من زثانی اشاره را دیدم
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام؛ شاعر: غلامرضا سازگار (میثم)من زثانی اشاره را دیدمضربه های دوباره را دیدممادرم رو نشان نداد ولیقطعهی گوشواره را دیدم شاعر: غلامرضا سازگار (میثم) ...
من زثانی اشاره را دیدمضربه های دوباره را دیدممادرم رو نشان نداد ولیقطعهی گوشواره را دیدم شاعر: غلامرضا سازگار (میثم) ...
یافاطمه کشتند گل یاسمنت راتاراج نمودند عقیق یمنت راآن فرقه که پهلوی توازکینه شکستندکشتند پس ازکشتن محسن،حسنت را شاعر: ژولیده نیشابوری ...
روزی که شرار ظلم افروخته شدیک بار دگر حاصل دین سوخته شداز بعد شهادتش حسن را از تیرتابوت و تن و کفن به هم دوخته ...
ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنیدبر آل علی این همه عصیان مکنیدگر لاله نریزید به تابوت حسن شرمی ز رسول، تیر باران مکنید شاعر: سید رضا مؤید ...
تا این دل پاره پاره در بر دیدمهر روز شهادت مکرر دیدمسوز جگرم ز پشت درشد آغازروزی که کتک خوردن مادر دیدم شاعر: سید رضا مؤید ...
نور خدا که ضربه ز طاغوت خورده استبس سالها ز خون جگر قوت خورده استبا مردم مدینه وداعی است جانگدازاو را که چند تیر به ...
بشکستی و از غمت شکستم حَسَنمای وای که میروی ز دستم حَسَنمغارتزدهتر ز من کسی نیست که منمحزون ز غم داغ تو هستم حَسَنم شاعر: سید رضا ...
حسن حَسَن از خیمهی مهتاب گذشتآقائیش از دامن محراب گذشتنوشید چو آب آتشین در افطارآنسان جگرش سوخت که از آب گذشت شاعر: سید رضا مؤید ...
داغ دو برادر جگرم کرده کبابیک از تن صد چاک و یک از قبر خرابپیوسته سلام بر حسن باد و حسینآن کشتهی آب بود و ...
یا فاطمه بر سوختنت میگریمبر غربت پارهی تنت میگریمگفتی که برای حسنت گریه کنیمامروز ز داغ حسنت میگریم شاعر: سید رضا مؤید ...
بودند دو تن به جان و دل دشمن تودادند به هم دست، پی کشتن تواین یک پیِ آتش زدن جان برخاستوآن یک، بنشاند تیرها بر ...
عمری ست که سوزند ز غم متصلموز خون جگر شده ست لبریز، دلمهم دشمن و هم دوست تُرا آزردنداز اینهمه صبر، از تو ای دل ...
تو مایهی داغ لالهی صحراییتو شاهد خصم و کوچه و زهراییخون جگرت به صفحهی طشت نوشتآتش زده آب کوزه بر دریایی شاعر: علی انسانی ...