در فروردین سال ۶۲، در عملیّات والفجر مقدماتی، در منطقه‌ی عملیّاتی فکه از ناحیه‌ی شانه و فک مجروح شد. جراحتش خیلی سخت بود. او را از جبهه به بیمارستان صدوقی برای مداوا منتقل کردند. چندین بار فک او را عمل کردند و در یکی از این عمل‌ها که عمل مهمی نیز بود، قسمتی از استخوان ران او را برداشتند و به فک او جوش دادند. نمی‌توانست غذا بخورد. با این همه، تمام روزه‌هایش را گرفت. بعد از کمی که حالش بهتر شده بود، باز آرام نگرفت و راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد و در عملیّات والفجر ۴، در جبهه‌ی مریوان کامیاران از ناحیه‌ی سر مجروح شد. با این حال، باز هم از رفتن به جبهه‌های نبرد خودداری نمی‌کرد.


منبع: کتاب «رسم خوبان۳ – شور شیدایی»؛  شهید سیّد محسن جنگجویان، ص ۷۵٫ / ترمه نور، ص ۸۵٫