خداوند متعال در قرآن کریم شش طایفه و گروه از زنان را بر پیامبر اسلام(ص) حلال نموده و اجازه ازدواج داده است[۱]که آن شش گروه عبارت‌اند از: ۱٫ زنانى که مهرهاى آنها را داده است. ۲٫ دختر عموهای آن‌حضرت، ۳٫ دختر عمه‌‏هاىش، ۴٫ دختران دایى، ۵٫ دختر خاله‏هاىی که با او مهاجرت کردند، ۶٫ و زنى که خودش را به او بخشیده است.[۲]
سپس در آیه دیگری فرمود: «لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ وَ کانَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ رَقیباً»؛[۳] بعد از این زنان، هیچ زنى بر تو حلال نیست و نیز زنى به جاى ایشان اختیار کردن، هر چند تو را از زیبایى او خوش آید، مگر آنچه به غنیمت به دست تو افتد. و خدا مراقب هر چیزى است.
این آیه در بیان توقف ازدواج پیامبر اکرم(ص) بعد از گرفتن ۹ زن از بین این شش طایفه است؛ یعنی بعد از این زنان که از بین این شش طایفه تزویج کرده‏‌اى زن دیگرى بر تو حلال نیست، و نیز نمى‌‏توانى یکى از اینها را طلاق دهى و دیگرى را در جاى آن بگیرى، هر چند زیباتر هم باشد. در نتیجه این عدم حلیت در رابطه با تعداد زنان است؛ یعنی همان‌‌گونه که امت تو را در ازدواج دایم در عدد چهار متوقف کرده‌ایم، شما را نیز در ازدواج دایم در عدد نه و به همین نه نفر محدود و متوقف می‌نماییم، به عبارت دیگر، زیاده از این نه نفر موجود نمى‌‏توانى زن بگیرى، مگر خریدن کنیزان.[۴]
بنابراین آزادى پیامبر در ازدواج، متوقف مى‏‌شود، تا مردم بدانند که ازدواج پیامبر(ص) تنها برای پاسخ به غریزه انسانی و دفع شهوت نبوده، بلکه هدف والاتری نیز در آن وجود داشته است. به عنوان مثال یک‌بار با زنى که چند بار شوهرش او را طلاق داده ازدواج مى‌‏کند تا عفتش لکه‌‏دار نشود، یا با زنى ازدواج مى‌‏کند تا عشیره‌‏اش را به طرف خود متمایل سازد. یا با زنى ازدواج مى‌‏کند تا یک رسم جاهلى را که با مطلقه فرزند‌خواندگان ازدواج کردن را جایز نمى‌‏شمردند باطل سازد و امور دیگری که هر کدام در جای خود بیان شده‌‌اند.[۵] برای اطلاع بیشتر در این باره، ر. کسؤال۷۶۶ (جواز بیش از چهار همسر) و سؤال ۶۵۲۲ (ازدواج پیامبر و دیگران)
اما تعبیر به «وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ» در آیه بدین معنا نیست که (العیاذ بالله) پیامبر اسلام(ص) هوسران باشد، بلکه پیامبر نیز همانند دیگر انسان‌‌ها دارای طبع و غریزه انسانی است، چنان‌که خداوند حکیم در قرآن می‌‌فرماید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ»؛[۶]بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحى مى‏‌شود.
و اقتضای بشر بودن پیامبر(ص) این است که او نیز همانند دیگر انسان‌‌ها می‌‌خورد، می‌‌آشامد، بیمار می‌‌شود، دارای احساس و عاطفه است و…، زیبا دوستی و زیبا پسندی به ویژه در انتخاب همسر نیز یکی از خصایص و ملاک و معیار بشری است، هر چند از معیارهای اصلی به حساب نمی‌آید. بنابراین به پیامبر سفارش می‌‌شود اگر چه زیبایی زنی تو را به شگفتی آورد[۷] که یکی از معیار و ملاک ازدواج تو همانند دیگر انسان‌‌ها باشد، نمی‌توانی با آن زن ازدواج کنی و باید به همین نه زن بسنده نمایی.
اقوال دیگری نیز در تفسیر این آیه وجود دارد که به نظر می‌‌رسد چندان دقیق و وجیه نیستند؛ از این‌رو جهت مطالعه و اطلاع بیشتر، ر.ک: تفسیر مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۷۵ – ۵۷۶.

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ اللاَّتی‏ آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ بَناتِ عَمِّکَ وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ اللاَّتی‏ هاجَرْنَ مَعَکَ وَ امْرَأَهً مُؤْمِنَهً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالِصَهً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ فی‏ أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ لِکَیْلا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً». احزاب، ۵۰

[۲]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ۸، ص ۵۷۵، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۳]. احزاب، ۵۲.

[۴]. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج ۳، ص ۶۵۰، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش؛ قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج ۸، ص ۳۸۲، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج ۱۰، ص ۴۷۳، میقات، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.

[۵]. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ۱۰، ص ۲۹۷، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.

[۶]. کهف، ۱۱۰.

[۷]. نقل شده است آن زن زیبا که زیباییش پیامبر را به شگفتی و اعجاب آورد «اسماء بنت عمیس»، بعد از شهادت همسرش جعفربن ابی طالب بوده است. مجمع البیان، ج ‏۸، ص ۵۷۵.