ای نور قدیم کردگاری
ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام؛ شاعر: حبیب اله چایچیان(حسان)ای نور قدیم کردگاریای تازه تر از گل بهاریگل با همه حسن پیش رویتخاری بود، از جمال، عاریزان دیده ی مست ، نرگس آموختخود شیوه ...
ای نور قدیم کردگاریای تازه تر از گل بهاریگل با همه حسن پیش رویتخاری بود، از جمال، عاریزان دیده ی مست ، نرگس آموختخود شیوه ...
ای فروغ چهرهات، بر ماه گردون،بسته راهگل، ندارد نزد گلزار رخت، قدر گیاهموسم شور و نشاط آید، بیارا بزم نوروقت سور و انبساط آمد، مکن ...
بشکفت گل، به گلشن طاها چمن،چمنتا جلوه کرد مظهر حُسن ازل، حسناز نفخه نسیم عنایت،به گلستانشد غنچه را ز شوق، به تن پاره پیرهنآمد به ...
گلی تازه سر زد، ز گلزار عرفانکه شد نزهت افزای صحن گلستانجهان یافت، از او صفای بهشتیکه خود جنتی بود، در شکل انسانحَسن آیت حسن ...
خانه شیر خدا مرکز وجد است و سرورهر که را مینگری غرق شعف باشد و شورمصطفی همچو علی، هست ز شادی مسرورزآنکه از برج بتولست ...
شب میلاد شاه دین حسن استعید دوم امام ممتحن استمجتبی ماه برج مصطفویمهر رخشان چرخ مرتضویسبط اول، ولیّ بار خدامه تابان زهرهی زهرابحر جوشان دانش ...
مژده یاران! که نشاط آور صحن چمن استگل، که با وجه حسن آیت وجه حسن استبه چمن یوسف گل، پیرهن از شوق دریددید چون جلوه ...
فلک چو کرد لباس سیاه شب بر تنجهان ز تابش ماه منیر، شد روشنصفای دیگری امشب، در آسمان پیداستکه چشم دل نشود سیر هرگز از ...
جهان را جوان ساخت دیگر، شکوفهجوانانه زد شال بر سر، شکوفهبه سان زمرد که در پنبه پیچینهان گشت صحن چمن، در شکوفهچو آن کاسه، کز ...
آسوده چون گوش جهان دوش از خروش مرد و زنشد بر در کاشانه ام دست نگاری حلقه زندر شب رخ آن مه جبین چون با ...
امشب، زهرا پسر آورده استپور نه، قرص قمر آورده استقمر نه، خورشید فروزنده ایاز افقش سر به در آورده استاز صدف عصمت دخت رسولدست خدا ...
بهار آمد و گل، زینت چمن آمددوباره بلبل خاموش، در سخن آمدصدای وا شدن غنچه ها به گوش رسیدنوای چهچه ی بلبل، از چمن آمدشد ...
شد منور دو جهان از رخ زیبای حسنجان عالم به فدای قد و بالای حسننیمه ی ماه صیام آمد و شد بار دگرجلوه گر، در ...
خیز، ای مانده از سعادت، دور!کن رها از غم، این تن رنجورمژده بر عاصیان بده که بُودماه عفو گناه و جرم و قصورحضرت حق، «مُفتّحُ ...