بیضاوی که بود؟ و لطفاً توضیحاتی درباره چگونگی «تفسیر انوار التنزیل بیضاوی» بدهید.

پاسخ اجمالی

عبدالله بن عمر بیضاوی شیرازی از دانشمندان و مفسران بزرگ اهل سنت در قرن هفتم هجری و صاحب آثاری در علوم مختلف اسلامی است؛ مانند: أنوار التنزیل و أسرار التأویل، الإیضاح، تهذیب الأخلاق و … .  
 

پاسخ تفصیلی

ناصر الدین أبو الخیر عبدالله بن عمر بیضاوی؛ از دانشمندان بزرگ و بنام اهل سنت است و مانند بسیاری دیگر از دانشمندان اسلامی، ایرانی می باشد. او در منطقه «بیضاء»، در اطراف شیراز متولد شد[۱] و به همین جهت، او را بیضاوی نامیده اند.
بیضاوی سال ها در شیراز زندگی کرد و منصب قضاوت را بر عهده داشت و قاضی القضاه آن دیار بود.
[۲]
او در فقه، 
شافعی بود و از بزرگان این مکتب به حساب می آمد.[۳]
در کلام، برخی او را اشعری دانسته اند
[۴] و برخی دیگر اشعری بودن او را رد کرده اند.[۵]
در مورد تاریخ ولادت او، تاریخ دقیقی وجود ندارد، ولی مطمئناً بیشتر عمرش در قرن هفتم بوده و با 
علامه حلّى،خواجه نصیر طوسى و صاحب شرایع هم عصر بوده است.[۶]
او پس از این که مدتی در شیراز بود، به تبریز رفت و تا آخر عمر در آن جا ماند.
[۷] در مورد سال وفات او، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی وفات او را سال ۶۸۵ هجری و برخی دیگر ۶۹۱ دانسته اند.[۸]
از بیضاوی،  آثار متعددی نقل شده است که البته عموماً،  از بین رفته اند؛ از جمله آثار او در علوم مختلف اسلامی می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
تفسیر قرآن: «أنوار التنزیل و أسرار التأویل».
علم کلام: «الإیضاح»، «طوالع الأنوار»، «مطالع الأنظار» و «شرح فصول خواجه طوسى».
فقه شافعی: «شرح التنبیه»، «شرح المصابیح»، «الغایه القصوى».
لغت: «شرح المنتخب».
منطق: «شرح المطالع»‏.
اصول فقه: «منهج الوصول إلى علم الأصول»، «شرح المنهاج»، «شرح مختصر ابن الحاجب»، «شرح المنتخب»‏.
حدیث: «شرح مصابیح السنّه».
عرفان و تصوّف: «تهذیب الأخلاق».
تاریخ: «نظام التواریخ».
[۹]
کتاب شناسی «أنوار التنزیل و أسرار التأویل»
به طور قطع؛ تفسیر «أنوار التنزیل و أسرار التأویل» معروف به «تفسیر بیضاوی»، معروف ترین و اثرگذارترین کتاب او است.
این تفسیر؛ بر اساس تفسیر «کشّاف» زمخشرى نوشته شده است
[۱۰] و از «تفسیر کبیر» فخر رازى و همچنین از تفسیر راغب اصفهانى نیز بهره گرفته و پاره اى اقوال و آراء صحابه و تابعان را نیز در آن آورده است. در تفسیر، از خِرَد و اندیشه هم استمداد جسته و نکات جالب و استنباطات دقیقى را در ضمن آنها بیان کرده است و همه اینها با اسلوبى موجز و مختصر آمده است که گاهى چنان دقیق می شود که بدون تأمل، نمی توان بدان پی برد.[۱۱]
بیضاوی در مقدمه این تفسیر، درباره روش تفسیر و منابعى که بر آنها اعتماد کرده است، می گوید: «دیر زمانى است که با خود می گفتم کتابى در این فنّ (تفسیر) تألیف کنم که دربردارنده برگزیده آراى بزرگان صحابه و تابعان، دانشمندان و مفسران باشد. همچنین نکات‏ مهم و لطایفى را در برگیرد که نتیجه تحقیقات خودم و محققان پیشین است».
[۱۲]
در انتهای تفسیر نیز می گوید: «نگارش این کتاب که شامل نوادر اقوال خردمندان و برگزیده سخنان بزرگان و چکیده نظریات علماى امت در تفسیر قرآن و فهم معانى آن و کشف و توضیح واژه هاى مشکل آن است، با اختصار و به دور از اخلال و خالى از گمراهی به پایان رسید».
[۱۳]
این تفسیر که غالباً – به ویژه از سوى اسلام شناسان اروپایى – تفسیر استاندارد قرآن شمرده می شود، به آن قصد نگاشته شده بوده که کتاب درسى مدرسه ها یا مکتبی ها و حوزه هاى علمیه باشد، لذا هدفش به دست دادن خلاصه اى موجز از بهترین و معتبرترین نکات تفاسیر پیشین است».
[۱۴]
به هر حال؛ این کتاب مورد استقبال و پذیرش عموم قرار گرفت و بسیارى همه یا بخشى از آن را براى تدریس در نظر گرفتند.
[۱۵] حاشیه های بسیاری از علمای شیعه و سنی بر آن نوشته شده است.[۱۶]
روش کلی بیضاوی در تفسیرش چنین است که در ابتدای سوره، نام سوره را ذکر کرده و محل نزول آن را مشخص می کند. سپس به تفسیر آیات می پردازد.
[۱۷] بیضاوی در انتهای سوره، روایاتی را در فضیلت سوره مورد بحث ذکر می کند.
بیضاوی، در آیات مربوط به اهل بیت(ع) تا حدودی معتدل بود.
[۱۸] برای نمونه؛ در ذیل آیه مباهله، داستان آمدن پیامبر اکرم(ص)، حضرت على(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را همان طور که شیعه می گوید، آورده است. و آیه را دلیل بر فضیلت افرادى که پیامبر(ص) ایشان را براى مباهله آورد، می داند.[۱۹]

