امامت پیشوای پنجم شیعیان؛ امام محمدباقر(ع) در برهه ای آغاز شد که جامعه آن روز بیش از هر زمان دیگر چالشهای عمیق عقیدتی و فقهی میان فرقه های اسلامی را یکی پس از دیگری تجربه می کرد. با حضور امام باقر(ع) در این عرصه، گام مهم و بسزایی در راستای تبیین آرای شیعیان برداشته شد و جنبش تحسین برانگیزی در میان دانشمندان شیعی پدید آمد که در اندک زمانی پس از آن توانست تفکرات خطرناک فرقه هایی چون مرجئه، جبریه، قدریه، غلات را تا حد قابل توجهی منزوی سازد.

دوره امامت ایشان و فرزند بزرگوارش امام جعفرصادق(ع) با مسایلی همچون انقراض امویان، بر سر کار آمدن عباسیان، پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابومسلم خراسانی، ترجمه کتب فلسفی و مجادلات کلامی مقارن است. در چنین شرایطی اختلاف شدیدی در کشورهای اسلامی پدید آمده بود و هر کسی از گوشه ای قیام می کرد و در نتیجه خلفا به سرعت تغییر می کردند؛ چنانکه در مدت امامت امام پنجم(ع) و در طی نوزده سال، پنج خلیفه روی کار آمدند. لذا موقعیت مناسبی برای آن حضرت که از ظلم بنی امیه فارغ شده بود، پدید آورد تا انقلابی علمی را آغاز نماید. با بهره گیری از همین فرصت بود که بزرگانی از شیعیان و اهل تسنن در اطراف ایشان جمع شدند و حقایق و معارف اسلام را منتشر کردند. از همین روی امام محمدباقر(ع) و پس از وی امام جعفرصادق(ع) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی بهره جسته و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را بنیان نهادند. محضر امام باقر(ع) مرکز علما و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود و در مکتب تربیتی ایشان علم و فضیلت به مردم آموخته می شد. چنانکه شیخ مفید در «ارشاد» می نویسد: از هیچ کدام از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) این اندازه از علم دین و آثار و سنت و علم قرآن و سیره و فنون ادب که از امام باقر(ع) صادر شده، ظاهر نشده است. ابن حجر- دانشمند اهل تسنن- نیز در مورد این امام بزرگوار می گوید: «او جامع علوم و شکافنده و توسعه دهنده علم بود. او نمایانگر علم بود و دانش را رفعت داد. قلب او مهذب و علم و عمل او پاک و پاکیزه بود. او طاهر و مطهر بود، خلق او عالی بود و عمر او در اطاعت خداوند صرف شد. تبحری در عرفان داشت که زبان گویای آن نیست. سخنان او در عرفان و سیر و سلوک به حدی است که نمی تواند در این گفتار ضبط شود

از دیگر تلاشهای چشمگیر امام در راستای نشر تعالیم اسلامی، مرجعیت علمی امام در پاسخگویی به مسایل فقهی مردم بود. ایشان با برقراری حوزه درس، زدودن چالشهای علمی و تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمونگر قرآن با کج اندیشی ها مبارزه و تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی کمر بست.

« ابو اسحاق سبیعی » از دیگر فرهیختگان این دوره، آن قدر نظرات علمی امام را درست می پندارد که وقتی از او در مورد مسأله ای می پرسند، پاسخ را از زبان امام می گوید و می افزاید: او دانشمندی است که هرگز کسی به سان او (در علم) ندیده ام.

«ابو زرعه» نیز در این باره اقرار می کند: او بزرگترینِ دانشمندان است.

