محمّد بن عمر واقدی (۲۰۷ هـ.ق)

و کان ثقه یفتی بمسجد رسول اللّه و هو ابن نیف و عشرین سنه و هو من الطبقه الثامنه من التابعین من أهل المدینه[۱]؛

علیّ بن موسی الرّضا شخصیتی مورد اطمینان بود و با این‌که ۲۴ بهار سن داشت در مسجد رسول خدا فتوا می داد و از طبقه‌ی هشتم تابعین مدینه به شمار می رفت.

حسن بن سهل (۲۱۵ هـ.ق)

قد جعل ]المامون[ علیّ بن موسی ولّی عهده من بعده و أنّه نظر فی بنی العبّاس و بنی علی فلم یجد أفضل و لا أورع و لا أعلم منه…[۲]؛

مأمون علیّ بن موسی الرّضا را ولی عهد خود قرار داد. وی در جمع فرزندان عبّاس و فرزندان علی شخصیتی را برتر و پرهیزکارتر و آگاه‌تر از علی بن موسی نیافت… .

مأمون عباسی (۲۱۸ هـ.ق)

مأمون قاتل امام رضا (ع) درباره‌ی آن حضرت، خطاب به وزیر خود، فضل بن سهل می‌گوید:

مَا أَعْلَمُ أَحَداً أَفْضَلَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ[۳]؛

من کسی را برتر از این مرد (امام رضا ع) سراغ ندارم.

عبد الجبّار بن سعید (۲۲۹ هـ.ق)

زمانی که ولایت عهدی را بر امام رضا (ع) تحمیل کردند، در همان سال عبد الجبّار بن سعید به مدینه رفت و درباره‌ی این روی داد مهم تاریخی چنین گفت:

«ولی عهد المسلمین علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی‌طالب ع» و سپس این شعر را سرود:

سِتَّهُ آبَاؤُهُمْ مَا هُمْ‏

 

هُمْ خَیْرُ مَنْ‏ یَشْرَبُ‏ صَوْبَ‏ الْغَمَام‏[۴]

شش تن از اجداد و پدران او همان بزرگوارانی هستند که وصف ناشدنی‌اند و از برترین کسانی‌اند که باران رحمت الهی را می‌آشامند.

موصلی شافعی در تأیید این شعر می گوید:

وَ للهِ درّ القائل[۵]؛

و چه نیکو سروده است.

اباصلت هروی[۶] (۲۳۶ هـ.ق)

بدخشی هندی حنفی به نقل از اباصلت می‌گوید:

مَا رَأَیْتُ‏ أَعْلَمَ‏ مِنْ‏ عَلِیِ‏ بْنِ‏ مُوسَى الرِّضَا (ع) وَ لَا رَآهُ عَالِمٌ إِلَّا شَهِدَ لَهُ بِمِثْلِ شَهَادَتِی[۷]؛

فردی داناتر از علیّ بن موسی الرّضا (ع) ندیدم و هر اندیشمندی آن حضرت را دید در این سخن با من هم عقیده بود.

ابراهیم بن عبّاس صولی (۲۴۳ هـ.ق)

زمانی که مأمون ولایت عهدی را بر امام (ع) تحمیل نمود ابراهیم بن عبّاس جهت عرض تهنیت به امام رضا (ع) چنین سرود:

أَزَالَتْ عَزَاءَ الْقَلْبِ بَعْدَ التَّجَلُّدِ                    مَصَارِعُ أَوْلَادِ النَّبِیِّ مُحَمَّد[۸]؛

(اعطای ولایت عهدی به امام رضا ع) تمامی دردها و مصایب اهل بیت را بر طرف ساخت.

هم‌چنین در فراق امام رضا (ع) و شکوه و عظمت آن حضرت چنین سروده است:

إِنّ الرزیه یابن موسی لم تَدَعْ                فی العین بَعْدَک للمصائب مُدْمِعاً

و الصَبْر یحْمَدُ فی المواطن کلّها              و الصبرُ أن نبْکی علیک و نجْزعا[۹]؛

ای فرزند موسی ]بن جعفر[! پس از مصیبت از دست دادن تو مصیبتی فراتر نیست که ما را بگریاند، گرچه صبر در همه‌ی جاها کاری نیکوست، شکیبایی در مصیبت تو این است که شیون و گریه کنیم.

هم‌چنین وی در مدح خاندان و دودمان مطهر امام علیّ بن موسی الرّضا (ع)، این‌گونه سروده است:

أَلَا إِنَ‏ خَیْرَ النَّاسِ‏ نَفْساً وَ وَالِداً

 

وَ رَهْطاً وَ أَجْدَاداً عَلِیٌّ الْمُعَظَّمُ‏

أَتَتْنَا بِهِ لِلْعِلْمِ وَ الْحِلْمِ ثَامِناً

 

إِمَاماً یُؤَدِّی حُجَّهُ اللَّهِ تُکْتَم‏

آگاه باش که بهترین مردمان خود علی بزرگ و پدر و خاندان و اجداد او هستند.

به سبب او، که هشتمین امام است، از دانش و بردباری برخوردار شدیم؛ امامی که حجّت پنهان الهی را بیان می‌کند.

ابوزُرعه‌ی حنبلی (۲۶۱ هـ.ق) و محمّد بن اسلم طوسی (۲۴۲ هـ.ق)

هنگام ورود امام رضا (ع) به نیشابور این دو تن از بزرگان علمای اهل سنّت در آن دوران حضور داشتند و امام (ع) را این‌گونه مورد خطاب قرار دادند:

أَیُّهَا السَّیِّدُ الْجَلِیلُ ابْنُ السَّادَهِ الأَئِمَّهِ، بِحَقِّ آبَائِکَ الأَطْهَرِینَ وَأَسْلافِکَ الأَکْرَمِینَ إِلا مَا أَرَیْتَنَا وَجْهَکَ الْمَیْمُونَ المبارک وَرَوَیْتَ لَنَا حَدِیثًا عَنْ آبَائِکَ، عَنْ جَدِّکَ نَذْکرک به…[۱۰]؛

ای سرور والا مقام! ای فرزند امامان بزرگوار! تو را به حق پدران پاک و اجداد ارجمند خویش چهره‌ی مبارک خود را به ما بنمایان و حدیثی برای ما از پدرانت نقل کن تا بدین وسیله همواره از تو یاد کنیم.

احمد بن یحیی بَلاذُری (۲۷۹ هـ.ق)

هنگامی که امام (ع) فرزند خود را از دست داده بود، بلاذُری بر آن حضرت وارد شد و این‌گونه به آن حضرت تعزیت گفت:

 أَنْتَ‏ تَجِلُ‏ عَنْ‏ وَصْفِنَا وَ نَحْنُ‏ نُقَصَرُّ عَنْ عِظَتِکَ وَ فِی عِلْمِکَ مَا کَفَاکَ وَ فِی ثَوَابِ اللَّهِ مَا عَزَّاکَ[۱۱]؛

تو والاتر از وصف مایی و ما از پند دادن به تو ناتوانیم، تو از دانشی کافی برخورداری و خداوند به تو تعزیت دهد.

عبّاس بن محمّد بن صول

ابراهیم بن عبّاس می گوید: شنیدم که عبّاس بن محمّد بن صول از معاصرین امام رضا (ع) درباره‌ی علیّ بن موسی الرّضا (ع) چنین می گفت:

مَا سُئِلَ الرِّضَا عَنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عَلِمَهُ وَ لَا رَأَیْتُ‏ أَعْلَمَ‏ مِنْهُ‏ بِمَا کَانَ‏ فِی‏ الزَّمَانِ‏ إِلَى وَقْتِ وَ عَصْرِهِ وَ کَانَ الْمَأْمُونُ یَمْتَحِنُهُ بِالسُّؤَالِ عَنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَیُجِیبُهُ الجَوابَ الشّافی وَ کَانَ قَلیلَ النُّومِ کَثِیرَ الصَّوْمِ لَا یَفُوتُهُ‏ صِیَامُ‏ ثَلَاثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلُّ شَهْرِ وَ یَقُولُ ذَلِکَ صِیامُ الدَّهْرِ وَ کَانَ کَثِیرَ الْمَعْرُوفِ وَ الصَّدَقَهِ سِرّاً وَ أَکْثَرُ مَا یَکُونُ ذَلِکَ مِنْهُ فِی اللَّیَالِی الْمُظْلِمَه وَ کَانَ جُلُوسُهُ الصَّیْفِ عَلَى‏ حَصِیرٍ وَ فِی‏ الشِّتَاءِ عَلَى مِسْحٍ[۱۲]؛

هر چه از علیّ بن موسی الرّضا (ع) پرسیده می شد پاسخ می داد من تا کنون فردی را آگاه‌تر از وی ندیده‌ام. مأمون آن حضرت را با پرسش‌هایی گوناگون می‌آزمود و علیّ بن موسی (ع) با جواب های قانع کننده‌ای پاسخ می داد. علیّ بن موسی اندک می خوابید و بسیار روزه می گرفت. هیچ‌گاه سه روز روزه ماهیانه‌اش ترک نمیشد و می فرمود: این سه روز روزه، معادل روزه‌ی یک سال است. کارهای خیر زیادی به انجام می رساند. صدقه‌ی پنهانی می داد و بیشتر این صدقات در تاریکی شب انجام می گرفت. در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پوستین می نشست.

