سؤال: دو دختر ۱۷ و ۱۴ ساله دارم. با توجّه به این‌که آن‌ها در خانواده مذهبی بزرگ شده‌اند، اصلاً به حرف من گوش نمی‌دهند و نسبت به من که مادر آن‌ها هستم، بی‌ادبی و بی‌احترامی می‌کنند. آن‌ها از لحاظ اعتقادی خوب هستند، ولی از لحاظ اخلاقی خیلی پرخاشگر شده‌اند. اگر کاری از آن‌ها بخواهیم باید چند مرتبه به آن‌ها بگوییم؛ ولی اگر خود آن‌ها خواسته‌ای داشته باشند، باید سریع آن را انجام بدهیم. گاهی هدیه‌ای برای آن‌ها می‌خرم و آن‌ها را نصیحت می‌کنم که خوب باشند؛ آنها هم قبول می‌کنند، ولی چند روز بعد دوباره فراموش می‌کنند و به روال سابق برمی‌گردند. لطفاً مرا راهنمایی کنید.

جواب:

آتش زیر خاکستر

بچّه‌ها در دوره‌ی نوجوانی مانند آتش زیر خاکستر هستند؛ یعنی زود متغیّر می‌شوند و در رفتار آن‌ها ثبات وجود ندارد. اگر بخواهیم آن‌ها را در این دوره به ثبات برسانیم، باید به نکات زیر توجّه کنیم:

الف. ارائه الگوهای مناسب

اوّلین نکته این است که ما باید الگوهای مناسب اخلاقی را در پیش روی آن‌ها قرار دهیم تا آن‌ها از این الگوها تبعیّت کنند و شاید بهترین الگو خود پدر و مادر باشند. چه خوب است گاهی اوقات ما پدرها و مادرها برای بچّه‌ها از ویژگی‌های مثبت ارتباطی خود با والدینمان و از ادب‌ احترام‌هایی که نسبت به پدر و مادرهای خود داشتیم، بگوییم. لازم نیست بلافاصله بگوییم شما هم از ما یاد بگیرید؛ بلکه ما ویژگی‌های مثبت خود را بیان کنیم تا بچّه‌ها خودشان الگو بگیرند.

ب. بیان سرگذشت بزرگان      

همچنین گاهی اوقات می‌توانیم داستان‌هایی از سرگذشت بزرگان خود برای آن‌ها تعریف کنیم. مقام معظّم رهبری تعبیری دارند که می‌فرمایند: من به هر جایی رسیدم، از احترام به پدر بود. همچنین در سرگذشت بزرگان ما، درباره‌ی یکی از علمای بزرگ که مجتهد بود نقل می‌کنند که ایشان وقتی به روستای پدری خود می‌رفت، مادر خود را که در کنار جوی یا چشمه مشغول لباس شستن می دید، خم می‌شد و زانوان مادر را می‌بوسید و نسبت به مادر این‌گونه ادب می‌کرد.

ج. پرهیز از بیان نکات منفی

یک نکته مهم این است که ما نباید در بیان سرگذشت‌ها، نکات منفی را بازگو کنیم؛ مثلاً نباید به فرزندان خود بگوییم: این‌که شما دارید ما را اذیّت می‌کنید، به خاطر این است که ما هم پدر و مادر خود را اذیّت می‌کردیم! در این صورت فرزند می‌گوید این حقّ شما است، اگر اذیّت نمی‌کردید الآن اذیّت نمی‌شدید. یا به عنوان مثال، مادر ممکن است بگوید: من خیلی پدر و مادر خود را اذیّت می‌کردم، خدا آن‌ها را رحمت کند، الآن عذاب وجدان دارم؛ دخترها شما فردا مثل من عذاب وجدان پیدا می‌کنید! بیان این حرف ها نه تنها فایده‌ای ندارد، بلکه تأثیر منفی نیز می‌گذارد.

همچنین تذکّرات ما نباید از روی سرزنش و بدبینی باشد؛ مثلاً درست نیست که ما به فرزندان خود بگوییم: ما که این‌قدر به پدر و مادر خود احترام می‌گذاشتیم، این سرنوشت ما شده است؛ شما که احترام نمی‌گذارید چه خواهید شد!

سوزن در پاک کن!

من به یاد دارم دانش آموزی را نزد بنده برای مشاوره آورده بودند و می‌گفتند که او در پاک کن سوزن ته گرد می‌گذارد و روی صندلی معلّم قرار می‌دهد! من از او پرسیدم که چرا این کار را انجام می‌دهی؟ گفت: آقا پدر من تعریف کرده بود که او هم در دوره‌ی دانش آموزی این کارها را انجام می‌داده است.

