ثقلین
TasvirShakhestamasok5

برای دادن سر به جبهه می‌آیم

شهید محمد موسی‌نیا

وقتی درعملیات «فتح المبین» مچ پای شهید «محمد موسی‌نیا» قطع شد، در عملیات بعدی با چوب دستی شرکت کرد. یک روز به او گفتم: «تو ...

TasvirShakhesshahid24

با سر شکسته

شهید علی موحددوست

هر چه به حاج علی موحد می‌گویم: «سر شکسته را نمی‌شود پانسمان کرد و به امان خدا رهایش کرد. باید این شکستگی بخیه شود؟»می‌گوید: «من ...

TasvirShakhesshahid21

سیزده یار آسمانی

شهید عباس پیکری

نفر اول که شروع به استفراغ کرد، پانزده نفر دیگر گفتند: «تو شیمیایی شده‌ای، نمی‌توانی در عملیات شرکت کنی!»بیچاره نفر اول از غصه در حال ...

TasvirShakhesshahid20

 شب شهادت، شب دامادی

شهید رسول فغانی

پدر شهید می‌گوید: در مدّتی که در جبهه بود، دو الی سه نامه برای ما نوشت، در نامه‌هایش عکس صدام را به صورت مُضحکی می‌کشید ...

TasvirShakhesshahid19

راز دادن عکس فرزند

شهید براهنی فرد

سفر آخر، هنگام خداحافظی، عکس فرزندمان – الهام – را از جیبش بیرون آورد و تحویلم داد، بدون هیچ حرف و سخنی!با تعجب نظاره‌گر رفتارش ...

TasvirShakhesshahid18

فقط از تکلیف حرف می‌زد

شهید حسین خرازی

در عملیات کربلای چهار که روزهای متمادی با شهید حسین خرازی بودم، جز از انجام تکلیف نسبت به دین و انقلاب از او حرفی نشنیدم ...

TasvirShakhesshahid16

 شکست و پیروزی مهم نیست

شهید مهدی زین الدین

شهید مهدی زین الدین همیشه به رزمندگان می‌گفت: «ما چه پیروز شویم، چه شکست بخوریم، مهم نیست. اصل این است که به تکلیف خود عمل ...

TasvirShakhesshahid15

طعم بیداری

شهید محمد ابراهیم همت

مادر شهید حاج محمد ابراهیم همت می‌گوید: ابراهیم از جبهه برای دیدن فرزند تازه به دنیا آمده‌اش به قمشه رسیده بود. با این‌که دیر وقت ...

TasvirShakhesshahid11

وظیفه‌ی ما چیست؟

شهید محمود کاوه

روز اوّل جنگ، همراه محمود رفتیم خدمت امام. محمود گفت: «آمدیم از محضرتون کسب تکلیف کنیم؛ وظیفه‌ی ما الان چیه؟ باید بریم جبهه، یا همین ...

TasvirShakhesbasiraT14

نیازِ جبهه

شهید محمّد حسین محمدیان

وقتی خطبه‌ی عقد را خواندند، محمد حسین به همسرش گفت: «اگر در جبهه به من نیاز باشد، باید به من اجازه بدهی بروم.»او هم پذیرفت. ...

TasvirShakhesAhmadToosi

لباس‌های خیس را پوشید

شهید فرهمند استواری

«فرهمند» حس خاصی به حضور در جبهه داشت. در موقع اعزام به جبهه، اگر کسی می‌خواست مانع رفتن او به جبهه شود، بسیار ناراحت می‌شد. ...

TasvirShakhesshahid10

اعتقادی به مرخصی ندارم

شهید محمد طرحچی طوسی

نزدیک ده ماه از حضور «محمد» در جبهه می‌گذشت. وقتی ما به او اصرار می کردیم به مرخصی برود، پاسخ می‌داد: «من در شرایط فعلی ...

TasvirShakhesshahid9

هر شب باید عملیات کنیم

شهید مهدی امینی

تجهیزاتم را می‌بندم. همه‌ی بچّه‌ها آماده می‌شوند. «چطور می‌شود با پانزده نفر به عملیات رفت؟»این سؤالی است که از ذهنم می‌گذرد و حرف‌های «مهدی» در ...

TasvirShakhesmarefat12

یک لحظه خدمت در جبهه

شهید قاسم باشتینی

برادرم قاسم، مدتی از وظیفه‌ی سربازی خود را در جبهه گذرانده بود. وقتی به مرخصی آمد، به او پیشنهاد کردم استشهادنامه‌ای تهیه کنم تا او ...

صفحه 41 از 61« بعدی...102030...3940414243...5060...قبلی »