بازپژوهی اندیشه های اقتصادی از دیدگاه امام علی(علیه السلام)، نیازمند یک تلاش جدی است که کارشناسان برجسته اقتصاد بایستی در این زمینه انجام دهند؛[۱] لکن در این مجال اندک از گلستان خرم نهج البلاغه گلچینی از آموزه های اقتصادی بیان می‌ گردد. در ذیل به چند اصل از اصول کلی اقتصادی که در سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده اشاره می‌ شود:

۱ – تمرکز زدایی ثروت و سرمایه

از دیدگاه اسلام مالکیت حقیقی متعلق به خداوند متعال است؛ و مردم امانتدارانی هستند که دارای مالکیت اعتباری هستند و در مِلک خداوند تصرّف می‌ کنند. ازاین رو در قرآن کریم از مال و ثروت به «مال الله»[۲] تعبیر شده است. بر این اساس کسی حق ندارد به دلخواه هر گونه که میل او کشید، ‌حتی در مال و ثروت خود تصرّف کند یا آن را در حساب خود انباشته سازد. تمرکز ثروت و مال در دست طبقه یا افرادی خاص زیان ها و مفاسد فراوانی برای فرد و جامعه دارد؛ ازاین رو امیرمؤمنان علی(علیه السلام) بر اصل تمرکززدایی ثروت و سرمایه تأکید می‌ کنند و می‌ فرمایند:

«و لکنّنی آسی أن یلی أمرَ هذه الأمّه سُفهاؤها و فجّارُها، فیتّخذوا مالَ الله دُوَلاً»؛[۳] «اما دریغم می‌ آید که حکومت این امت به دست بی خردان و تبهکاران آن افتد و مال خدا را در میان خود دست به دست بگردانند».

این جمله امام(علیه السلام) که می‌ فرمایند: «فیتّخذوا مالَ الله دُولاً»؛ در واقع برگرفته از بخشی از این آیه شریفه است که می‌ فرماید:

«… کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیَاء مِنکُمْ»؛[۴]

«آنچه خداوند از دارایی این آبادیها عاید پیامبرش گردانید، از آنِ خدا و از آنِ پیامبر و خویشاوندان او، و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است تا میان توانگران و ثروتمندان شما دست به دست نگردد»

۲ – تشویق به تولید

یکی از راه های صحیح برای کسب عادلانه ثروت ترغیب به کار و تولید است. امیرمؤمنان(علیه السلام) در طول زندگی درخشان خود با کار و تلاش خستگی‌ناپذیر به طور عملی درس استقبال از کار و تولید را به همگان آموختند. چاه ها و قنات های متعددّی که در مدینه به دست امام علی(علیه السلام) حفر گردید؛ و نیز نخلستان ها و درخت هایی که با زحمت و عرق جبین مبارک امام کاشته شد و وقف مستمندان و نیازمندان گردید، خود بهترین گواه بر این مطلب است.

امام(علیه السلام) در ترغیب مردم به ویژه نسل جوان به کار و تلاش می‌ فرمایند:

۱ – «لا یُدرَک الحقُّ اِلّا بالجدّ»؛[۵] «حق جز در سایه تلاش و کوشش به دست نیاید»

۲ – «والحِرفه مع العفّه خیرٌ من الغنی مع الفُجور»؛[۶] «کار و پیشه با پاکدامنی بهتر از توانگری با بدکارگی و آلودگی به گناه است».

امام علی(علیه السلام) به کارگزار خود «مالک اشتر»؛ سفارش به کار و آبادانی می‌ نماید و می‌ فرمایند:

«و لیکُن نظرک فی عماره الأرض أبلغ من نظرک فی اِستجلاب الخراج، لأنّ ذلک لا یدرک اِلّا بالعماره؛ و مَن طلب الخراج بغیر عمارهٍ أخرب البلاد و أهلک العباد، و لم یستقم أمره اِلّا قلیلاً»؛[۷] «اما باید پیش از آن که درباره جمع مالیات بیاندیشی، در فکر آبادانی زمین باشی، زیرا مالیات جز از طریق آبادانی زمین به دست نیاید، و هر کس بدون آباد کردن زمین مالیات طلب کند شهرها را ویران و بندگان را هلاک سازد، و حکومتش جز اندک زمانی پایدار نماند».

