بهانهای برای ماندن
شهید محسن سحابحدود هفتصد نیرو از قم آمده بودند برای آموزش. زمانی که آنها را سازماندهی میکردند، تعدادی که سنّ و سال کمی داشتند و از جثهی ...
حدود هفتصد نیرو از قم آمده بودند برای آموزش. زمانی که آنها را سازماندهی میکردند، تعدادی که سنّ و سال کمی داشتند و از جثهی ...
حسین، مداح خوش نوای جبههها، زمانی که دوازده ساله بود به خاطر صدای زیبایی که داشت، همراه گروه سرود مدرسه، در مجالس شهدا برنامه اجرا ...
شهید احمد چهارمحالی هفده سال بیشتر نداشت و حتّی قیافهاش هم او را کوچکتر از سنّش نشان میداد. امّا چون پسر بزرگ خانواده بود و ...
دوران انقلاب با وجود سنّ کمی که داشت، امّا در راه مبارزه با رژیم خیلی فعّال بود. یک بار دستگیر شد و از سوی ساواک ...
سیّد محسن روحانی، یکی از روحانیون لشکر بود. مدام در بین رزمندگان حضور داشت و کمتر عقب میرفت. همیشه در خط مقدم بود. لباس رزم ...
در فروردین سال ۶۲، در عملیّات والفجر مقدماتی، در منطقهی عملیّاتی فکه از ناحیهی شانه و فک مجروح شد. جراحتش خیلی سخت بود. او را ...
پس از پایان عملیّات فتح المبین به ما اجازهی ترخیص دادند. از محمّد علی خواستم که به اتّفاق هم به مرخصی برویم. او از این ...
در مرحلهی دوم عملیّات بیت المقدس به همراه علی پیشروی میکردیم. دیدم که علی فقط گوشی بیسیم را در دست دارد و اثری از دستگاه ...
شهید علیرضا بازاری را به علّت کمی سنّ و سال از ورود به عملیّات محروم کرده بودند. ایشان به تکاپو افتاد، به هر زحمتی بود ...
به راننده لودر و بلدوزر نیاز فوری داشتیم. به این خاطر، به روستای تل سیاه رفته بودیم و ضمن جمع آوردن کمکهای نقدی، اعلام کردیم ...
تا رسیدیم، یک فصل کتک خوردیم و همهی وسایلمان را گرفتند.اما در آن وضعیت دردناک، شهید صمد یونسی میگفت: «روی دیوار سلول نوشتم: بسم الله ...
دوران انقلاب هنوز بچّه بود، امّا با وجود این، با گروههای مبارز همکاری داشت و اعلامیه پخش میکرد. در عین حال خیلی هم شوخ طبع ...
تلاشهای انقلابیاش به جایی رسید که مأمورین شاه معدوم، به منزل ما ریختند. ایشان و دوستانش را گرفتند و سرهایشان را تراشیدند و بچّههای محل ...
نیمههای یک شب سرد و برفی، از خواب بیدارم کرد.- »بیا با هم بریم جادههای کوه سرخ!»- »این موقع شب؟! برای چی؟»- «بریم شعار نویسی؛ ...