«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

به محضرِ شریفِ شما عزادارانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، جوان‌های پاک‌دل، آینده‌سازانِ این کشور، در کلاسِ حماسیِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه… که امام حسین علیه السلام هم آموزگار هستند، هم مربّی هستند، هم دلبر هستند، هم دلدار هستند، هم راهنما هستند، و هم رهبر هستند…

اهمیتِ تواصی به حق

عرض کردیم که مسئله‌ی امر به معروف و نهی از منکر که یکی از اهدافِ انقلابِ کربلا بود و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به آن تصریح نمودند، ترکِ امر به معروف و نهی از منکر، عادت کردن به بی‌تفاوتی، عادت کردن به گفتنِ «به من چه ربطی دارد؟»، عادت کردن به گفتنِ «مگر حوصله داری؟»، عادت کردن به گفتنِ «چه کسی است که گوش کند؟»، عادت کردن به گفتنِ «با یک گل گلستان نمی‌شود»، عادت کردنِ به گفتنِ «عیسی به دینِ خود و موسی به دینِ خود»، این‌ها شعارهای استعمار است، این‌ها حرف‌های شیطان است، اسلام فرموده است که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[۲]، اگر بخواهیم ورشکسته‌ی عمر نشویم، اگر بخواهیم جوانی و جوان‌های ما ضایع نشوند، اگر بخواهیم جوان‌های ما شرمنده‌ی حضرت علی اکبر صلوات الله علیه نشوند، اگر بخواهیم جوان‌های ما با داشتنِ الگویی مانندِ حضرت علی اکبر صلوات الله علیه و حضرت قاسم بن الحسن صلوات الله علیه و سایرِ جوانانِ رشیدِ کربلا، آن جوانِ نصرانیِ تازه‌مسلمان، خودِ او، همسرِ او، مادرِ او… این‌ها چطور شجاعت به خرج دادند؟ چطور رو در روی ظالم و فاسد و بی‌دین و کافر ایستادند و مردانه به شهادت رسیدند؟ آوازه‌ی آن‌ها در عرشِ الهی ثبت شد، آموزگارِ تاریخ تا ابدیّت شدند.

شما که در دامان‌های مادرهای پاک تربیت شده‌اید باید بدانید که قرآن کریم می‌فرماید: انسان‌ها ورشکسته هستند، مگر اینکه چهار چیز را رعایت کنند.

یک: ایمان، دو: عملِ صالح، کارِ درست، کارِ شرعی، کارِ منطبقِ با قانون، کارِ با انگیزه‌ی الهی و قربه الی الله که عملِ صالح است، سوم: تواصی به حق؛ یعنی اگر شما مؤمنِ کامل هم باشید و نمازهای شما به موقع باشد و حرامخور نباشید و گران‌فروش نباشید و احتکار نکنید و بداخلاق نباشید و حقوقِ مردم را پایمال نکنید، ولی همسایه‌ی شما مرتّب در حالِ فساد کردن است، پارتی دارد، سگ‌باز است، شرابخور است، شما با او مدارا و سازش می‌کنید، تواصی به حق نمی‌کنید، در مقامِ معالجه‌ی او برنمی‌آیید، دلسوزی نمی‌کنید، ایستاده‌اید که او به جهنّم بیفتد، این شما را از ورشکستگیِ عمر و از خجالتِ نزدِ جوانانِ کربلا حفظ نمی‌کند.

لذا توجّهِ به فسادِ حکومت، ادارات، بی‌اعتنایی‌های بعضی از مسئولین به مردم، مخصوصاً به کسانی که کس و کاری ندارند، کسانی که پارتی ندارند، مدام باید بروند و بیایند، تا کسی یا امکاناتی یا زوری بالای سرِ آن شخص نباشد کاری نمی‌کند و آن‌ها در برابرِ سیلِ بنیان‌کَنِ فسادِ غرب پُل درست می‌کنند، باند شبکه‌های خارجی را تقویت می‌کنند، شبکه‌ی اطلاعات داخلی داخلی درست نمی‌کنند؛… در برابرِ این‌ها همینطور سکوت کردن و هیچ چیزی نگفتن و اعتراض نکردن، سر و صدا راه نینداختن در شبکه‌های مجازی باعث می‌شود که آهسته آهسته ابهّتِ شما از بین می‌رود، ابهّتِ شهدا از بین می‌رود، ابهّتِ اسلام و انقلاب از بین می‌رود.