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج ۴، ص ۱۱۰، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.

[۲]. الادنه وى‏،  احمد بن محمد، طبقات المفسرین، ص ۲۵۴، مدینه، مکتبه العلوم و الحکم‏، چاپ اول‏، ۱۴۱۷ق.

[۳]. زغلول‏، محمد حمد، التفسیر بالرأی، ص ۳۱۳، دمشق،  مکتبه فارابى، چاپ دوم،  ۱۴۲۵ق.

[۴]. نور الدین عتر،  علوم القرآن الکریم، ص ۸۹،  دمشق‏، مطبعه الصباح‏، چاپ ششم‏، ۱۴۱۶ق.

[۵]. معرفت‏، محمد هادى، التفسیر و المفسرون، ج ‏۲، ص ۴۳۰، مشهد، الجامعه الرضویه للعلوم الاسلامیه‏، چاپ اوّل‏، ۱۴۱۸ق.

[۶]. استادى‏، رضا، آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)‏، ص ۳۱۷، تهران‏، نشر قدس‏، چاپ دوم‏، ۱۳۸۳ش.

[۷]. ذهبى‏،  محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج ۱، ص ۲۹۷، بیروت‏،  دار احیاء التراث العربى‏، بی‏تا.

[۸]. العکری الحنبلی الدمشقی، شهاب الدین عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج ۷، ص ۶۸۶، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق.

[۹]. آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)، ص ۳۱۸٫

[۱۰]. معرفت، التفسیر و المفسرون، ج ‏۲، ص ۴۳۰٫

[۱۱]. همان، ج ‏۲، ص ۴۳۱٫

[۱۲]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی‏، محمد عبد الرحمن، ج ۱، ص ۲۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

[۱۳]. همان، ج ‏۵، ص ۳۵۰٫

[۱۴]. ریچارد بل، در آمدى بر تاریخ قرآن، ترجمه: خرمشاهى‏، بهاء الدین، ص ۲۵۲، قم‏،  مرکز ترجمه قرآن‏، چاپ اول‏، ۱۳۸۲ش.

[۱۵]. ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج ‏۱، ص ۳۰۳٫

[۱۶]. ر.ک: ایازى‏، سید محمد على، المفسرون حیاتهم و منهجهم‏، ص ۱۶۲،  تهران‏،  وزارت ارشاد، چاپ اول‏، ۱۳۷۳ش.

[۱۷]. آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)، ص ۲۱۴٫

[۱۸]. همان، ص ۳۲۵٫

[۱۹]. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ‏۲، ص ۲۱٫