بنابراین یکی از وظایف مهم دولتمردان حمایت از تولید کننده و رونق بخشیدن به چرخه تولید داخلی است.

 

۳ – جلوگیری از مفاسد اقتصادی

یکی از نمونه های برجسته مفاسد اقتصادی «احتکار» است؛ احتکار کالاها نوعی فعالیت اقتصادی ناپسند در قلمرو توزیع است. احتکار، کالاها را از چرخه توزیع خارج می‌ کند و بازار عرضه را با کمبود مصنوعی مواجه می‌ سازد. عرضه کننده با احتکار، بر قیمت بازار اثر می‌ گذارد و اقتصاد را از وضعیت کارایی خارج می‌ کند؛ در نتیجه، هزینه مبادله ها افزایش می‌ یابد. در چنین وضعیتی همه مردم متضرّر می‌ شوند و رفاه عمومی کاهش می‌ یابد. علاوه بر این‌که احتکار یک رفتار انحصار گرانه است که باعث آسیب زدن به بازار رقابتی شده و نبض بازار به دست گروهی سودجو و منفعت طلب می‌ افتد.[۸]

امام علی(علیه السلام) در عهدنامه خود این‌گونه مالک اشتر را نسبت به احتکارکنندگان و مفسدان اقتصادی هشدار می‌ دهند:

«بدان که بسیاری از آنان بازرگانان و تاجران مردمی تنگ نظر و سخت بخیل اند و در پی احتکار منافع هستند؛ و به دلخواه خود بر کالای مردم قیمت می‌ گذارند و با این سودجویی و گران فروشی به عموم مردم زیان می‌ رسانند و مایه ننگ و عیب والیان می‌ گردند. پس، از احتکار بازدار، چرا که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از آن منع می‌ کرد. خرید و فروش باید آسان و بر اساس قوانین و موازین عادلانه انجام پذیرد، و با قیمت هایی صورت پذیرد که به فروشنده یا خریدار آسیب نرسد. پس از منع از احتکار اگر کسی دست به احتکار زد عقوبت و مجازاتش کن ولی در مجازاتش زیاده روی مکن»[۹]

امام علی(علیه السلام) درباره یکی از کارگزاران خود که به اموال بیت المال و مردم خیانت کرده و به اصطلاح «اختلاس» نموده بود و گریخته بود در نامه ای سرزنش کننده چنین می‌ نگارند:

«هنگامی که فرصت خیانت بیشتر برایت فراهم شد سریع تاختی، و به شتاب از جای جَستی، و هر چه توانستی از اموالی که برای بیوه زنان و یتیمان نهاده بودند، ربودی، آنسان که گرگ تیز پا بُز مجروح از پا افتاده را می‌ رباید. سپس آن مال را با خاطری آسوده به حجاز بردی، بی آنکه در این غارتگری خود را گناهکار بدانی! وای بر تو، گویی میراث رسیده از پدر و مادرت را برای خانواده ات می‌ بری. سبحان الله! آیا به قیامت ایمان نداری؟ یا از حساب رسی خدا باکی نداری؟ ای کسی که نزد ما از خردمندان شمرده می‌ شدی، چگونه این آشامیدن و خوردن را برای خود گوارا می‌ شماری در حالی که می‌ دانی لقمه ای حرام می‌ خوری و جرعه ای حرام می‌ نوشی؟ از مال یتیمان و مستمندان و مؤمنان مجاهدی که خداوند این اموال را به آنان بخشیده و توسط آنان این شهرها را محفوظ داشته، کنیزها می‌ خری و با زنان ازدواج می‌ کنی؟ از خدا بترس، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنی سپس خداوند مرا بر تو چیره سازد، هر آینه درباره (به کیفر رساندن) تو نزد خداوند عذر بیاورم.»[۱۰]

سپس امام(علیه السلام) قاطعانه به این فرد خیانت‌کار چنین می‌ فرمایند:

«و لأضربنّک بسیفی الّذی ما ضربتُ به أحداً الّا دخل النّار! والله لو أنّ الحسن و الحسین فعلا مثل الّذی فعلت، ما کانت لهما عندی هوادهُ، و لا ظفرا منّی بأرادهٍ، حتّی آخذ الحقّ منهما، و اُزیح الباطلَ عن مظلمتهما»؛[۱۱] «و به تحقیق با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را می‌ زنم. به خدا سوگند، اگر کاری را که تو کردی حسن و حسین کرده بودند از من نرمی نمی‌ دیدند و به مرادی نمی‌ رسیدند، تا آنکه حق را از آنان باز گیرم و باطلی را که از ستم آن دو پدید آمده نابود سازم».