وقتی مسئولِ مملکت که با امضای ولی فقیه مشروعیّت دارد و حقوقِ او حلال است، وقتی خلاف کند و با سیاست‌های کلّیِ نظام مقابله کند…

ملک ز باغ رعیت اگر خورد سیبی                   برآورند غلامانِ او درخت از بیخ

لذا «به من چه ربطی دارد؟» برای شیعه نیست، مکتبِ شیعه مکتبِ اعتراض است، مکتبِ شیعه مکتبِ انتقاد است، مکتبِ شیعه مکتبِ اصلاح است، مکتبِ شیعه مکتبِ دلسوزی و نجاتِ یکدیگر است، مکتبِ نظارتِ عمومی است، حضورِ در صحنه‌های مراقبت از دستاوردهای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام و شهدا و رهبرانِ صالحِ دینی است.

انسان‌های ممتاز نزد امام رضا صلوات الله علیه

این یک اصل است که انسان باید نسبت به خوبی‌ها واقعاً شاد باشد؛ از حضرت رضا صلوات الله علیه در مورد «خیارالناس» سؤال کردند، انسان‌های ممتاز، انسان‌هایی که نزدِ شمای حضرت رضا صلوات الله علیه نمره دارند چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: «اَلَّذِینَ إِذَا أَحْسَنُوا اِسْتَبْشَرُوا»[۳]، این‌ها مردمی هستند که شارژ بودنِ آن‌ها به کارهای خوبِ آن‌هاست، وقتی یک یتیمی را نوازش می‌کنند، وقتی به یک خانواده‌ی سربسته کمک می‌کنند، وقتی از یک مظلومی حمایت می‌کنند، وقتی به یک گردن‌کلفتی تشر می‌زنند، وقتی که دستِ پدرِ پیرِ خویش را می‌گیرند، وقتی که پای مادرِ خویش را می‌بوسند، آنچنان شاداب و مبتهج می‌شوند و خدای متعال را شکر می‌کنند که خدای متعال به آن‌ها توفیقِ این عملِ صالح را داده است… وقتی به نماز جماعت می‌رود به یادِ نماز جماعتِ امام زمان ارواحنا فداه می‌افتد، می‌گوید: آقا جان! آیا می‌شود یک نمازی هم پشتِ سرِ شما بخوانیم؟ آقا ان شاء الله تشریف بیاورید…

سکه تو زن تا امرا کم زنند                  خطبه تو کن تا خطبا دم زنند[۴]

یا صاحب الزّمان! آقا! ان شاء الله بناست که شما تشریف بیاورید و در مسجد کوفه نماز جمعه بخوانید، همه‌ی این نماز جمعه‌ها مراسمِ استقبال از حضرت و تجربه‌ی اجتماعاتِ سیاسی مذهبی است تا ان شاء الله شمعِ جمعِ ما بیایند و همه پروانه‌های آن شمعِ جمع باشیم.

نتیجه‌ی ترکِ امر به معروف و نهی از منکر

ترکِ امر به معروف و نهی از منکر جرأت دادنِ به فاسد است، جرأت دادن به فساد است، ضعیف کردنِ حق است، قوی کردنِ باطل است، دشمنانِ شما که در برابرِ حقِ شما ساکت نیستند، شما را تحقیر می‌کنند، بر علیهِ شما جَوسازی می‌کنند، آن وقت اگر شما در برابرِ باطلِ آن‌ها، در برابرِ بی‌دینی و بی‌عفّتی و بی‌حجابی و دوز و کلک و تزویر و نفاقِ آن‌ها سکوت کنید خلافِ مشیِ قرآن کریم است، خلافِ عملِ ائمه معصومین سلام الله علیهم أجمعین است.

اما باید همه‌ی ما یک نکته را متوجه باشیم، امر به معروف و نهی از منکر درواقع «طبابت» است، جلوگیری از نشرِ ویروسِ خیانت، بی‌دینی، رشوه‌خواری، رباخواری، تفرقه، تحقیرِ مؤمن است، هر کدام از این‌ها… غیبت، دروغ، حسد، تکبّر، این‌ها واقعاً ویروس هستند، واقعاً مرگِ ایمان است، مرگِ انسانیت است، واقعاً از دست دادنِ بهشت است، و امر به معروف و نهی از منکر احیاء دین است، کمکِ به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، لبّیکِ به «هَل مِن ناصر» حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، لبّیک به شهید سلیمانی است، لبّیک به همه‌ی شهداست، لبّیک به نایبِ امام زمان ارواحنا فداه است، که لبّیکِ به ولی فقیه لبّیک به خودِ امام زمان ارواحنا فداه است، چون امام صادق صلوات الله علیه فرموده‌اند: «عَلَیْنَا رَدَّ وَ اَلرَّادُّ عَلَیْنَا کَالرَّادِّ»[۵]، اگر کسی در برابرِ فقیهِ جامع الشّرایطی که پرچمِ هدایتِ جامعه‌ی شما را به او سپرده شده است مخالفت کند با ما مخالفت کرده است، و کسی که با امام مخالفت کند با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مخالفت کرده است، و کسی که با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مخالفت کند با «الله» مخالفت کرده است و بالله «هُوَ عَلَی حَدّ الشّرک» است.

