علمای اخلاق، امید و مانند آن را به دانه تمثیل کرده‌اند؛ مثلاً انسان وقتی گندم خوبی را در زمین خوبی از جهت ذات و صفت و در منطقه‌ای پر باران انداخت، سپس پایان کار را با پاک کردن و اصلاح زمین و هر آنچه کشت و کار به آن نیاز داشت معلوم کرد، سپس در انتظار احسان آفریدگار نشست تا از دانه‌ی گندمی که کاشته چندین برابر به او بدهد، او امیدوار است و در امیدش راستین.

امّا وقتی جو انداخت و امید گندم داشت، یا در زمین سنگلاخ نامناسب و زمینی که از جوی و از باران، آب به آن نمی‌رسد انداخت و به انتظار برداشت کامل و درستی نشست، او کودن و مغرور است.

نظیر آن در مطالب ما، کسی است که در دل دانه‌ی ریا انداخته و انتظار دارد نور عمل خالص درو کند. یا قرآن یا چیزی از ذکر و دعا و مناجات خوانده، امّا دلش غرق در یاد دنیا است و مشغول به فکر و اندوه آن، یا این‌که به لقلقه‌ی زبان خوانده نه با حضور دل، و با این حال امید قبول یا باز شدن درهای اسراسر قرآن و چشیدن لذّت ذکر و مناجات خداوند را دارد.

منبع: کتاب به سوی دوست،  ص ۹۲