آمنه(س) دختر وهب‏ بن عبد مناف از مادری به نام «بره» متولد شد. عبدالمطلب او را برای فرزندش عبدالله در نظر گرفت و در نهایت او را به عقدش در آورد. آمنه از عبدالله به پیامبر اسلام(ص) حامله شد و خود می‌گوید که در این حاملگی و زایمان درد و سختی نداشت.
جز آنچه در ارتباط با میلاد پیامبر(ص) نقل شده، اطلاعات چندانی در مورد زندگی این بانوی بزرگ در دسترس نیست.

 

آمنه دختر‏ وهب‏ بن عبد مناف بن زهره بن کلاب[۱] از مادری به نام «بره» دختر عبد العزى بن عثمان بن عبد الدّار بن قصى بود که البته مادر «بره» نیز دختر ام حبیب بنت اسد بن عبد العزى بن قصى بود.[۲]
در منابع، ‌جزئیات چندانی از زندگی شخصی ایشان وجود ندارد و تنها در دوره‌های خاصی مانند ازدواج با عبدالله، و زمانی که پیامبر اسلام(ص) را حامله بود، به زندگی ایشان پرداخته شد.

 

ازدواج با عبدالله و حامله شدن به پیامبر اسلام
پس از ماجرای قربانی کردن صد شتر در مقابل قربانی نکردن عبدالله، عبدالمطلب همراه عبدالله به خانه وهب بن عبد مناف رفتند که سرور قبیله بنی‌زهره بود و برای خود و فرزندش خواستگاری کرد؛ آمنه که از دوشیزگان قریش شمرده می‌شد را براى عبدالله و «هاله» را برای خود.[۳] طرف مقابل نیز بدین امر رضایت دادند و آمنه با عبدالله ازدواج کرد و همان روز مراسم عروسى بر پا شد.[۴]
آمنه از عبدالله به پیامبر اسلام حامله شد و براساس نقل‌هایی که از او وجود دارد، مصائب و دردهای این دوران را به جهت حامله بودن به پیامبر احساس نکرد: «زمانی که به او (پیامبر اسلام) حامله شدم اصلاً احساس نکردم (بر من راحت بود) و در دوران حاملگی اثر سنگینى حمل که بر حسب عادت به زنان دست می‌دهد به من دست نداد، در این میان خواب دیدم که گویا کسى نزد من آمد و گفت تو به خیر الانام حامله‌ای؛ زمانی که هنگام زائیدن رسید، بسیار به من آسان گذشت».[۵]

 

ایمان آمنه
یکی از بحث‌های مهم؛ ایمان برخی از اقوام پیامبر اسلام(ص) است که مطالب و کتاب‌های مختلفی در مورد آن نگارش یافته است. البته عموم این بحث‌ها پیرامون ابوطالب می‌باشد. با این حال، بحثی نیز در مورد آمنه مادر پیامبر وجود دارد مبنی بر این‌که از چه دین و آئینی پیروی می‌کرد؟
در منابع شیعه، آمنه را فردی با ایمان معرفی کرده‌اند.[۶] البته بیان حد و مرز این ایمان خود فرصتی مجزا می‌طلبد. برخی از استدلال‌هایی که بر این موضوع دلالت دارد از این قرار است:
۱ – زمانی که پیامبر اسلام، حجه الوداع خود را تمام می‌کرد و در حال برگشت به مدینه بود، به قبرى رسید که درحال خراب شدن بود. ایشان پیش آن قبر مدت طولانی نشست، سپس به گریه افتاد و در بالای آن قبر گریه کرد. اصحاب به ایشان گفتند: یا رسول اللَّه این قبر کیست؟
فرمود: «قبر مادرم آمنه بنت وهب است. از خدای تعالى درخواست کردم اذن در زیارت وى به من بدهد، پس إذن داد و من به زیارت آمدم».
این روایت در منابع شیعه[۷] و اهل سنت[۸] نقل شده است.
حال بنابر آیه‌ای از قرآن، پیامبر اجازه حضور بر قبر کفار و مشرکان را نداشته است:
«
و هرگز بر هیچ مرده‌اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش توقف نکن؛ چرا که آنان به خدا و پیامبر او کافر شدند و در حال فسق مُردند».[۹]
از مجموع آنچه بیان شد، استفاده می‌شود که آمنه فردی بر مذهب کفر و شرک نبود، بلکه فردی با ایمان بود.
۲ – 
امام صادق(ع) فرمود: «جبرئیل به حضور پیامبر آمد و گفت: یا محمد! براستى که خداى عزّ و جلّ درباره پنج نفر، تو را اجازه شفاعت داده است؛ شکمى که تو را حمل می‌کرد که آمنه دختر وهب باشد و …».[۱۰] از این روایت و روایات مشابه آن[۱۱] که پیامبر را شفاعت کننده مادرشان می‌دانند استفاده می‌شود که آمنه مشرک نبود و در غیر این صورت شفاعت شامل او نمی‌شد.[۱۲]

 

وفات آمنه
زمانی که پیامبر خدا(ص) شش ساله بود، آمنه به همراه پیامبر خدا به مدینه سفر کرد. برخی این سفر را به جهت زیارت قبر عبدالله شوهر آمنه دانسته‌اند که به همراه عبدالمطلب و ام ایمن انجام شد و در برگشت از آن سفر فوت کرد.[۱۳]
برخی نیز معتقدند آمنه برای دیدار اقوام خود به مدینه رفته بود که در مسیر بازگشت جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.[۱۴]
البته ممکن هر دو نقل، درست بوده باشد و آمنه هر دو مورد را قصد کرده باشد.

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. شیخ مفید، محمّد بن محمد بن نعمان، المقنعه، ص ۴۵۶، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.

[۲]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ۲، ص ۲۴۳، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.

[۳]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج ۱، ص ۷۶،‌ بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.

[۴]. ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، تحقیق، السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبد الحفیظ، ج ۱، ص ۱۵۶، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، بی‌تا؛ ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ۲، ص ۲۴۹، بیروت، دار الفکر،  ۱۴۰۷ق.

[۵]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۱، ص ۱۹۶، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ۱، ص ۳۷۳، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.

[۶]. شیخ صدوق‏، اعتقادات الامامیه، ص ۱۱۰، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.

[۷]. شیخ مفید، الفصول المختاره، محقق، مصحح، میر شریفی، علی، ج ۲، ص ۶۴، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج ۲، ص ۶۴، قم، انتشارات بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

[۸]. نمیری بصری، عمر بن شبه بن عبیده بن ریطه، تاریخ المدینه، محقق، فهیم محمد شلتوت، ص ۱۱۹،‌ جده، ۱۳۹۹ ق؛ شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، محقق، شعیب الأرنؤوط، عادل مرشد و ….، ج ۳۸، ص ۱۴۶، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.

[۹]. توبه، ۸۴.

[۱۰]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۱، ص ۲۹۴، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.

[۱۱]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج ۲، ص ۳۱۴، تهران، المطبعه العلمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.

[۱۲]. ر.ک«شفاعت در قیامت»، سؤال ۴۴۰.

[۱۳]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ۱، ص ۹۴،‌ بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.

[۱۴]. طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج ۱، ص ۱۸۸، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ مقریزی، تقی الدین‏، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع‏، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ج ۱، ص ۱۳، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.