«وَ مِنَ النّاسِ مَن یشتَرِى لَهوَ الحَدِیثِ لِیضِلَّ عَن سَبِیلِ اللّهِ بِغَیرِ عِلمٍ »؛[۱] «و برخى از مردم سخنان بیهوده را مى خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند».

«موسیقى» – یا «موسیقیا» – واژه اى یونانى است که در فرهنگ لغت، معادل «غنا» است ؛ ولى در حوزه مفاهیم دینى و اصطلاح فقه، با یکدیگر تفاوت دارد. «غنا» در اصطلاح شرعى عبارت است از: «آوازى که از حنجره آدمى بیرون آمده و در گلو چرخانده (چهچهه) شود و در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانى باشد». اما موسیقى به «صوت و آهنگى گفته مى شود که از آلات موسیقى، پدید آید». بر این اساس بین موسیقى علمى و موسیقى فقهى، عموم و خصوص مطلق است.[۲]

 در قرآن چند آیه در این مورد نازل شده است که با توجه به بعضى از آیات قرآن و احادیث، حرمت غنا و موسیقى لهوى، به خوبى ثابت مى شود.[۳] افزون بر آن، تمامى فقیهان شیعى نیز بر حرمت موسیقى و غنا اتفاق نظر دارند.[۴]

با بررسى کوتاه در قرآن و روایات و سخن روان شناسان، مى توان موارد ذیل را از فلسفه هاى حرمت موسیقى دانست:

۱ – انسان را به فساد و فحشا گرایش مى دهد.[۵]

۲ – او را از یاد خدا غافل مى سازد.[۶]

۳ – بر روان و اعصاب، تأثیر سویى دارد.[۷]

در زمینه غنا و موسیقى توجه به چند نکته بایسته است:

یکم. هر نوع آواز و آهنگى، حرام شمرده نمى شود ؛ بلکه تنها آهنگ هاى مناسب با مجالس لهو و فساد، مشمول حرمت است و گوش دادن به آهنگ هایى که از این مشخصه عارى بوده و یا مشکوک به نظر مى رسد، اشکال ندارد.

 دوم. طرب و لهو، دو واژه کلیدى است که در باب غنا و موسیقى به کار مى رود. «طرب» به حالت سبک وزنى و سبک عقلى گفته مى شود که در اثر شنیدن آواز یا آهنگ، در روان و نفس آدمى پدید مى آید و او را از حد اعتدال خارج مى کند. این امر تنها به حالت شادى اختصاص نمى یابد ؛ بلکه ممکن است از آهنگ هاى غم و حزن آور نیز به دست آید.[۸] «لهو» سازگارى و هم نوایى آواز و آهنگ نواخته شده با مجالس فساد و خوش گذرانى است ؛ بدین معنا که ممکن است نغمه اى طرب انگیز نباشد ؛ ولى از نغمه هایى باشد که فقط در جلسات فاسقان و هواپرستان رایج باشد، به این آهنگ لهوى مى گویند و اگر از هر دو مشخصه (طرب و لهو) برخوردار باشد، به آن مطرب لهوى مى گویند.

تمامى مراجع تقلید، «لهوى بودن» را جزء و قید موسیقى حرام مى دانند ؛ ولى در قید «طرب انگیزى» اختلاف نظر دارند.[۹]

سوم. آلات موسیقى دو قسم است: آلات مختص حرام؛ آلات مشترک.

«آلات مختص» به آلاتى از موسیقى گفته مى شود که نوعا در لهو و لعب به کار مى رود و منفعت حلالى در بر ندارد.

«آلات مشترک» به آلاتى از موسیقى گفته مى شود که هم براى منافع مشروع و حلال به کار مى رود و هم براى منافع نامشروع و حرام.

استفاده از آلات مختص به هیچ وجه جایز نیست ؛ ولى آلات مشترک بستگى به کیفیت نواختن آن دارد.

بیشتر مراجع تقلید[۱۰] استفاده از آلات مشترک را به طور مطلق حرام نکرده اند ؛ بلکه براساس کیفیت نواختن آن فتوا داده اند.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف: سید مجنبی حسینی


[۱] – لقمان ۳۱ ، آیه ۶٫

[۲] – ر.ک: امام خمینى، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۲۲۴ـ۱۹۸ ؛ حسینى، على، الموسیقى، ص۱۶و۱۷ ؛ تبریزى،استفتاءات، س۱۰۴۶و۱۰۴۷و۱۰۴۸ ؛ فاضل، جامع‏المسائل، ج۱، س ۹۷۴ و ۹۷۸ و ۹۷۹٫

[۳] – رک: لقمان ۳۱ ، آیه ۶ ؛ فرقان (۲۵)، آیه ۷۲ ؛ مؤمنون (۲۳)، آیه ۳ ؛ حج (۲۲)، آیه ۳۰ ؛ قصص (۲۸)، آیه ۵۵٫

[۴] – عده‏اى از فقیهان دین در کتب استدلالى خود و برخى از نویسندگان در نوشته‏هاى فارسى اظهار مى‏دارند که دو تن از فقیهان شیعى فیض کاشانى و محمد باقر سبزوارى قائل به حلیت غنا هستند ؛ ولى با کمى تأمل و درنگ در کلام آنان، در خواهیم یافت که آنان نیز در اصل حرمت غنا تردیدى ندارند و تنها در برخى ویژگى‏ها و خصوصیات با آنان اختلاف نظر دارند. ر.ک: سیدابوالقسم، خویى، مصباح الفقاهه، ج ۱، باب الغناء ؛ امام خمینى، المکاسب المحرمه، ج ۱، باب الغناء

[۵] – در حدیثى از نبى اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آمده است: «الغِناءُ رُقِیَّهُ الزِّنا» ؛ «غنا نردبان زنا است»: بحارالانوار، ج ۷۶، باب ۹۹، الغناء.

[۶] – در آیه ۶ از سوره «لقمان» یکى از عوامل گمراهى از سبیل الهى «لهو الحدیث» دانسته شده و «لهو» آن چیزى است که انسان را به خودش آنچنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهاى مهم‏تر شود، و در روایات اسلامى از آن به «غنا» تفسیر شده است: وسائل الشیعه، ج ۱۲، باب ۹۹، ابواب مایکتسب به.

[۷] – ر.ک: تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۲۴٫

[۸] – المکاسب المحرمه، ج ۱، باب الغناء.

[۹] – آیات عظام سیستانى، تبریزى، وحید و مکارم، موسیقى لهوى را حرام مى‏دانند ؛ اگرچه طرب‏انگیز نباشد.

[۱۰] – آیه‏اللّه‏ بهجت و آیه‏اللّه‏ صافى، استفاده از هر نوع آلات موسیقى را حرام مى‏دانند.