چگونه امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟

اما چگونه؟

بنای این امر به معروف و نهی از منکر «خودنمایی و قدرتنمایی» نیست، بنای امر به معروف و نهی از منکر این است که مواظبِ یکدیگر باشیم که به گودال نیفتیم، به جهنّم نیفتیم، جوان‌های ما در فساد غوطه نخورند، بی‌کار نشوند، بی‌عار نشوند، رسوا نشوند، بی‌خدا نشوند، بی‌نماز نشوند.

بی‌دینی‌ها و محرّمات «بیماری» است، امر به معروف و نهی از منکر «مقابله‌ی با ویروس‌ها و طرفداری از سلامتِ اخلاق و روان و جامعه و بازار و خانواده» است.

این است که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً»[۶]، همه بیایید و در یک سلمی وارد بشوید، با یکدیگر تعاونِ در سلامتی داشته باشید، حمایت از سالم‌سازیِ جامعه داشته باشید، و با انواعِ فساد بجنگید و مبارزه کنید.

حال اگر بدونِ جنگ توانستیم آیا باید به جنگ برویم؟ مسلّماً نه! شعارِ قرآن کریم این است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ»[۷] اما «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»، تا می‌توانید با مهربانی…

خدای متعال به وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خطاب می‌کند و می‌فرماید که «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»[۸]، بخاطرِ آن مهربانی و عاطفه‌ای که داری با این‌ها نرمش به خرج می‌دهی و این‌ها به تو گرایش پیدا می‌کنند، اما اگر همیشه اخمو و ترش‌رو و تند بودی دافعه می‌دیدند و دورِ تو را نمی‌گرفتند و دورِ تو را خالی می‌کردند.

وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در ده سال حکومتِ خود حدودِ هشتاد جنگ را تجربه کردند، اما خدای متعال می‌داند آن مقداری که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با اخلاق و گذشت و تحمّل و احسانِ خود شکارِ دل کرده‌اند با جنگ شکار نکرده‌اند، جنگ رفعِ مانع می‌کند، آن‌ها شرارت می‌کردند و می‌خواستند جلوی اسلام را سد کنند و مسلّماً باید سد را برداشت.

شما راهِ خودتان را می‌روید که به کمال و استقلال و تمدّن برسید، غرب می‌خواهد جلوی شما را بگیرد و مانع‌تراشی می‌کند، نفوذی‌های داخلیِ آن‌ها با خیانت و ایجادِ ناامنی و توسعه‌ی فقر و سوء مدیریت در عرض… بعضی‌ها در مسئله‌ی سکّه اعدام شدند، سلطانِ سکّه اعدام شد ولی آیا مشکلِ سکّه حل شد؟ آیا مشکلِ ارز حل شد؟ مشکل در جای دیگری است، چه کسانی این کارها را می‌کنند؟

این مسئله که انسان «مانع» را با لبخند و قربان صدقه رفتن حل نمی‌کند، موانعِ سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی شده آن روشِ شدّتِ عمل را نیاز دارد، اما در جامعه اینطور نیست، خواهر و برادرِ کوچک و بزرگترهای انسان کارهایی می‌کنند که نباید بکنند، آنجا انسان باید مطالعه کند که این مشکل وجود دارد، من که نمی‌خواهم او را برنجانم، می‌خواهم او را از این بیماری نجات بدهم، اینجاست که انسان باید به اهل بیت علیهم السلام تأسّی کند.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه با برادرِ عزیزشان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کودک بودند، عبور می‌فرمودند و دیدند که پیرمردی در حالِ وضو گرفتن است اما اشتباه وضو می‌گیرد، این بزرگواران نرفتند او را مؤاخذه کنند، به این پیرمرد سلام کردند و فرمودند: عمو! من دو نفر می‌خواهیم وضو بگیریم، می‌خواهیم شما نظارت کنید و ببینید که وضوی کدامیک از ما درست است، می‌خواهیم شما داوری کنید، این دو بزرگوار در مقابلِ چشمِ این پیرمرد وضو گرفتند، هر دوی این بزرگواران یک طور وضو گرفتند…

