مرحوم شیخ انصارى ـ که مى شود گفت به درس اخلاق سیّدعلى دزفولى شوشترى ـ رحمه اللّه ـ مى رفته ـ حرفهایى دارد، از جمله این که: ماها اگر مى خواهیم به حوایجمان برسیم، باید با خشوع و خضوع برسیم، یعنى کار به حوایج نداشته باشیم، کار به تکلیف داشته باشیم و آن را مراعات کنیم. هم چنین در مرض موت خود فرمودند:

« أَلْمَوْتُ وَالْحَیاهُ مِنْ عَوارِضِ الْبَدَنِ، وَالسُّوچُ سَوادُ الْوَجهِ فِى الدّارَیْنِ.»مرگ و زندگانى از عوارض جسم است،و مصیبت آن است که انسان در دو سرا [دنیا و آخرت،نزد خدا] سیاه رو باشد.

آیا آدم عادى مى تواند چنین حرف  هایى را بزند؟!

خدا مى  داند انسان باید چه مقاماتى را داشته باشد تا چنین سخنانى بگوید. آنها عِلْما و عَمَلاً اداى امانت کردند. واى بر ما اگر بر خلاف آنها باشیم. هرچه از بیت المال در نزد او بوده، در خانه  اش بوده، زیرا در آن زمان بانک رایج نبود، شبى دزدها از بالاى بام مى  آیند و مى  بینند داخل خانه  ى شیخ ـ رحمه  اللّه   ـ گاو میش است، و از ترس حمله  ى گاو میش نمى  توانند به پایین بیایند. اختصاص به شیخ ـ رحمه اللّه ـ هم ندارد، خیلى از علما چنین کراماتى را داشتند. ما که آن  جور چیزها را نداریم، شاید اعتراف و اقرار به این که علما و عملاً مثل آنها نیستیم به دردمان بخورد.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد