در مرحلهی دوم عملیّات بیت المقدس به همراه علی پیشروی میکردیم. دیدم که علی فقط گوشی بیسیم را در دست دارد و اثری از دستگاه بیسیم و بیسیمچی نیست! علی به شدت سرگرم جنگ بود و متوجّه ماجرا نبود. وقتی پرسیدم: «بیسیم چی کجاست؟» تازه فهمید که بیسیمچیاش را گم کرده است و فوق العاده متعجب شد. علی وقتی میجنگید با تمام وجود میجنگید. آن چنان با حرارت بود و در متن نبرد غرق میشد که از دستگاه بیسیم و بیسیمچی، تنها گوشی بیسیم را در دست داشت. باعلی همه جا را گشتیم. امّا اثری از بیسیمچی پیدا نشد. پس از دوازده سال یعنی در سال ۱۳۷۳ پیکر مطهر بیسیمچی پیدا شد، شاید امروز در آن عالم پر معنا، علی و بیسیمچی یکدیگر را یافتهاند و تنها این من بودم که نه علی را یافتم و نه بیسیمچیاش را!
منبع: کتاب «رسم خوبان۳ – شور شیدایی»؛ شهید حاج علی موحد دوست ص ۶۹٫ / حریر و حدید، ص ۶۸٫
پاسخ دهید