در عرفان حلقه تصریح شده که شعور کیهانی خالق هستی نیست بلکه مخلوق خداوند است. اما هیچ مرادشان از شعور کیهانی معصومین نیست.

اگر کسی بخواهد تفاوت شعور کیهانی را با معصومین بداند باید بداند که معصومین هیچ گاه قائل نشده اند که خداوند فقط خالق است و کار گرداندن جهان و تدبیر آن منحصر در ماست. اما در عرفان حلقه قائل شده اند کار خداوند فقط خلق عالم بوده و برای بقا و پیشبرد امور خلق، حقیقتی به نام شبکه شعور کیهانی خلق شده است که کاگزار خداوند در هستی است. در چنین نگاهی جایگاه خداوند در حقیقت جایگاهی تشریفاتی است و خداوند در بقای هستی سهمی ندارد. دوم این که معصومین نگفته اند که کار ما منحصر در شفابخشی است و هیچ گاه عرفان را در درمان خلاصه نکرده اند، اما در عرفان حلقه باور این است که اگر اتصال با شعور کیهانی انجام پذیرد، خدا شناسی عملی محقق شده است. چنین خداشناسی عملی منحصر در بهبودی و پیدایش قدرت درمانگری است. سوم این که معصومین هیچ گاه نگفته اند که عرفان مساوی با درمان است، بلکه درمان ذاتا هیچ نسبتی با معرفت الهی ندارد و اینگونه نیست که هرکس قدرت درمانگری پیدا کند عارف شده و به شهود رسیده است. اگر کار درمان در عرفان حلقه عرفان معرفی شود، کار روان پزشکان و طبیبان و هامیوپاتی و آیورودا چرا عرفان نباشد؟ معجزه مسیح این نبود که درمانگر بوده، بلکه معجزه وی این بوده که بدون ابزارهای مانند تشعشع دفاعی و انرژی درمانی و اتصال با شعور کیهانی فرایند درمان را رقم زده است.

 

 

منبع:پرسمان