هر کاری را که به او می‌سپردند، قبلش دو رکعت نماز می‌خواند و متوسّل می‌شد به ائمّه. نیّت می‌کرد که این کار را برای رضای خدا انجام دهد. خودش این‌طور بود و به ما هم یاد می‌داد این‌طور باشیم. این‌طور کار کنیم و زندگی کنیم.

توی بدترین شرایط خم به ابرو نمی‌آورد. پیروزی‌هایش را لطف خدا می‌دانست و اگر هم در کاری نتیجه نمی‌گرفت، باز هم آن را خواست خدا می‌دانست و سستی و ضعف به خودش راه نمی‌داد.


کتاب رسم خوبان ۲- مقصود تویی؛ شهید علی صیّاد شیرازی، ص ۸۶٫ / خدا می‌خواست زنده بمانی، صص ۵۹ ۵۸٫