– من دو فرزند دارم مذکّر هستند. فرزند اوّل من اوّل دبیرستان است، فرزند دوم من هم امسال دوم راهنمایی می‌رود. امسال خیلی به من اصرار کردند که تلفن همراه بخرند، من با توجّه به این‌که مطالب رادیو و تلویزیون را گوش می‌دهم کلّاً روانشناس‌ها می‌گویند از اوّل دانشگاه باید برای بچّه‌ها تلفن همراه بخریم. با توجّه به این‌که علم هم در حال پیشرفت است و تکنولوژی در حال پیشرفت است، بچّه‌ها کامپیوتر دارند، پلی استیشن هم دارند، به من می‌گویند اوّلاً همه‌ی دوستان ما که دارند، بعد هم ما می‌خواهیم برای شما چیزی بخریم یا مثلاً مسجد برویم می‌خواهیم بگوییم دیر کردیم، در مسجد برنامه است، به شما زنگ بزنیم که شما نگران نباشید، از این جهت نیاز به تلفن همراه داریم. با توجّه به این‌که ممکن است جواب من دیر داده شود درصدد هستم که تلفن را بخرم، ولی آیا خریدن تلفن در این سن برای بچّه‌ها اشکالی ندارد؟

سؤال دوم من این‌که در مورد پول تو جیبی آقای دکتر برنامه‌ای را ذکر کردند که سال اوّل بود چقدر باشد، کلاس دوم چند برابر باشد. مجدّداً این را برای ما بگویند. سومین سؤال من این است که چطور به این پسر کوچک خود بگویم؟ متوجّه نمی‌شود، می‌گوید همان‌ مقدار پول که به رضا می‌دهید باید به من هم بدهید. برای ما توضیح دهید.

– گاهی اوقات تکنولوژی دغدغه‌های جدیدی را هم برای خانواده‌ها ایجاد می‌کند. یکی از این دغدغه‌ها همین است که آیا ما برای فرزند خود این وسیله‌ی کامپیوتری، این تلفن را بخریم؟ نخریم؟ چه کنیم؟

یک مقدار این مطلب را باز کنم. بچّه‌ها باید دو نوع مالکیّت داشته باشند، یک مالکیّت به معنای حقیقی که متناسب با سنّ آن‌ها است، یک مالکیّت مالکیّتِ مشروط یا موقّتی باشد. این هم می‌تواند متناسب با نوع استفاده و خطرات و آسیب‌هایی که ممکن است آن وسیله یا امکانی که در اختیار فرزند خود می‌خواهیم قرار دهیم داشته باشد، متغیّر شود. مثلاً ما برای فرزند خود کامپیوتر نخریم، چرا؟ چون وقتی او را مالک یک کامپیوتر می‌کنیم از نظارت ما خارج می‌شود، یعنی او کامپیوتر خود را به اتاق می‌برد، مانیتور آن را سمت دیوار می‌گذارد، روی آن پسورد می‌گذارد و اجازه‌ی این را نمی‌دهد که ما استفاده کنیم. یعنی از فردا چون او مالک شده من هم باید اجازه بگیرم که اجازه می‌دهی من بیایم از کامپیوتر تو استفاده کنم یا نه؟ او هم می‌گوید نه، این کامپیوتر برای من است، تو دست می‌زنی آن را خراب می‌کنی. ولی وقتی ما کامپیوتر را برای اعضای خانواده خریدیم، یعنی مثل تلویزیون. تلویزیون به عنوان یک رسانه، یک تکنولوژی استفاده می‌شود، عمومی است.

– در یک مکان عمومی خانه قرار داده می‌شود.

