مناظرهای در “دبی” امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم. صحیح بخاری را به وی نشان دادم و پرسیدم این روایت را قبول دارید که پیامبر(ص) فرموده فاطمه(س) پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده؟ پاسخ داد قبول دارم. گفتم این را نیز قبول داری که فاطمه(س) از شیخین غضبناک شد؟ گفت: نه این دروغ است و شیعه ها آن را درست کرده اند. کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه کرد و گفت: این کتاب در بیروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش میکشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!

سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(س) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت میآورم.

 

شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامهای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظرهای در مورد حضرت زهرا(س) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب دندان شکنی برایم بفرستید».

جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!!».

آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!

 

 

 

منبع:پرسمان