بردن مسلم نزد ابن زیاد و وصیّت او ۱
به روایت سیّد بن طاووسسیّد بن طاووس گوید:چون مسلم را نزد ابن زیاد بردند، به او سلام نکرد. نگهبانان گفتند: به امیر سلام کن. گفت: ساکت باش! به خدا ...
سیّد بن طاووس گوید:چون مسلم را نزد ابن زیاد بردند، به او سلام نکرد. نگهبانان گفتند: به امیر سلام کن. گفت: ساکت باش! به خدا ...
ابن اعثم گوید:محمّد بن اشعث سوار شد و به خانهای که مسلم آنجا بود آمد. مسلم بن عقیل، صدای پای اسبها و سواران را شنید. ...
شیخ مفید گوید:هانی بن عروه از سوی عبیدالله بر جان خویش بیمناک شد. حضور در مجلسِ او را قطع کرد و خود را به مریضی ...
ابن اعثم گوید:شریک بن عبدالله اعور در خانهی هانی مریض شد. عبیدالله تصمیم گرفت به عیادت او رود. شریک به مسلم گفت: من به فدایت! ...
ابن اثیر گوید:هانی بن عروه مریض شد. عبیدالله به عیادت او آمد. عماره بن عبید به هانی گفت: نقشهی گروه ما کشتن اوست. خدا این ...
شیخ مفید گوید:چون مسلم بن عقیل شنید که عبیدالله به کوفه آمده و سخن گفته و تهدید کرده و از سران قول همکاری گرفته است، ...
عبدالله بن مسلم، عماره بن عقبه و عمر بن سعد، به یزید نامه نوشتند که مسلم بن عقیل به کوفه آمده و پیروان حسین (ع) ...
شیخ مفید گوید:همراه هانی بن هانی و سعید بن عبدالله که آخرین پیکها بودند، نامهای به این مضمون نوشت: بسم الله الرّحمن الرّحیم. از حسین ...
ابن اعثم گوید:شیعیان در کوفه در خانهی سلیمان بن صرد گرد آمدند. چون همه جمع شدند. سلیمان به سخنرانی پرداخت و پس از حمد و ...
طبری شیعی با سند خویش از عبدالله بن عبّاس روایت میکند:حسین بن علی (ع) را در حالی که به سوی عراق بیرون میشد دیدم. به ...
سیّد بن طاووس با سند خویش نقل میکند:شبی که فردایش امام حسین (ع) میخواست از مکّه خارج شود، محمّد حنفیه نزد امام حسین (ع) آمد ...
سیّد بن طاووس گوید:روایت شده که چون آن حضرت تصمیم گرفت به سوی عراق رود، به خطبهخوانی ایستاد و فرمود: ستایش برای خداست. آنچه خدا ...
طبری شیعی با سند خویش از زراره بن جلح نقل میکند:سه شب پیش از آنکه حسین (ع) به سوی عراق رود، او را ملاقات کردیم ...
ابن اعثم گوید:امام حسین (ع) باقیماندهی ماه شعبان و ماه رمضان و شوّال و ذیقعده را در مکّه ماند. عبدالله بن عبّاس و عبدالله بن ...