یاد دادن مفاهیم دینی به فرزندان

یکی از مهم ترین نکات در تربیت دینی، که به عنوان عمود دین نیز محسوب می‌شود، نماز است. ترغیب کردن کودکان به نماز در هر گروه سنّی، یک شیوه‌ی منحصر به فردی دارد:

الف. قبل از هفت سالگی

کودکی یکی از عرصه های مهم تربیت است؛ خصوصاً تا هفت سالگی. امروزه خیلی از کارشناسان معتقد هستند که والدین باید در دوران چهار تا شش سالگیِ  فرزند، دوره ی جوانی او را ببینند؛ به این معنی که والدین به امور مورد علاقه‌ی فرزندان در دوره‌ی چهار تا شش سالگی توجّه کرده و همین دوران را نمایه ای از دوران جوانی فرزند خود ببینند.

در این دوره والدین باید بعضی از مفاهیم، از جمله چگونگی خواندن نماز را به فرزندان خود آموزش دهند. دوره‌ی کودکی، دوره‌ی الگو پذیری فرزندان است و والدین باید به آن ها الگو ارائه دهند؛ البتّه الگوها باید محسوس و مشهود باشد؛ تا بچّه، هم الگو را ببیند و هم آن را حس کند. از مهم ترین الگوها، رفتار والدین است.

نتیجه ی یک پژوهش!

پژوهشی در رابطه با انس و الفت بچّه ها با نماز، انجام شده است که نشان می دهد اوّلین و مهم ترین انگیزه‌ی بچّه ها برای نماز خواندن، پدر و مادر هستند. این مورد در اولویّت قرار دارد؛ چراکه درصد بالایی از بچّه ها، ایجاد انگیزه و رغبت خود را در دوران نوجوانی، الگو گیری از والدین می‌دانند.

امروزه روانشناسان و کارشناسان،  به این موضوع رسیده اند که دوره‌ی الگو گیری و الگو پذیری بچّه ها، در سنین زیر هفت سال است. اگر والدین بخواهند که در این دوران فرزندانشان را اهل نماز کنند، مهم ترین عامل این است که خودشان جلوی دیدِ فرزندان نماز بخوانند؛ حتّی اگر پدر و مادر برای نماز به مسجد می‌روند، باید فرزندانشان را نیز همراه خود ببرند تا کودک شاهد نماز خواندن آنها در همه حال باشد.

در این سنین، نیازی نیست که والدین در باره‌ی این موضوع با کودک صحبت کنند؛ زیرا فقط همین دیدنِ  نماز خواندن والدین کافی است و در این مرحله بچّه ها با این روش، تربیت دینی می‌شوند.

الگو پذیری بیشتر فرزندان از پدر

والدین باید توجّه کنند که الگو پذیری دختر و پسرها در این دوران از پدرشان بیشتر است؛ زیرا آن ها مادر را در خانه دائم می‌بینند و گاهی اوقات این رفتارِ مادر برای فرزندان عادی می‌شود؛ ولی چون پدر زمان خاصّی را در محیط خانه حضور دارد و بیشتر وقتش را در بیرون از خانه می‌گذراند، دیدن نماز خواندن پدر، توسط فرزندان، تأثیر بیشتری بر آنها می‌گذارد.

ب. هفت تا یازده سالگی

بین سنّ هفت تا یازده سالگی را دوره‌ی عُلقه های عاطفی فرزندان می‌گویند؛ لذا والدین باید در این دوره، از شیوه های عاطفی برای ترغیب بچّه ها به نماز، استفاده کنند. والدین نباید در دوران هفت سال دوّم یا دوران هفت تا یازده سالگی، بچّه ها را با تحکّم و با دستور دادن، به نماز وادار کنند؛ سوق دادن کودکان به سمت عبادت ها، خصوصاً نماز و تلاوت قرآن، باید با استفاده از روش های عاطفی باشد.

بچّه ها در این دوران نیازهای عاطفی بیشتری دارند؛ به خصوص نیاز عاطفی از طرف بزرگتر ها؛ به عنوان مثال تمام دغدغه‌ی دانش آموزان در مقطع ابتدایی، جلب توجّه و محبّت معلّم به خودشان است و اگر معلّم به آنها تندی کند، ناراحت می‌شوند. همانطور که در مدرسه، رضایت مندی معلّم برای کودکان الویّت دارد، در خانه نیز جلب محبّت والدین برای فرزندان در الویّت است؛ لذا پدر و مادر می‌توانند با توجّه عاطفی، کودکان را به نماز خواندن ترغیب کنند.

ج. یازده سالگی به بالا

از سنّ یازده سالگی به بعد، دوره‌ی تفکّر و دوره‌ی پرسیدن بچّه ها شروع می شود. در این دوره، بچّه ها دلیل می‌خواهند؛ مثلاً می‌خواهند بدانند چرا باید نماز بخوانند. این دوره، دوره ای است که والدین باید متناسب با درک و فهم بچّه ها،  پاسخ سؤالات را برای آن ها روشن کنند و برای آنها استدلال داشته باشند. در این دوره پدر و مادر نباید در قالب یک جمله‌ی کوتاه همراه با تشر، به سؤالات بچّه جواب دهند؛ چرا که در این صورت نمی‌توانند او را متقاعد به انجام دادن آن کار کنند.

کودکان در این سن، به دنبال دلیل می‌گردند. والدین باید با آرامش و وضوح، برای آنها دلیل و استدلال بیاورند و متناسب با سنّ و درک آنها، برایشان با مثال های عینی، شبیه سازی کنند تا کودک موضوع را درک کند و آن را راحت تر بپذیرد.