ثقلین
TasvirShakhesshahid319

برای سر دادن

شهید علیرضا بازاری

شهید علیرضا بازاری را به علّت کمی سنّ و سال از ورود به عملیّات محروم کرده بودند. ایشان به تکاپو افتاد، به هر زحمتی بود ...

TasvirShakhesshahid329

راننده بلدوزر

شهید مظفر خضری

به راننده لودر و بلدوزر نیاز فوری داشتیم. به این خاطر، به روستای تل سیاه رفته بودیم و ضمن جمع آوردن کمک‌های نقدی، اعلام کردیم ...

TasvirShakhesshahid344

آیه‌ی روی دیوار

شهید صمد یونسی

تا رسیدیم، یک فصل کتک خوردیم و همه‌ی وسایلمان را گرفتند.اما در آن وضعیت دردناک، شهید صمد یونسی می‌گفت: «روی دیوار سلول نوشتم: بسم الله ...

TasvirShakhesshahid342

فقط یک جمله

شهید محسن جعفری

دوران انقلاب هنوز بچّه بود، امّا با وجود این، با گروه‌های مبارز همکاری داشت و اعلامیه پخش می‌کرد. در عین حال خیلی هم شوخ طبع ...

TasvirShakhesshahid341

سرهای تراشیده

شهید حسین زارع کار یزدی

تلاش‌های انقلابی‌اش به جایی رسید که مأمورین شاه معدوم، به منزل ما ریختند. ایشان و دوستانش را گرفتند و سرهایشان را تراشیدند و بچّه‌های محل ...

TasvirShakhesshahid340

روی تخته سنگ‌ها

شهید هادی شهابیان

نیمه‌های یک شب سرد و برفی، از خواب بیدارم کرد.-‌ »بیا با هم بریم جاده‌های کوه سرخ!»-‌ »این موقع شب؟! برای چی؟»-‌ «بریم شعار نویسی؛ ...

TasvirShakhesshahid336

درایت و آرامش

شهید محمد حسین کریم پوراحمدی

«یک روز دو ساک برزنتی پر از اسلحه‌ی کلت آوردند و در مسجد گذاشتند، بدون اطّلاع قبلی و بدون هیچ برنامه‌ای گفتند بین برادران توزیع ...

TasvirShakhesshahid339

برای اوّلین بار

شهید دکتر احمد رحیمی

ماه رمضان، قبل از انقلاب در مراسم احیاء، آقای «رحیمی» تعداد زیادی اعلامیّه و عکس حضرت امام (ره) را روی پنکه سقفی جاسازی کرده بود.بر ...

TasvirShakhesshahid338

سوز سرما

شهید داور یسری

 به خاطر دارم، در ماه‌های دی و بهمن سال پنجاه و شش، مرا با خود به کنار زاینده‌رود برد. در آن سوز سرمای شدید زمستانی، ...

TasvirShakhesshahid337

گلبانگ اذان

شهید سیّد محمّد تقی طباطبایی

یک روز ظهر در مسجد نشسته بودیم و شهید حسینی تدریس می‌کرد. در میدان شهر که نزدیک مسجد حکیم بود به مناسبت تولد پسر پهلوی ...

TasvirShakhesshahid334

ساک سوغاتی

شهید حجت الاسلام محمّد شهاب

 قبل از پیروزی انقلاب از «قم» به زیارت امام رضا علیه السّلام می‌رفتیم. برای اقوام مقداری سوهان و سوغاتی تهیه کردیم. «محمّد» آقا تعدادی از ...

TasvirShakhesshahid334

قیافه‌های  دیدنی

شهید حجت الاسلام محمد شهاب

به پیشنهاد یکی از دوستان، تصمیم گرفتیم اعلامیّه‌های امام را لای سه جزء قرآن در مسجد بگذاریم. مجالس ختم در مسجد «آیتی» برگزار می‌شد. آن ...

TasvirShakhesshahid335

تا خدا نخواهد، طوری نمی‌شود

شهید علی صیّاد شیرازی

و بعدتر که صیّاد در ستاد کل بود، هر وقت دلم می‌گرفت و از دنیا و زندگی روزمرّه خسته می‌شدم، می‌رفتم دیدنش. می‌آمدم که درد ...

TasvirShakhesshahid333

پیروزی و ناکامی را لطف خدا می‌دانست

شهید علی صیّاد شیرازی

هر کاری را که به او می‌سپردند، قبلش دو رکعت نماز می‌خواند و متوسّل می‌شد به ائمّه. نیّت می‌کرد که این کار را برای رضای ...

صفحه 16 از 77« بعدی...10...1415161718...304050...قبلی »