قاطعیت امام(علیه السلام) در برخورد با مفاسد اقتصادی بسیار الگوی مناسبی برای کارگزاران می‌ باشد.

۴ – تکافل اجتماعی

توجه و اهتمام ویژه به اقشار آسیب پذیر و محروم و از کار افتاده، از جمله دستورالعمل ها و سفارش هایی است که امیرمؤمنان به کارگزاران خود داشته اند، امام(علیه السلام) این‌گونه مالک اشتر را توصیه می‌ کنند:

«خدا را خدا را در نظر بگیرد در حق طبقه پایین جامعه، آنان که بیچاره اند، از مساکین، نیازمندان، بینوایان و زمین گیران، در میان اینان برخی اظهار نیاز کنند و برخی دست نیاز به سوی دیگران نگشایند، حقوقی را که خداوند از تو خواسته درباره ایشان نگه داری، حفظ نما. برای آنان سهمی از بیت المال و سهمی از غلاّت اراضی خالصه اسلام در هر شهر را قرار ده. و بدان دورترین آنان همان اندازه سهم دارد که نزدیک ترین آنان از آن برخوردار است. و از تو خواسته شده که حق همه ایشان را رعایت کنی. هرگز به امور آنان بی اهتمام مباش، و روی از آنان مگردان. به کارهای ضعیفانی که دستشان به تو نمی‌ رسد رسیدگی کن، همان ها که در چشم تو خوارند، و مردم تحقیرشان می‌ کنند. کسی را که بدو اعتماد داری و خداترس و فروتن است مأمور رسیدگی به امور ایشان قرار ده، تا نیازها و مشکلات آنان را برایت گزارش دهد. آنگاه با آنان چنان رفتار کن که روز ملاقات خداوند معذور و سربلند باشی، زیرا در میان مردم این طبقه از همه نیازمند تر به انصاف و داد ورزی هستند، و حقوق همه اقشار جامعه را چنان ادا کن که نزد خداوند معذور و سربلند باشی. اداره امور یتیمان و سال‌خوردگان را که بیچاره گشته اند و دست نیاز پیش کسی دراز نکنند، بر عهده گیرد. این کار بر حاکمان سنگین است، و البته حقّ، تمامش سنگین است.»[۱۲]

نکته شایان ذکر آن است که رسیدگی و اهتمام به تهیدستان و از کار افتادگان تنها وظیفه کارگزاران و دولت‌مردان نیست؛ بلکه از دیدگاه امام علی(علیه السلام) توان‌گران و ثروتمندان جامعه نیز در این باره مسؤولیت سنگینی دارند؛ امام(علیه السلام) در سخنی بسیار ژرف و حکیمانه می‌ فرمایند:

«إن الله سبحانه فرض فی أموال الأغنیاء أقوات الفقراء: فما جاع فقیر إلّا بما منع [متّع به] غنی، و الله تعالی سائلهم عن ذلک»؛[۱۳] «به درستی خدای سبحان روزی تهی دستان را در اموال توان گران واجب کرده است. هیچ فقیری گرسنه نماند مگر به خاطر آن که توان گری حق او را نداد [یا توان گری از حق او خود را به نوایی رساند]. خداوند متعال از توان گران درباره گرسنگی ایشان خواهد پرسید.».

