ثقلین
TasvirShakhesshahidmahalati

سهمیه‌ی تیر آهن

شهید شیخ فضل الله محلاتی

هیچ وقت بی‌اعتنایی بابا را به دنیا نمی‌توانم فراموش کنم. با این که پُست های مهمی داشت و خیلی‌ها می‌شناختندش و اگر لب تر می‌کرد، ...

TasvirShakhesshahidmahalati

کفن شهید

شهید شیخ فضل الله محلاتی

بابا هیج وقت نشد لباس روحانی‌‌اش را دربیاورد. آخرش هم با همان قبای نو شهید شد و با همان هم دفن شد. می‌گفتند «هر چی ...

TasvirShakhesshahidmahalati

محاسن خضاب شده

شهید شیخ فضل الله محلاتی

آقای رفیق‌دوست می‌گفت «توی جلسه‌ها هر وقت حرف از سید الشهدا می‌شد، آقای محلاتی می‌گفت خوشا به سعادت مولا که محاسنش به خون سرش خضاب ...

TasvirShakhesshahidmahalti1

مراد واقعی بابام

شهید شیخ فضل الله محلاتی

هر حرفی را از هر کسی قبول نمی‌کرد، به جز حرف امام. عاشق و مطیع و مقلد بی چون و چرای امام بود. این را ...

TasvirShakhesshahidmahalati

خواب دیدن ممنوع

شهید شیخ فضل الله محلاتی

یادم است در زمان جنگ قرار بود از محلی به عراق حمله شود و ناگهان یکی از بچه‌های سپاه آمد گفت که «من خواب دید‌م ...

TasvirShakhesshahidmahalati

نان منبر

شهید شیخ فضل الله محلاتی

این را خیلی‌ها هنوز یادشان است که تا وقتی نماینده‌ی مجلس بود، هیچ حقوقی از آن‌جا نگرفت.همیشه افتخارش این بود که «من تموم زندگیم رو ...

TasvirShakhesshahidmahalati

صدای انقلاب

شهید شیخ فضل الله محلاتی

بابا در روزهای اول انقلاب پیش امام بود. در مدرسه‌ی علوی. یک عده از رادیو آمدند پیش امام و گفتند می‌خواهند یکی از برنامه‌های رادیو ...

TasvirShakhesshahidmahalati

نصیحت پدرانه

شهید شیخ فضل الله محلاتی

زمانی که با هواپیما می‌خواستم بروم آمریکا درس بخوانم، تا فرودگاه همراه‌ام آمد که توی خلوت پدری و پسری به‌ام بگوید «تا الآن هر کاری ...

TasvirShakhesshahidmahalati

از شما توقع نداشتم

شهید شیخ فضل الله محلاتی

بابا آن روزها ماشین نداشت. یکی از بازاری‌های آشنا رفته بود یک اُپل خریده بود و آورده بود داده بود به‌اش و گفته بود «خوب ...

TasvirShakhesshahidmahalati

نوار مبتذل

شهید شیخ فضل الله محلاتی

یک بار قصد کردیم خانوادگی برویم مشهد. آن موقع هنوز ماشین نداشتیم. با اتوبوس تی‌ام‌تی رفتیم که شرکت‌اش توی چراغ برق بود. راننده‌اش، هنوز راه ...

TasvirShakhesshahidmahalati

ناراحتی پشت در خانه

شهید شیخ فضل الله محلاتی

همیشه تا در را باز می کرد و چشم‌اش به ما می‌افتاد، ناراحتی‌هاش را می‌گذاشت پشت در خانه، گل از گل‌اش می‌شکفت و می‌آمد با ...

TasvirShakhesshahidmahalati

رساله عربی

شهید شیخ فضل الله محلاتی

ساواکی‌ها همچنان می‌آمدند در خانه‌مان را می‌زدند و زار و زندگی‌مان را به هم می‌ریختند.آن روزها هیچ وقت نشد من ببینم بابا دروغ بگوید. حتی ...

TasvirShakhesshahidmahalati

شکنجه

شهید شیخ فضل الله محلاتی

همیشه همه چیز به خیر و خوشی تمام نمی‌شد. گاهی بابا را می‌بردند زندان. آخرین باری که بابا را توی زندان دیدم، رفته بودیم زندان ...

TasvirShakhesshahidmahalati

خمینی نمره‌ش بیسته!

شهید شیخ فضل الله محلاتی

فامیل ما از اول محلاتی نبود. همین‌طور که فامیل امام از اول خمینی نبود. قدیم رسم بود که طلبه‌ها و روحانی‌ها را به اسم شهرستان ...

صفحه 24 از 77« بعدی...10...2223242526...304050...قبلی »