علامه امینی بخشی از این نقلها را در کتاب سیرتنا و و سنتنا و فراهم آورده‌اند. کتابهای اهل سنت مملو از این اخبار و آثار است.[۱]
علاوه[۲] بر این روایات، که خود جنبه تاریخی دارد، اخباری نقل شده که بصراحت یا اشارت، وقوع حادثه کربلا را قبل از اتفاق افتادن آن، خبر داده است. این اخبار در کتب تاریخی نقل شده که در ذیل به بخشی از آنها اشاره می‌کنیم.
در روایتی آمده است که امام علیه السّلام در شبی قبل از آنکه از مدینه به سوی مکّه هجرت کند، بر سر قبر رسول الله صلّی اللّه علیه و آله آمد. پس از آنکه کنار قبر خوابش برد، در خواب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و جمعی از ملائکه را دید. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله او را در آغوش گرفته و بدو فرمود: یا حسین! کأنک عن قریب أراک مقتولا مذبوحا بارض کرب و بلا من عصابه من أمتی و أنت فی ذلک عطشان لا تستقی … یا حسین أن أباک و أمک قد قدّموا علیّ و هم إلیک مشتاقون و أن لک فی الجنّه درجات لن تنالها إلا بالشهاده، ای حسین! می‌بینم که بزودی به دست گروهی از امّت من در کربلا تشنه کشته خواهی شد … ای حسین! پدر و مادرت بر من وارد شده و مشتاق دیدار تو هستند. تو در بهشت مقامی داری که جز با شهادت بدان دسترسی پیدا نمی‌کنی.
در خبر دیگری آمده است که امام حسین علیه السّلام در مکّه فرمود: «إنّی رأیت جدی صلّی اللّه علیه و آله فی منامی و قد أمرونی بأمر و أنا ماض لأمره،[۳] من جدّم را در خواب دیدم. به من دستوری داد که برای اجرای آن می‌روم. امام در نامه‌ای برای سعید بن عاص، با استناد به همین خواب، نوشت: «و أعلمک أنّی رأیت جدی فی منامی مخبرنی بأمر و أنا ماض له،[۴] تو را از نکته آگاه کنم که من جد خود را خواب دیده‌ام. او به من خبری داده که من به دنبال آن هستم.
در منطقه خزیمیه، زینب علیها السّلام نزد امام علیه السّلام آمد و عرض کرد: در نیمه‌های شب فریادی شنیدم. امام علیه السّلام فرمود چه شنیدی؟ زینب علیها السّلام گفت: هاتفی فریاد می‌زد:
ألا یا عین فاحتفلی بجهد                                                                                          و من یبکی علی الشهداء بعدی
و علی القوم تسوقهم المنایا                                                                                               بمقدار إلی إنجاز و عدی یعنی ای چشم با جهد تمام جشن بگیر، چه کسی بعد از من بر شهیدان می‌گرید، مرگ به سوی این قوم حرکت می‌کند، به مقداری که وعده مرا منجز کند. امام علیه السّلام فرمود:
آنچه قضای الهی باشد، همان محقّق خواهد شد.[۵]
از موارد دیگر هنگامی است که امام علیه السّلام به کربلا رسید. وقتی نام آن منطقه را پرسید و به او گفتند، فرمود: لقد مرّ أبی بهذا المکان عنده مسیره إلی صفین و أنا معه فوقف فسأل عنه فاخبر باسمه فقال هاهنا محطّ رکابهم و هاهنا مهراق دمائهم، فسئل عن ذلک، فقال:ثقل لآل البیت محمد ینزلون هاهنا،[۶]پدرم در حین رفتن به صفّین از اینجا عبور کرد که من با او بودم. اسم این محل را پرسید و به او گفتند، فرمود: اینجا محل فرود آنها و ریختن خونشان است. در این باره از او پرسش کردند، گفت: جمعی از اهل بیت در اینجا فرود خواهند آمد.
امام در منطقه ثعلبیه پس از ظهر، سرش را بر زمین نهاد و به خواب رفت. پس از بیدار شدن، شروع به گریه کرد. علی اکبر از علّت آن پرسید، امام فرمود: إنّی رأیت فارسا علی فرس حتی وقف علیّ فقال: یا حسین! إنّکم تسرعون المسیر و المنایا لکم تسرع إلی الجنّه فعلمت أن أنفسنا قد نعیت الینا،[۷]سواری را دیدم که آمد و نزد ما توقف کرد، گفت:ای حسین! شما در این سیر به سرعت می‌روید و مرگ برای شما به سرعت به سوی بهشت می‌رود. من دانستم که نفوس ما در حال وداع با ما هستند.
صبح عاشورا امام علیه السّلام به خواهرش فرمود: یا أختاه! إنی رأیت جدی فی المنام و أبی علیا و فاطمه أمی و أخی الحسن علیهم السلام فقالوا: إنّک رائح إلینا عن قریب و قد و الله یا أختاه دنا الامر فی ذلک لا شک، [۸] ای خواهر! دیشب جدّم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، پدرم علی، مادرم فاطمه و برادرم حسن را در خواب دیدم که می‌گفتند تو بزودی به سوی ما خواهی آمد. ای خواهر بدون شک و به خدا قسم که وقت آن نزدیک است.
همچنین درباره شب عاشورا نقل شده که امام فرمود: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را دیدم که گروهی از اصحاب همراهش بودند و به من فرمود:
یا بنی! أنت شهید آل محمد و قد استبشرت بک السماوات و أهل الصفح الأعلی فلیکن إفطارک عندی اللیله تعجل و لا تؤخر،[۹]فرزندم! تو شهید آل محمد هستی. آسمانها و اهالی آسمانهای اعلی به تو بشارت داده‌اند. تو باید امشب نزد من افطار کنی، عجله کرده و تأخیر نکن.
در یک مورد دیگر از امیر المؤمنین علی علیه السّلام نقل شده که بنا به نقل مجاهد در کوفه بر سر منبر فرمود: کیف أنتم إذا أتاکم أهل بیت نبیکم یحمل قویهم ضعیفهم، چگونه خواهید بود، وقتی که اهل بیت پیامبرتان بر شما وارد شوند در حالی که قویتر آنها ضعیفتر را بر دوش می‌کشد؟ مردم گفتند، چه و چه خواهیم کرد. امام سرش را تکان داد و فرمود: توردون ثم تعرّدون ثم تطیعون البراءه و لا براءه لکم.[۱۰]
اینها نمونه‌هایی بود از آنچه دلالت بر آگاهی امام از واقعه کربلا قبل از شهادت داشت، امّا طبیعی است که نه تنها امام حسین علیه السّلام، بلکه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز در زندگی سیاسی خویش، از عنصر غیب استفاده نمی‌کرد، جز در مقام اثبات نبوّت یا امامت، رفتار پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و ائمه مطابق ارزیابی سیاسی موجود بود. این آگاهی از غیب مواردی است که خداوند به طریقی آنها را آگاه می‌گردانید- به وسیله جبرئیل یا خواب و امثال آن- چرا که اصل غیب جز در اختیار خداوند نیست. پیشگامی و اسوه بودن پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امام علیه السّلام مبتنی بر وضع موجود و ارزیابی ظاهری است، نه بر غیب. این مشی تمامی انبیا و ائمه در شرایط طبیعی زندگیشان بوده است.