۵ – توزیع عادلانه بیت المال

یکی از اصول بنیادین در عدالت اقتصادی؛ توزیع عادلانه ثروت و امکانات جامعه است؛ فرد یا گروهی خاص حق بهره مندی از امتیاز ویژه را ندارند و کارگزاران بایستی امکانات و ثروت های عمومی را عادلانه توزیع کنند. در خطبه ۱۲۶ نهج البلاغه چنین ذکر شده: هنگامی که برخی از سران و بزرگان، امام(علیه السلام) را توبیخ کردند که چرا بیت المال را به طور مساوی میان مردم تقسیم می‌ کند و سابقه شرافت اشخاص را لحاظ نمی‌ نماید و خلاصه همچون معاویه برای جذب صاحبان قدرت و نفوذ، بذل و بخشش نمی‌ کند؛ امیرمؤمنان در پاسخ آنها فرمودند:

«آیا به من فرمان می‌ دهید که با ستم کردن به کسانی‌که حاکم آنها شده ام برای خود پیروزی بجویم؟ به خدا قسم تا [زنده ام] و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می‌ کنند، به چنین کاری دست نمی‌ زنم. اگر مالِ خودم بود آن را به طور مساوی تقسیم می‌ کردم، تا چه رسد به این اموال که از آنِ خداوند است. بدانید که پرداخت مال به کسی که استحقاق ندارد تبذیر و اسراف است. چنین کاری فرد را در دنیا بالا می‌ برد اما در آخرت پست خواهد کرد، در میان مردم گرامی اش می‌ گرداند، امّا نزد خداوند خوارش می‌ سازد. آن که ثروت خود را به ناحق و نزد غیرمستحق مصرف کرد خداوند او را از سپاس‌گذاری همان مردم محروم ساخت و دوستی آنان را متوجه دیگری نمود، و اگر روزی بلغزد و محتاج یاری آنان شود همان مردم بدترین رفیق و پست ترین دوست او خواهند بود.»[۱۴]

امامی که این‌گونه عادلانه بیت المال را تقسیم می‌ کند؛ وقتی به زندگی شخصی او که در اوج قدرت و حاکمیت و برخورداری از ثروت است می‌ نگریم؛ می‌ بینیم که جز پیراهنی وصله دار و خوراکی بسیار ساده و سخت، بهره ای از دنیا ندارد و خود حضرت امیر(علیه السلام) در این باره می‌ فرمایند:

«و الله لقد رقّعت مدرعتی هذه حتّی استحییتُ من راقعها. و لقد قال لی قائلٌ: ألا تُنبذُها عنک؟ فقلتُ: أُغرب عنّی، فعند الصّباح یحمد القومُ السُّری»؛[۱۵] «به خدا سوگند این پیراهن پشمین خود را چندان وصله زده ام که از وصله کننده اش شرمسارم. کسی به من گفت: آن را دور نمی‌ اندازی؟ به او گفتم: از من دور شو، که هنگام صبح مردم، رهروان شب را ستایش می‌ کنند. [کنایه از این‌که آینده متعلّق به صابران و استقامت کنندگان است]»

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:مصطفی عزیزی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – به عنوان نمونه به: کتاب «اندیشه های اقتصادی در نهج‌البلاغه» نوشته دکتر سید محسن حائری؛ و نیز کتاب «دانش نامه امام علی(علیه السلام)» بخش اقتصاد آن زیر نظر صادقی رشاد؛ و کتاب «نظام اقتصاد علوی» (مبانی، اهداف و اصول راهبردی)؛ اثر احمد علی یوسفی؛ مراجعه کنید.

[۲] – «وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ» نور آیه ۳۳٫

[۳] – نامه ۶۲، ص ۶۶۸٫

[۴] – حشر، آیه ۷٫

[۵] – خطبه ۲۹،

[۶] – نامه ۳۱، ص ۵۹۲٫

[۷] – نامه ۵۳، ص ۶۴۴٫

[۸] – نظام اقتصاد علوی، احمد علی یوسفی، ص ۳۵۳ و ۳۶۵٫

[۹] – نامه ۵۳، بخش بازرگانان و صاحبان صنایع.

[۱۰] – نامه ۴۱، ص ۶۰۸٫

[۱۱] – همان، ص ۶۱۰٫

[۱۲] – نامه ۵۳، ص ۶۴۸، بخش محرومان و مستضعفان.

[۱۳] – کلمات قصار ۳۲۸٫

[۱۴] – خطبه ۱۲۶٫

[۱۵] – خطبه ۱۶۰، ص ۳۱۶٫