آن وقت این جامع ازداد بودن دین پیغمبر که «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»[۱] این رحم، این دلسوزی، این احترام، این اکرام، این ادب، این تواضع، این احسان، این ایثار، این اطعام جزء جلوه‌های محبّت است. امّا جبهه رفتن، شمشیر زدن، کافر کشتن، منافق را از پا در آوردن درست مقابل محبّت است. پیغمبر دینی آورده است که در این دین که خود او مظهر دین خود است نسبت به کفّار و منافقین مأمور است که غلظت نشان دهد. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ»[۲] این دین رحمانی که آقایان معنی آن را نمی‌دانند و می‌خواهند غیرت را از جامعه اسلامی بگیرند، وجود نازنین پیغمبر در مقام مقابله با میکروب‌های بشریّت با درنده‌هایی که ارزش‌های انسانی را تهدید می‌کردند شدید‌ترین برخورد را داشت و مأموریّت اعمال غلظت داشت. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ» ای پیامبر من «جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ» با کفّار و با جبهه‌ی کفر و استکبار و با جبهه‌ی نفاق مبارزه کن، مجاهده کن، مصاف بده، پیکار کن و با این‌ها جنگ کن، امّا جنگ دیپلماسی نه. «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» نسبت به این‌ها غلظت نشان بده.

 

 این پیغمبری که در جنگ احد حضور پیدا می‌کند، در جنگ بدر حضور پیدا می‌کند، در جنگ حُنین وجود نازنین او حضور دارد، این پیغمبری که حضرت امیر (علیه السّلام) می‌فرمایند: هر وقت تنور جنگ شعله می‌کشید و همه‌ی ما تحت فشار قرار می‌گرفتیم «التَجَأنَا إلی رَسولِ الله» و در آن شرایط حضرت امیر می‌فرماید: نزدیک‌ترین فرد ما به دشمن خود پیغمبر اکرم بود. در صف مقدّم می‌رفت، با دشمنان می‌جنگید و خدای متعال او را مظهر قدرت او قرار داده بود. ترس در وجود پیغمبر خدا نبود.


[۱]– سوره‌ی فتح، آیه ۲۹٫

[۲]– سوره‌ی توبه، آیه ۷۳؛ سوره‌ی تحریم، آیه ۹٫