اثر نیش و کنایه
گزیده بیاناتی از حضرت استاد فاطمی نیا
مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط باعده ای به کربلا مشرف شدند. درمیان آنها یک زن وشوهری بودند. یک روز که پس از زیارت از حرم آمدند، این زن و شوهر بافاصله ی زیادی جلوی شیخ حرکت می کردند، درمیان راه بین شان صحبتی درگرفت و زن نیش و کنایه ای به شوهر زد و او را آزار داد. هنگامی که به اقامتگاه برگشتند، شیخ به همه زیارت قبول گفت ولی به زن که رسید فرمود: تو که هیچ! همه را ریختی زمین و از بین بردی! خانم می گوید:ای آقا! چطور؟!چرا؟! من این همه راه آمدم کربلاء! شیخ فرمود: از حرم که بیرون آمدی به شوهرت حرف آزار دهنده ای زدی و رنجش دادی! همه ی نور و فیوضاتی که بدست آورده بودی را از بین بردی!
پاسخ دهید