نوفلی

یکی از شاعران آن دوران در مدح امام (ع) چنین می سراید:

رأیت الشیْب مکروهاً و فیه                   و قار لا تَلیق به الذنوب

إذا رَکِبَ الذنوب أخو مشیب                 فما أحد یقول: متی یتوب؟

و داءُ الغانیات بیاض رأسی                  و مَنْ مُدَّ البقاء له یشیب

سَأَصْحَبُهُ بِتَقْوَى اللَّهِ حتّى                     یُفَرِّقَ بَیْننا الْأجلُ الْقریب؛[۱۳]

سفیدی محاسن و پیری را ناپسند می‌بینم و ولی در آن وقاری است که هرگز با گناه جمع نمی‌شود. زمانی که پیر و سالخورده‌ای مرتکب گناهی شود هرگز امید به توبه‌ی او نداشته باش. بیماری آوازه‌خوانان، سفیدی موی من است و کسی که عمرش طولانی شود مویش سپید خواهد گشت، بنابراین، من تا عمر دارم در کنار علی‌بن موسی الرضا (ع) خواهم ماند.

منبع: کتاب امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت – محمدمحسن طبسی


[۱]– تذکره الخواص من الأمه بذکر خصائص الأئمّه، ص ۳۱۵٫

[۲]– تاریخ الأُمم و الملوک، ج ۵، ص ۱۳۸؛ تجارب الأمم و تعاقب الهمم، ج ۳، ص ۳۶۶، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۱۶۳ و البدایه و النهایه، ج ۱۰، ص ۲۵۸٫

[۳]– مقاتل الطالبین، ص ۴۰۲٫

[۴]– نثر الدّرر، ج ۱، ص ۳۶۳ و تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج ۱۳، ص ۴۰۹٫ گفتنی است این شعر از آن نابغۀ ذبیانی است که عبد الجبّار بن سعید، آن را خوانده است. ر.ک النعیم المقیم لعتره النبأ العظیم، ص ۳۹۳٫ البته این شعر با سایر نسخه ها اختلاف دارد: ر.ک: النعیم المقیم لعتره النبأ العظیم، ص ۳۹۳؛ الفصول المهمّه فی معرفه أحوال الأئمّه، ص ۲۵۴ و نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، ص ۲۳۹٫

[۵]– النعیم المقیم لعتره النبأ العظیم، ص ۳۹۳٫

[۶]– اباصلت از دیدگاه بیشتر اهل سنّت، سنّی مذهب است. تفصیل این مطلب ر.ک: دفتر «روایت»، ص ۱۷۳٫

[۷]– مفتاح النجا فی مناقب آل عبا، ص ۱۷۹٫

[۸]– الأغانی، ج ۱۰، ص ۶۳٫

[۹]– نهایه الإرب فی فنون الأدب، ج ۵، ص ۱۶۹٫

[۱۰]– الفصول المهمه فی معرفه أحوال الأئمه، ص ۲۴۳؛ الصواعق المحرقه، ج ۲، ص ۵۹۴؛ أخبار الدّول، ص ۱۱۵؛ ینابیع المودّه لذوی القربی، ج ۳، ص ۱۶۸؛ نور الأبصار فی مناقب آل بیت النّبی المختار، ص ۲۳۶؛ أسرار الشّریعه یا الفتح الرّبانی و الفیض الرّحمانی، ص ۲۲۳-۲۲۴ و الاعتصام بحبل الاسلام، ص ۲۰۵؛ به نقل از: حاکم نیشابوری شافعی، تاریخ نیشابور.

[۱۱]– نهایه الإرب فی فنون الأدب، ج ۵، ص ۱۶۸٫

[۱۲]– الفصول المهمه فی معرفه أحوال الأئمّه، ص ۲۴۱؛ نور الأبصار فی مناقب آل بیت النّبی المختار، ص ۲۳۵-۲۳۶، البته در بعضی از نقل‌ها، این سخنان از ابراهیم بن عبّاس نقل شده نه عبّاس. ر.ک: الإتحاف یحبّ الأشراف، ص ۳۳۸ و أحسن القصص، ج ۷۴، ص ۲۸۹٫

[۱۳]– الوافی بالوفیات، ج ۲۲، ص ۲۵۱٫