ثقلین
TasvirShakhesshahid252

اوّل فکر کنید بعد حرف بزنید

شهید محمّد قاسم‌زاده

همیشه به بچّه‌های اتّحادیّه‌ی انجمن اسلامی اندیمشک می‌گفت: «اوّل فکر کنید، بعد حرف بزنید…» و به قدری این جمله را تکرار می‌کرد و تأکید داشت ...

TasvirShakhesshahid251

امروز نوبت نقد است

شهید محسن هنردوست

من با «محسن» دوستی دیرینه‌ای داشتم. پیشتر از آن‌که او در «دانشگاه» مشغول به تحصیل شود، ما روزهای بسیاری را در کنار هم گذرانده بودیم. ...

TasvirShakhesshahid250

‌از دانشگاه، تا جبهه

شهیدان احدی

هر سه ، دوست و همشهری بودند، از بچّه‌های گل «ملایر»! و در یک سال با هم وارد دانشگاه شدند. شهید «احدی» و «ساکی» پزشکی ...

TasvirShakhesshahid349

پرهیز از بیکاری

پرسمان کودک-استاد تراشیون

سؤال: من یک نوجوان ۱۹ ساله دارم که با کوچک‌ترین ناراحتی در خانه کینه به دل می‌گیرد و گریه می‌کند. وقتی با من یا با ...

TasvirShakhesporseman248

سؤالات کودکان

پرسمان کودک-استاد تراشیون

سؤال: پسر نُه ساله ای دارم که زیاد سؤال‌ می‌پرسد و من نمی‌توانم جوابی برای آن‌ها داشته باشم. مثلاً می‌گوید: ما چرا اصلاً به دنیا ...

TasvirShakhesporseman247

آتش زیر خاکستر

پرسمان کودک-استاد تراشیون

سؤال: دو دختر ۱۷ و ۱۴ ساله دارم. با توجّه به این‌که آن‌ها در خانواده مذهبی بزرگ شده‌اند، اصلاً به حرف من گوش نمی‌دهند و ...

TasvirShakhesshahid243

آسیب های تنها ماندن

پرسمان کودک-استاد تراشیون

سؤال: پسر هفت‌ ساله‌ای دارم که تک فرزند است. وقتی می‌خواهم بیرون از خانه بروم، بهانه می‌گیرد و تنها در خانه نمی‌ماند. هر چقدر تلاش ...

TasvirShakhesshahid240

عقب نشینی تاکتیکی

شهید جمیل شهسواری

مرداد سال ۶۵ به عنوان فرمانده‌ی یگان حزب الله، برای تعقیب نیروهای کومله، به روستای «نرگسله» از توابع دیواندره رفتم و نیروهای تحت امرم را ...

TasvirShakhesshahid239

آخرین نفر

شهید جمیل شهسواری

پنجم مرداد سال ۶۷، اطراف دره‌ی شیلر، روی ارتفاعات «کانعمت» درگیری سختی با نیروهای عراقی داشتیم. دشمن چنان عرصه را بر نیروهای ما تنگ کرده ...

TasvirShakhesshahid238

سجده شکر

شهید جمیل شهسواری

گزارش رسیده بود که تعدادی از نیروهای ضد انقلاب وارد روستای «عباس آباد» شده و قصد عملیّات دارد. گزارش که به جمیل رسید، فوراً دستور ...

TasvirShakhesshahidid236

کشتار سران کُمُله

شهید جمیل شهسواری

مدتی می‌شد که جمیل را توی خودش می‌دیدم و احساس می‌کردم که باید از چیزی نگران باشد. وقتی علتش را پرسیدم، گفت: «چند وقتی است ...

TasvirShakhesshahid233

شب چهلم

شهید محمّد رضا شمس آبادی

مردم روستای شمس آباد از نعمت برق محروم بودند. با فعالیت وسیع و تلاش‌های پیگیر محمّد رضا، برق‌رسانی روستا انجام شد. امّا وقتی برق وصل ...

TasvirShakhesshahid231

خاکستر

شهید رجب علی رجبی

شب عملیّات، رو به رجب علی کردم و گفتم:-‌ اگر برای پدرت و مادرت پیغام یا سفارشی داری، بگو.گفت: «به پدر و مادرم سلام برسان ...

TasvirShakhesshahid230

دستمزد

شهید عبدالله جلمبارانی

چند روز کارگر در خانه مشغول بنایی بودند. عبدالله از راه رسید. نگاهی به اطراف کرد. خسته نباشیدی گفت و مرا به گوشه‌ای برد و ...

صفحه 447 از 688« بعدی...102030...445446447448449...460470480...قبلی »