در کتاب دارالسّلام آمده است: طلبه اى سه حاجت داشت و مدّت  ها به زیارت حضرت ابوالفضل ـ علیه السّلام ـ مشرّف مى شد. روزى در حالى که در مقابل ضریح با کمال ادب و احترام ایستاده و مشغول زیارت بود، ناگاه دیده عدّه اى از زن هاى عرب دهاتى با پاى برهنه، و در حالى که کودک فلجى را به دست گرفته بودند وارد حرم شدند، و هلهله کنان یک دور گرد ضریح چرخیدند و بیمارشان شفا پیدا کرد و از حرم خارج شدند.

آن طلبه وقتى این صحنه را مشاهده مى کند، نزدیک ضریح مى آید و مى گوید: من چند سال است مى آیم و حوایجم برآورده نمى شود. ولى به این عرب هاى بیابانى این گونه التفات دارید! و با صورت قهر و غضب از حرم بیرون مى رود و تصمیم مى گیرد که دیگر به زیارت آن حضرت نرود. به نجف مى رود و در کاروانسرایى منزل مى کند. در آن جا به او مى گویند: خادم شیخ انصارى ـ رحمه اللّه  ـ چند بار آمد و سراغ شما را گرفت. وى نزد شیخ مى رود. شیخ به او مى فرماید:«با حضرت ابوالفضل ـ علیه السّلام ـ قهر نکن، شما به عرب ها نگاه نکنید. آنها اینطور عادت کرده اند. حجّ مى خواهید، نیابت هست ؛ و خانه مى خواهید، هر خانه را پسندیدید تهیّه مى شود؛ و عیال مى خواهید، براى شما فراهم مى شود.» احتمال هم بدهید که اکنون نیز از این گونه علماى صاحب کرامت وجود دارند؛ زیرا: « لا تَخْلوُ الْأَرْضُ مِنْ حُجَّهِ اللّه [حُجَّهٍ لَکَ]. » الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۹؛ بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۲۰؛ ج ۳۶، ص ۳۸۶٫هیچ گاه زمین از حجّت خدا، خالى نمى ماند.البتّه بعضى بالاتر از احتمال، یقین دارند. خداکند طورى یقین داشته باشیم که براى ما تزلزل حاصل نشود. خداوند متعال مى  فرماید از زبان اصحاب حضرت موسى ـ علیه  السّلام ـ نقل مى  فرماید: «قَالَ أَصْحَـبُ مُوسَىآ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ» سوره ى شعراء، آیه  ى ۶۱٫یاران حضرت موسى ـ علیه  السّلام ـ گفتند: قطعا فرعون و فرعونیان  به ما مى  رسند.یعنى هلاک مى  شویم؟ ولى حضرت موسى ـ علیه  السّلام ـ فرمود:  «کَلاَّآ إِنَّ مَعِىَ رَبِّى سَیَهْدِینِ»  سوره  ى شعراء، آیه  ى ۶۲٫چنین نیست، پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمایى خواهد کرد. یعنى پشتم مثل کوه محکم است؛ چون خداوند فرمود: «إِنَّا مَعَکُم مُّسْتَمِعُونَ» سوره  ى شعراء، آیه  ى ۱۵٫ما با شما همراه و شنواییم. یعنى آن  ها که به ما وعده همراهى و نصرت داده  اند با ما هستند و رفیق نیمه راه نیستند.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد