم، در حالی که او گریه می کرده، در اتاق را به روی او قفل می کردیم. ببینید، این ها همان فشارهای روحی و روانی است که به بچّه وارد می شود،

کارتون های نامناسب

دلیل دیگر این فشارها، سریال ها و کارتون هایی است که بچّه از طریق رسانه یا کامپیوتر می بیند. امروزه نمره ی کارتون هایی که ساخته می شود، قابل قبول نیست؛ چراکه ما پشت این مجموعه ها نگاه تربیتی نمی بینیم. کسی باید کارتون ها را بسازد که کودکان را خوب بشناسد و بداند که چه آسیب هایی در این سنین برای کودکان رخ می دهد.

امروزه در کارتون هایی که  تولید می شود، هیجان حرف اوّل را می زند و در هر جایی که هیجان وجود داشته باشد، فشار روحی هم وجود دارد. فرقی هم بین هیجان  مثب و منفی نیست.

هیجان مثبت و منفی

امّا هیجان مثبت به چه چیزی می گویند؟ مثلاًدر یک سریال بچّه ای پدر خود را مدّت هاست که از دست داده و به دنبال او می گردد؛ وقتی فرزند، پدر را پیدا می کند، سریع به آغوش او می رود. ببینید. یا مثالی درباره ی هیجان منفی این است که بچّه ای در جنگل وحشت ناکی گم شده است و حیوانات وحشی در حال دنبال کردن او هستند.

حال اگر والدین به ما اشکال کنند و بگویند که عموم کارتون های فرزند ما این طور نیست، ما در جواب به آنها می گوییم: یکی از کارتون های نامناسب برای بچّه ها کافی است که آنها را دچار اضطراب کند؛ چراکه ممکن است بچّه ها به خاطر یک صحنه در سریال  که ده ثانیه بیشتر هم نیست، تیک عصبی می گیرند.

  • محیط بیرون از خانه

گاهی اوقات محیط های بیرون از خانه باعث ایجاد چنین رفتارهایی می شود؛ به عنوان مثال بچّه ها در این سنّ با هم دیگر بازی می کنند و ممکن است در موقع بازی همدیگر را بترسانند، هم دیگر را بزنند و یا در مسابقه یکی شکست بخورد و یکی پیروز شود؛ تمام این ها ممکن است آن فشار روحی را به بچّه وارد کند.

توصیه ای به والدین

توصیه ی من به والدین این است که سعی کنند آن آرامش را در محیط خانه به یک آرامش عمومی تبدیل کنند؛ یعنی علاوه بر رفتار خوب والدین با هم دیگر، با فرزند خود نیز رفتار خوبی داشته باشند. همچنین فیلم ها و سریال ها و کارتون هایی که بچّه ها می بینند، باید از مدلی انتخاب شود که برای بچّه ها آرامش بخش و سودمند باشد؛ یعنی تنش زا نباشد وبه آنها فشار روحی وارد نکند.

درمان بعد از درمان!

ممکن است وقتی والدین فشار روحی را از فرزند برداشتند، او دوباره شروع به جویدن دست خود کند؛ چرا؟ چون این کار برای او عادت شده است. ما در اینجا به والدین توصیه می کنیم که از امر و نهی های مستقیم بپرهیزند؛ ممکن است والدین به فرزند خود بگویند: این کار را نکن! دستت زشت می شود! فردا بچّه ها تو را مسخره می کنند؛ امّا باید بدانند که روش مستقیم تاثیر خوبی بر روی بچّه نمی گذارد. حتّی ممکن است که با این کار بچّه پنهان کار شود؛ یعنی وقتی فرزند می بیند که مادر او را سرزنش و توبیخ می کند، می رود و در اتاقش این کار را انجام می دهد، یا موقعی که مادر در آشپزخانه است، این کار را انجام می دهد.

راهی برای درمان عادت

ما باید به عنوان یک اصل کلّی از روش حواس پرتی استفاده کنیم؛ یعنی وقتی دیدیم که دهان و دست فرزند می خواهد با هم دیگر ارتباط برقرار کند، سریع دهان یا دست او را مشغول کنیم؛ مثلاً در آن لحظه به او بگوییم: مادر جان! آیا میوه ات را خورده ای؟ او در جواب می گوید: نه. طبیعتاً همین که جواب می دهد، دست خود را از دهان دور می کند و جواب می دهد یا به او بگوییم: امروز در کلاس چه اتّفاقی افتاد؟ نمی خواهی آن را برای من تعریف کنی؟! به این صورت باید دهان او را با کلمات مشغول کنیم.

ما می توانیم با دادن یک آدامس به بچّه، دهان او را مشغول کنیم؛ وقتی هم دهانش مشغول شود، دیگر دستش را به طرف دهانش نمی برد. همچنین والدین می توانند یک مقدار تخمه برای او در ظرفی بریزند، تا با این تخمه مشغول شود یا یک وقتی برای او میوه ای بیاورند یا دست او را به کاری مشغول کنیم، مانند بازی کردن؛ البته در کارهایی مثل تخمه و میوه خوردن هم دست و هم دهان بچّه مشغول است. امّا برخی چیزها مانند آدامس خوردن فقط دهان بچّه را مشغول می کند.