– دقیقاً کامپیوتر هم همین‌طور. در یک محیط عمومی قرار داده می‌شود، تحت نظارت همه‌ی اعضای خانواده هم هست. ما می‌گوییم مانیتور آن چطور باشد، بالطبع به این شکل محدودیّت‌هایی در استفاده‌ی آن ایجاد می‌شود، بچّه‌ها هم حواس خود را جمع می‌کنند که خدای ناکرده استفاده‌ی ناصحیح نکنند. یعنی وقتی که در معرض دید ما بود حتّی فرزند ما خواست اینترنت هم استفاده کند استفاده می‌کند، چون می‌داند استفاده‌ای که می‌کند باید استفاده‌ی صحیحی باشد. ولی وقتی در اتاق خود او باشد، مانیتور آن به سمت دیوار باشد، وسوسه‌‌انگیز می‌شود، معلوم نمی‌شود چه استفاده‌ای می‌شود. حداقل این است که ما نمی‌دانیم چه استفاده‌ای می‌کند. یا مثلاً به فرض چیزی مثل اتاق، ما گاهی اوقات مالکیّت اتاق فرزند خود را نباید به او بدهیم، این اتاق برای تو، چون در پس آن‌ ممکن است آسیب‌هایی باشد. چطور؟ از فردا وقتی من می‌خواهم وارد اتاق فرزند خود شوم باید در بزنم و وارد شوم، این در زدن برای چیست؟ برای چه من باید در بزنم؟ آیا او در وضعیّتی است که نباید باشد؟ این وضعیّت چیست؟ آیا می‌خواهد لباس خود را تعویض کند؟ مگر در طول روز چند دقیقه اتّفاق می‌افتد که فرزند من ساعت‌ها در اتاق باشد و در را قفل کند؟

ما نمی‌دانیم چه اتّفاقی در آن اتاق می‌افتد، خود این ممکن است آسیب داشته باشد. چیزهای دیگر، حتّی در سنین کوچک‌تر، مثلاً شما به یک بچّه‌ی دوره‌ی ابتدایی اتاق می‌دهید، می‌بینید اتاق او دائماً به هم ریخته است، به او می‌گویید چرا اتاق تو به هم ریخته است؟ مرتّب کن. می‌گوید اتاق برای من است. مادر می‌گوید می‌خواهد مهمان بیاید، می‌‌گوید در آن را قفل می‌کنم. وقتی مالک شد اختیار آن هم به دست او می‌شود. لذا این‌جا خسارت‌ها ایجاد می‌شود.

یکی از نکات هم همین است. تلفن همراه یک وسیله‌ای است که برای رفع نیاز است، نه یک اسباب بازی. اوّلین الگو را باید پدر و مادر در استفاده‌ی صحیح از تلفن همراه به بچّه‌ها بدهند. یعنی پدری که دائم اس ام اس جُک برای این و آن می‌فرستد فردا بچّه‌ی او هم همین کار را می‌کند یا مثلاً استفاده‌هایی می‌کند، نامشروع نمی‌گوییم، ولی استفاده‌ای که فراتر از نیاز واقعی است، فردا فرزند او هم همین استفاده را خواهد کرد. لذا توصیه‌ی من این است که پدر خانواده یک تلفن همراه برای خود داشته باشد، به دلیل این‌که مدّت زمان زیادی را بیرون خانه است باید با خانه ارتباط داشته باشد، نکاتی هست، خریدی هست، حرفی هست، مشکلی یک مرتبه به وجود می‌آید، این برای ضرورت.

ولی برای اعضای خانواده هم یک گوشی همراه خریده شود، مثلاً این مادر بزرگوار گفته‌اند فرزند من می‌گوید من یک موقع می‌روم خرید کنم، مسجد برای نماز رفته‌ام، ممکن است دیر کنم، برای این‌که شما نگران نشوید. خیلی خوب است، اتّفاقاً این نیاز خوبی است، تلفن همراهی که برای خانواده است، مالک آن خانواده است، بگویید پسرم می‌خواهی به مسجد بروی؟ بیا، این در اختیار تو که اگر دیر و زود شد به ما اطّلاع بدهی. داری به اردو می‌روی؟ چقدر خوب، این همراه تو باشد که ما هم نگران تو نباشیم. ولی یک تلفن همراه دائم در جیب او باشد چه نیازی به این است؟ این ممکن است آسیب ایجاد کند.

لذا من خواهش دارم از تمام کسانی که کارشناس این بحث هستند، در برنامه‌های متعدّد ما باید این دغدغه را از پدرها و مادرها با یک راهکار خوب دور کنیم. به نظر می‌رسد این راهکار شاید یک راهکار منطقی باشد. چون خود خداوند عالم هم نسبت به بندگان این کار را انجام داده است. شما نگاه کنید، ما بندگان را مالک حقیقی چیزی نکرده، مالک مشروط کرده، می‌گوید اوّلاً تو آن چیزی را که به دست می‌آوری از راه حلال باشد. دوماً به اندازه‌ی نیاز خود استفاده کن، به ما اجازه نداده اگر من پول زیاد دارم اسراف کنم، تجمّل‌گرایی کنم، فردا من را بازخواست می‌کند، می‌گوید به اندازه‌ی نیاز خود باید استفاده کنی. این هم یک شرطی دارد، مشروط به حیات انسان هم هست، انسان وقتی چشم از این دنیا بست همه‌ی مالکیّت‌های او از بین می‌رود.

