گر برکشم ز دامنت، ای شهسوار! دست
شهادت امام حسین علیه السلام؛شاعر: فنا زنوزیگر برکشم ز دامنت، ای شهسوار! دستخواهد پس از تو یافت به من روزگار، دست دل گویدم که از قدم دوست سر مکش جان ...
گر برکشم ز دامنت، ای شهسوار! دستخواهد پس از تو یافت به من روزگار، دست دل گویدم که از قدم دوست سر مکش جان ...
اگر دشمن زند بعد از تو سیلی، دخترت را هم عجب نبْوَد زدند این قوم، بابا! مادرت را هم گرفتی پیرهن از عمّه، پوشیدیّ ...
اگرچه لشکر دشمن، چو موج دریا بودولی حسین چو کوهی هنوز بر جا بود نمانده بود دگر هیچ یک ز یارانش ولی ز کثرت ...
امین وحی بر آن تشنه گر رکاب نگیردقرار در لب کوثر ابوتراب نگیرد برادری که به اسب اجل کنند سوارشز آهن اردل خواهر بود رکاب نگیرد فشاند ...
گفت ای حبیب دادگر! ای کردگار من!امروز بود در همه عمر انتظار من این خنجر کشیده و این حنجر حسینسر کاو نه بهر توست ،نیاید به ...
کاش میبود مرا بر تن خونین، سر دیگر!تا به راه تو جدا میشدی از خنجر دیگر کاش از بهر سر نیزه و زیر سُم ...
از هر کنار توسن بیداد تاختید تا خاندان فاطمه، ویرانه ساختید خواندید از حجاز مرا جانب عراق وآنگاه پردههای مخالف نواختید کردید گر ...
ﺗﺸﻨﻪﯼ ﻋﺸﻘﯿﻢ، ﺁﺭﯼ، ﺗﺸﻨﻪ ﻫﻢ ﺳﺮ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﺁﺑﺮﻭﯾﯽ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ، ﺑﻪ ﺧﻨﺠﺮ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﻻﻟﻪ ﺭﺍ ﺑﮕْﺬﺍﺭ ﻭ ﺑﮕْﺬﺭ، ﻻﯾﻖ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎ ﺑﻪ ...
بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت تنها به روی سینه صحرا نبینمت امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو شاید بمیرم از غم و فردا ...
خدا کند نرود امشب و سحر نشود! که روز ما زشب تار تیره تر نشود چه فتنه ها که به دنبال این سحر نبود! خدا ...
فــردا کـه بــر فــراز نــی افـتـد گـذارمـان حیـرت فـزای طـور شود، جـلـوه زارمـان فـردا که کهـکـشان تجلی است ، نـیــزه هـا گـردش کنـد زمیـن ...
امشب است آن شب،که بر پا شور محشر می شود زینب غم دیده ، فردا بی برادر می شود امشب است آن شب که فردا ...
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شودفردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شودامشب کنار یک دگر، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان، ...