وقتی ما پدر و مادرها رفتارهای منفی خود را برای فرزندان تعریف می‌کنیم، بچّه‌ها از ما الگو می‌گیرند و تاثیرات منفی بر روی آن‌ها می‌گذارد. بنابراین، ما هیچ وقت نباید نکات منفی و رفتارهای غلطی را که نسبت به والدین خود داشتیم، در حضور فرزندان خود مطرح کنیم؛ بلکه باید نقاط مثبت را برجسته نماییم.

ج. بیان روایات اهل بیت علیهم السلام

در کلام اهل بیت علیهم السلام نورانیّتی وجود دارد؛ لذا والدین می‌توانند گاهی اوقات روایاتی را که در قالب احترام و حرف شنوی از والدین است، برای بچّه‌ها بخوانند.

در روایات آمده است که: اگر جمعی از شیعیان جمع شوند و نامی از اهل بیت علیهم السّلام در آن مجلس برده نشود، آن‌ها به ما جفا کرده‌اند. خانواده هم مصداقی از جمع  شیعیان و محبّین اهل بیت علیهم السلام است. چه خوب است که ما روزانه وقتی دور هم می‌نشینیم، یک روایت اخلاقی برای اهل خانواده بخوانیم.

خدا مرحوم آیت الله العظمی بهجت را رحمت کند؛ ایشان توصیه می‌کردند که هرشب یک روایت از کتاب جهاد با نفس را بخوانید و به آن عمل کنید؛ همچنین توصیه‌ی بزرگان ما این بود که مردم روایات را بخوانند؛ خصوصاً در حوزه‌ی احترام به والدین.  

روایاتی در باب احترام به والدین

روایتی داریم مبنی بر این‌که: اگر کسی پیشانی مادرش را ببوسد، در روز قیامت بین او و آتش دوزخ حائلی قرار می‌گیرد؛ همچنین در روایتی دیگر آمده است: بوسیدن پای مادر همانند بوسیدن آستانه‌ی خانه‌ی خدا است؛ یا در این روایت که معصوم می‌فرماید: از پدر و مادر حرف شنوی داشته باشید «وَ لَو کَانَ مُشرکاً»؛ با اینکه شرک بزرگ‌ترین گناه است، اگرچه آن‌ها مشرک بودند از آن‌ها اطاعت کنید.

در باب دعای پدر و مادر داریم: دُعَاءُ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ کَدُعَاءِ النَّبِیِّ لِأُمَّتِهِ[۱]، یعنی وقتی پدری در حقّ فرزند خود دعا می‌کند، گویی که پیامبری در حقّ امّت خود دعا کرده است. وقتی ما شروع به گفتن این روایات به فرزندان خود می‌کنیم، چون کلام نورانی است اثر خود را می‌گذارد. در حقیقت این کار لطف به فرزند است؛ چون فرزندی که به والدین بی‌احترامی می‌کند، بر اساس روایات از عمر او کاسته می‌شود. هیچ پدر و مادری دوست ندارد که عمر فرزند او کم شود؛ لذا مشفقانه و دلسوزانه این‌روایات را برای فرزند خود بیان کنیم.

د. صحبت خصوصی

نکته‌ی چهارم این است که والدین هیچ وقت این دو خواهر را در حضور یکدیگر سرزنش نکنند. چقدر خوب است ما فرزندان خود را به فضاهای جدیدی ببریم و انتظارات خود را به آن‌ها بگوییم. این صحبت هم باید خصوصی اتّفاق بیفتد و در خفا باشد؛ چون در روایات داریم که نصیحت در صورتی تأثیرگذار است که در ملأعام و در منظر دیگران نباشد.

ه. مقدّم کردن نقاط مثبت

همیشه باید در بیان انتظارات خوبی‌ها را مقدّم بداریم. اگر فرزند ما رفتار مثبتی دارد ابتدا آن را برجسته کنیم و به خاطر آن، او را تشویق کنیم و سپس به بیان نکات منفی رفتارش بپردازیم؛ به عنوان مثال، بگوییم: ما خیلی خوشحال هستیم که تو نماز خود را به موقع می‌خوانی و به تلاوت قرآن در ماه رمضان توجّه داری؛ امّا از تو انتظار داریم که با ما بهتر رفتار کنی!

و. رعایت استمرار در تربیت

استمرار در تربیت را هیچ وقت فراموش نکنیم! هیچ وقت ما نباید در تربیت بخشی‌نگر باشیم. یکی از اصولی که در تربیت حاکم است، استمرار داشتن است. مثلاً در طبّ بوعلی آمده است که فرد باید در خوردن فلان دارو تا ۴۰ روز باید مداومت داشته باشد. همچنین در برخی ادعیه داریم که فلان دعا را ۴۰ صباح بخوانید تا این خاصیّت را داشته باشد. برخی از بزرگان و اساتید اخلاق می‌فرمایند اگر چند روز آن را فراموش کردید، دوباره باید از صفر شروع کنید. در تربیت نیز همین‌طور است. تربیت یک امر مقطعی نیست؛ بلکه یک فرآیند استمراری است.


[۱]– نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، ص ۴۸۲٫