درباره وضعیت سیاسی دوران امامت حضرت امام باقر علیه‌السلام باید عرض کرد که آن وجود مقدس در سال ۹۴ یا به نقلی ۹۵، یعنی همزمان با شهادت پدر بزرگوارش امام سجاد علیه‌السلام به امامت رسیدند و تا سال ۱۱۴ که به شهادت رسیدند دوران امامت آن وجود مقدس چیزی نزدیک ۱۹ سال به طول انجامیده است.

 

در عصر امامت امام باقر سلام‌الله‌علیه، آن حضرت مدتی کوتاه یعنی کمتر از یک سال را با ولید بن عبدالملک به عنوان خلیفه غاصب اموی معاصر هستند و بعد ار مرگ ولید در سال ۹۶ سلیمان بن عبدالملک به قدرت می‌رسد که وی هم تا سال ۹۹ بر عالم اسلام مسلط بوده است.

 

این عصر، عصر گسترش قلمرو مسلمانان با عملیات‌های نظامی هست. به این معنا که در شرق در #ماوراءالنهر و در مناطقی ماورای ایران دوره ساسانی، فتوحات صورت می گیرد و هم در غرب عالم اسلام و اروپای غربی یعنی سرزمین اسپانیا و پرتغال امروزی که شبه جزیره ایبری باشند، مسلمان ها وارد شده و با سرعت پیش می‌روند. اما سال ۹۹ هجری در پی مرگ سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز پسر عموی آن‌ها به خلافت رسید که او بر خلاف بنی‌امیه نسبت به اهل بیت علیهم‌السلام رفتاری توام با احترام و مدارا داشت.

 

عمر بن عبدالعزیز در امامت امام باقر علیه‌السلام که به قدرت می‌رسد سب و لعن به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه‌السلام را که معاویه لعنه‌الله باب کرده بود، ممنوع اعلام کرد و فدک را به نوادگان امام مجتبی علیه‌السلام بازگردانید و برای طالبیان و علویان از بیت المال حقوق تعیین کرد و خود را چاکر و فردی مخلص نسبت به امیرمومنان علیه‌السلام می‌دانست.

 

امام باقر علیه‌السلام با عمر بن عبدالعزیز یک مناظره مکتوب دارد. طبق نقل تاریخ روزی عمر بن عبدالعزیز از امام سجاد علیه‌السلام یاد کرد و گفت که زینت دین و پیشوای عابدان از دنیا رفت. به او گفتند که از او فرزندی باقی مانده است که چیزی از پدر کم ندارد عمر بن عبدالعزیز برآن شد که امام باقر علیه‌السلام را بیازماید. لذا نامه‌ای به حضرت نوشت و از حضرت درخواست رهنمودی کرد.

 

امام باقر علیه‌السلام در پاسخ مواردی مطرح کردند که برای عمر بن عبدالعزیز سنگین بود. لحن امام مقداری  تند و سرزنش آمیز بود عمر بن عبدالعزیز وقتی این پاسخ را دریافت کرد ناراحت شد و چون می دانست که از امام علیه‌السلام نامه‌ای خطاب به خلیفه پیشین سلیمان بن عبدالملک در بایگانی در بارخلافت وجود دارد آن نامه را درخواست کرد و وقتی دید که امام چگونه با الفاظی محترمانه سلیمان را مورد خطاب قرار داره است بیشتر ناراحت شد و در نامه‌ای به امام علیه‌السلام اینگونه عنوان کرد که… من نامه شما به خلیفه جبار پیشین را دیدم که چگونه او را با عزت و احترام یاد کردید اما من که سعی کردم عدل پیشه کنم و جلوی مظالم و فشارها به مردم را بگیرم اینگونه مورد عتاب قرار داده‌اید