در آن روزگار، بسیاری از شیعیان به مراتب عالی تشیع دست نیافته بودند و دسته ای از آنان در کنار استفاده از احادیث اهل سنت، علاقه زیادی به فراگیری و بهره مندی از دانش امام نیز نشان می دادند. آن گونه که از کتابهای رجالی فهمیده می شود، نام بسیاری از اشخاصی که ارتباط تنگاتنگی با امام داشته اند، جزو اصحاب او نیست. همین موضوع می توانست تا اندازه ای اندیشه شیعه را سست کند؛ چه بسا امکان اختلاط آموزه های دیگری با آن قسمت از معارفی که آنان از امام می آموختند وجود داشت. امام باقر(ع) نیز مانند دیگر امامان شیعه، برای تحکیم پایه های اندیشه شیعه بسیار کوشید و امامت شیعه را به خوبی برای همگان معرفی کرد. او می فرمود: «فرزندان رسول خدا(ص) درهای دانش خداوندی و راه رسیدن به خشنودی او هستند. آنان دعوت کنندگان مردم به سوی بهشت و راهنمایان به سوی آنند.» امام با تکیه بر قرآن، رهبری شیعه و تقویت مبانی پیروی از آن را معرفی می کرد و می کوشید تا امامت را نیز مانند نبوت، امری الهی و مبتنی بر قرآن تبیین کند. بازتاب دیدگاه امام در مورد رهبری شیعه بر احادیث نبوی که بر شباهت و قرابت میان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) تأکید می کرده در بحثهای کلامی ایشان انعکاس فراوانی دارد. او با بیان اینکه امام، دارای صفاتی ذاتی- مانند عصمت و علم- است، در نظر داشت رویکرد جدی تری به موضوع امامت داشته باشد. دیدگاههای ایشان درباره این موضوع، تأثیر ویژه ای بر مردم گذاشت و بسیاری از تهدیدها و خطرها را از تفکر شیعی دور کرد و سبب شد با وجود عقاید گوناگونی که در آن زمان درباره مرجعیت وجود داشت، تعداد گرایندگان به این مکتب رو به فزونی گذارد.

ایشان با درایت و هوشیاری تمام توانست، شکافی را که در گذر سالهای متمادی بین قرآن و عترت در باورهای دینی بخش عظیمی از مردم پدید آمده بود، از میان بردارد.

همانگونه که ذکر شد، عصر امام پنجم(ع) به دلیل وجود شرایط سیاسی خاص اوضاع حاکم، تا اندازه ای به امام اجازه برقراری مجامع علمی داد تا ایشان بتواند استعدادهای نهفته ای را که در جامعه اسلامی وجود داشت، تربیت کند؛ با این همه، نباید تصور کرد که امام با رعایت تقیه و پنهان کاری و عدم برانگیختن حساسیت دستگاه، این معنا را عملی کرده و با وجود تنگناهای خاص سیاسی و فرهنگی توانست دانشمندان برجسته ای را در رشته های گوناگون معارف چون فقه، حدیث، تفسیر و دیگر شاخه های علوم اسلامی تربیت کند که که نام یکایک آنها در دست است. از برجسته ترین آنها می توان به زرارَ بن اعین، محمد بن مسلم ثقفی، ابوبصیر، لیث بن البخری مرادی، برید بن معاویه عجلی اشاره کرد.

امام باقر(ع) در جایگاه بهترین مفسر قرآن با بازگو کردن تفسیر درست آیات، بسیاری از ابهامها را زدود و مشت مخالفان و سودجویان را باز کرد. او همواره برای به اثبات رسانیدن مدعاهای خود از آیات قرآن بهره می جست و کلام خدا را گواه بر سخن خویش می گرفت و می فرمود: «هر چه را می گویم از من سؤال کنید ] این که گفتی [ در کجای قرآن آمده تا آیه مربوط به آن را برایتان تلاوت نمایم.» امام به اندازه ای بر آیات قرآن تسلط داشت که «مالک بن اعین جهنی» شاعر هم عصر امام درباره او سرود: «اگر مردم درصدد جستجوی علوم قرآن بر آیند، باید بدانند که قریش بهترین دانای آن را دارد و اگر امام باقر(ع) در علوم قرآنی لب به سخن گشاید، فروع زیادی برای آن ترسیم خواهد نمود…»

خلاصه آنکه آثار حیات بخش نهضت علمی امام باقر(ع) در جهان تشیع و آشکار ساختن گنج های پنهان معارف و… همه و همه جلوه های بدیع و زیبایی از دانش، آگاهی و معرفت را ترسیم نموده و اعجاز علمی نسل کوثر را متجلی ساخته و گلواژه های علم و آگاهی را از بوستان قرآن و سنت به دلهای حق جو هدیه نموده است. باشد که تشنگان طریق معرفت، با جرعه ای از این چشمه فیاض خویش را سیراب سازند.

 

کتابنامه :

۱ – سیرَ الائمه الاثنی عشر : ج ۲

۲ –عصمت : سید تقی واردی

۳ – « المحاسن و المساوی بیهقی »: ج ۲

۴ – پیشوای پنجم : علی نظری منفرد

۵ – سیره معصومان : ج ۵

۶ – جلوه های تقوا : ج ۳، محمدحسن حائری یزدی

۷ – مجله پاسدار اسلام ، ش ۲۷۹ و ۲۸۰، حجهالاسلام ابوالفضل هادی منش

منبع: سخن تاریخ