من می‌خواهم بگویم ما باید از همان سنّت الهی و طبیعی در زندگی خود درس بگیریم، ما هم مشروط به فرزندان خود بعضی مالکیّت‌ها را می‌دهیم، برو تا وقتی که نماز است ایرادی ندارد، در اختیار تو باشد. موبایل در خانه جایگاهی هم داشته باشد، بعد که آمدند آن‌جا بگذارند، حتّی خاموش هم بکنند. الحمدلله امروز در همه‌ی خانه‌ها تلفن ثابت وجود دارد، تلفن ثابت برای استفاده‌ی عمومی، این گوشی همراه هم برای استفاده‌ی عمومی. دوست فرزند ما با او کار دارد؟ به خانه زنگ می‌زند با او ارتباط برقرار می‌کند. لذا این نکته‌ای است که باید دقّت شود، این مادر بزرگوار ما هم دغدغه‌ی به جایی داشتند، نه تنها ایشان، خیلی از خانواده‌ها این دغدغه را دارند.

اگر من در یک جمله بخواهم صحبت خود را جمع‌بندی کنم این‌طور جمع‌بندی می‌کنم که ما در چیزهایی مثل کامپیوتر، تلفن همراه، حتّی اتاق، مالکیّت خاص به فرزندان خود نمی‌دهیم، مالکیّت‌ها مالکیّت‌های مشروط است، فرزند ما بداند وقتی می‌خواهد بخوابد این اتاق خواب او است، برود بخوابد، وقتی تمام شد بیرون می‌آید تخت خود را مرتّب می‌کند. بداند آن‌جا جای مطالعه‌ی او است، مثل یک دانش‌‌آموز. دانش‌آموز وقتی می‌رود یک نیمکت در مدرسه‌، در کلاس، در اختیار او قرار می‌دهند، او حقّ این را ندارد که روی نیمکت خود هر خطّی خواست بکشد، نیمکت خود را هر طور خواست بچرخاند یا مثلاً وسایل او همین‌طور روی نیمکت باشد به خانه بیاید، نه. این مشروط است، تا زمانی که پشت این میز و نیمکت نشسته‌ای استفاده می‌کنی، بعد هم وسایل خود را مرتّب می‌کنی سر جای آن می‌گذاری. اگر دانش‌آموز است از مدرسه به منزل می‌برد، اگر در خانه هم هست مرتّب سر جای آن قرار می‌گیرد.

ما برای پول تو جیبی فرزندان خود مقدار خاص قرار ندهیم، همیشه نیاز فرزندان خود را در نظر بگیریم، این همان مشکل را به وجود می‌آورد. هر چند امروز یک بحثی وجود دارد که بچّه‌ها باید از همین سنین مدیریت اقتصادی پیدا کنند. ولی یک موقع است ما مدیریت اقتصادی را در راستای نیازهای آن‌ها برقرار می‌کنیم. مثلاً می‌دانیم این فرزند ما به مدرسه می‌رود روزی یک خوراکی باید بخورد، هرچند ما می‌گوییم نباید این‌طور باشد، باید خوراکی‌های سالمی که در خانه تهیّه می‌شود در اختیار فرزند خود بگذاریم. به فرض این‌که قرار است روزی یک خوراکی استفاده کند، مجموعاً ما می‌بینیم نیاز فرزند ما در هفته در گروه سنّی ابتدایی ۵۰۰ تومان است. در گروه ابتدایی گاهی ما نباید ماهانه به آن‌ها پول تو جیبی بدهیم، مثلاً بگوییم در ماه دو هزار تومان می‌شود، دو هزار تومان را فروردین به او بدهیم.

– چک بکشیم.