منبع: کتاب حیات فکری و سیاسی ائمه / رسول جعفریان


[۱] بیشتر این اخبار را با مصادر و منابع جدیدتر، علامه شیخ محمد باقر محمودی، در مجلد نخست کتاب عبرات المصطفین آورده‌اند.

[۲] نک: ترجمه الامام الحسین علیه السّلام، ابن سعد، صص ۱۶۱- ۱۵۴، و پاورقی همان صفحات.

[۳] همان، ج ۵، ص ۵۱.

[۴] همان، ج ۵، ص ۱۱۶؛ و نک: تاریخ الطبری، ج ۴، ص ۲۹۱ همین مطلب را به عبد الله بن جعفر نیز نوشته است. نک: ترجمه الامام الحسین علیه السّلام، و نک: ترجمه الامام الحسین علیه السّلام، ص ۲۰۲

[۵] الفتوح، ج ۵، ص ۱۲۲

[۶] اخبار الطوال، ص ۲۵۳

[۷] ترجمه الامام الحسین علیه السّلام، ص ۱۷۷؛ الفتوح، ج ۵، ص ۱۲۳

[۸] الفتوح، ج ۵، صص ۱۷۵- ۱۷۶

[۹] همان، ج ۵، ص ۱۸۱

[۱۰] انساب الاشراف، ج ۴، ص ۸۲