– بله. این نمی‌تواند مدیریت کند، یعنی ممکن است در همان هفته‌ی اوّل این دو هزار تومان را خرج کند، از هفته‌ی دوم و سوم بی‌پول بماند. لذا در سنین پایین‌تر ما مدیریت او را محدود‌تر می‌کنیم. مثلاً به فرض ۲۰۰ تومان به او می‌دهیم، می‌گوییم این پول امروز و فردای تو برای خوراکی. مشخّص کنیم. چرا می‌گویم به این دقّت کنیم؟ چون در بعضی از سنین آسیب‌زا است. من وقتی به فرزند خود می‌گویم این هزار تومان را بگیر، بعد می‌بینم رفته یک خوراکی نامناسبی را خریده، به او می‌گویم چرا این را خریده‌ای؟ می‌گوید از پول خود من بود. یعنی این مشکل را ایجاد می‌کند وقتی که ما محدودیّت نیاز فرزند خود را در دادن پول به او رعایت نکنیم. لذا باید این را رعایت کنیم. وقتی براساس نیاز فرزند شد حتّی اختلافی که مادر گفتند به وجود نمی‌آید.

نیازها متفاوت است، در یک گروه سنّی یک نیاز وجود دارد، مثلاً دوره‌ی ابتدایی یک نیاز وجود دارد، دوره‌ی راهنمایی یک نیاز است. نمی‌توانیم بگوییم چند برابر کنیم یا چند برابر نکنیم. یعنی ممکن است شما حساب کنید تورّم بالا می‌رود، الآن فرزند من اوّل ابتدایی است بگویم در مقطع ابتدایی اگر به او هفتگی هزار تومان پول می‌دهم یا هفتگی ۵۰۰ تومان پول می‌دهم، در مقطع راهنمایی این را سه برابر کنم. تا پنج سال بعد معلوم نیست چقدر تورّم بالا و پایین رفته، یعنی ممکن است تا پنج سال بعد با این‌که سه برابر ۵۰۰ تومان هزار و ۵۰۰ تومان شده، ولی به او یک بیسکویت هم ندهند. لذا ما نیاز را در پول تو جیبی در نظر می‌گیریم، هر چقدر هم باشد، ولی نیاز واقعی.

یک نکته‌ی دیگری که در بحث مدیریت اقتصادی در نظر گرفته شود بحث پس انداز کردن است. یعنی یک موقع ما فرزند خود را مردّد بگذاریم، بگوییم مادر جان من الآن برای تو نان و کره و خرما آماده‌ کرده‌ام، امروز می‌توانی تغذیه‌ی خود را بخوری، ولی این ۱۰۰ تومان هم پول تو جیبی امروز تو است، می‌توانی یک کلوچه هم با آن بخری. ولی اگر این را خوردی پول خود را می‌توانی جمع کنی، یعنی پس انداز کردن را به او یاد بدهیم. ولی بگذاریم خود او این‌جا مدیریت و انتخاب کند، یعنی پشت آن اجبار نباشد که بگوییم پول را به تو نمی‌دهیم باید همین را بخوری. بگذارید یک موقع ببیند وقتی پول خود را جمع می‌‌کند… مشکل بعدی هم ایجاد می‌شود، یعنی یک مرتبه بچّه ۲۰ هزار تومان در ایّام سال جدید عیدی پول گرفته‌، واقعاً دغدغه است. ما گاهی اوقات مادرهای بزرگوار، پدرهای بزرگوار را می‌بینیم سؤال می‌کنند، این مقدار زیاد را عیدی گرفته، چه برای او بخریم؟ یا گاهی اوقات می‌خواهد چیزهایی بخرد، اصرار هم دارد که این پول برای من است که باید این را بخریم. این را باید جهت‌دهی کرد، یعنی وقتی من فرزند خود را پلّه پلّه از کودکی بالا می‌آورم که براساس نیاز خود باید خرید کنی، آن‌جا هم براساس نیاز خود خرید می‌کند.

مثلاً ما یک موقع می‌بینیم میز تحریر در خانه ندارد، می‌گوییم چه خوب است پول عیدی را که امسال جمع کردی یا میز تحریر بخر – گاهی اوقات حقّ انتخاب هم بدهیم، او را محدود نکنیم- یا می‌توانی برای خود فلان لباس ورزشی را که دوست داشتی، آن را بخری. یعنی بین این دو حقّ انتخاب بدهیم، ولی ما جهت‌دهی کلّی را برای او در این سنین انجام می‌دهیم. در سنین بالاتر تربیت خود بچّه‌ها هم می‌بینیم طوری می‌شود که براساس…