بی‌وضو نباشیم

من این مطلب را هم خدمتِ شما عرض کنم، «الوُضوءُ نورٌ وَ تَجدیدُهُ نورٌ عَلَی نور»، سعی کنید بی‌وضو نباشید. آیت الله بهجت روحی فداه… می‌دانید که نه تنها خودِ آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف اهلِ تشرّف بودند و مکرر خدمتِ حضرت حجّت ارواحنا فداه شرفیاب شده بودند، بلکه یک حسّ ششمی داشتند، یک حسّ ملکوتی داشتند که چشمِ هر کسی یک مرتبه به جمالِ امام زمان ارواحنا فداه خورده بود را می‌شناختند، در حرمِ حضرت معصومه سلام الله علیها دستِ یک طلبه‌ای را گرفته بودند و فرموده بودند: بگو ببینم! کجاها با حضرت بودی؟ او هم دیده بود که ایشان عجب رِندی هستند، مُچِ او را گرفت و آدرس‌ها را داده بود، به بعضی از خانه‌ها بدونِ سابقه می‌رفتند و می‌پرسیدند که ملاقاتِ شما چطور بوده است؟ اصلاً یک کشش و مغناطیسی است که چشمِ هر کسی که به جمالِ حضرت بیفتد اثری از آن نورِ مبارک بر دلِ او منعکس می‌شود و می‌ماند، مسلّماً تا کسی پاکیِ کامل نداشته باشد حضرت را نمی‌بیند، «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[۹]. حضرت یک جذبه و نقش و اثری دارند، اگر تقوای کسی به آنجا رسید که افتخارِ دیدارِ حضرت را پیدا کند، چیزی از نشانه‌های حضرت در وجودِ او هست که کارشناسِ آن می‌فهمد.

آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف به یک طلبه‌ای فرمودند: سعی کن همیشه باوضو باشی، فکر نکنی که اگر همیشه باوضو بودی فرشته می‌شود و به غذا احتیاج پیدا نمی‌کنی و اگر غذا نداشتی می‌میری، نخیر! می‌شود انسان غذا نخورد و بماند، بودند کسانی که از غذای اینجا نمی‌خوردند و برای آن‌ها مائده می‌آمد.

مرحوم آیت الحق آقا شیخ محمد حسین اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف صاحبِ کتابِ شریف «مجد البیان» که امام رضوان الله تعالی علیه می‌فرمودند که اگر این عالِمِ بزرگوار توفیق پیدا کرده بود و همه‌ی قرآن کریم را تفسیر کرده بود بهترین تفسیری بود که در طول تاریخ برای قرآن کریم نوشته شده بود، ایشان گاهی پنج شش روز از غذای این عالَم نمی‌خوردند، گاهی هم بیشتر، برای ایشان مائده می‌آمد، «رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَهً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا»[۱۰].

«اُمِّ أیمَن» که خدمتگذار حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود، در مسیرِ مدینه و مکه گرفتارِ بی‌آبی و خطرِ مرگِ در اثرِ تشنگی بود، دست‌های خود را رو به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خدایا! اگر من راست می‌گویم که کنیزِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستم به من آب برسان و من را در مسیرِ خانه‌ی خودت از تشنگی نمیران. خدای متعال آبی از موائدِ آسمانی برای او فرستاد و او تا هفت سال احساسِ تشنگی نمی‌کرد.

می‌گویند حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام قحطی را پیش‌بینی کرده بودند، سیلوها را از گندم‌ها پر کرده بود، هفت سال مدام برای آن هفت سال قحطی جمع کرد، در هفت سال قحطی مملکت را جیره‌بنده کرده بود و با کوپن اداره می‌کرد و به بعضی از جاها نمی‌رسید، تاریخ نقل کرده است که خودِ ایشان می‌رفتند و وقتی مردم ایشان را تماشا می‌کردند تا مدّت‌ها احساسِ گرسنگی نمی‌کردند، خودِ «جمال» انسان را سیر و شارژ می‌کند و انرژی می‌دهد.

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در یک حدیثی به استاندارِ خویش نامه می‌نویسند و او را به نماز اول وقت سفارش می‌کنند و همچنین او را به وضو سفارش می‌کنند و آدابی هم برای وضو تعیین می‌کنند، بعد می‌فرمایند: «الوُضوءُ نِصفُ الإیمانِ»[۱۱].

کسانی که دائم الوضوء هستند روز قیامت اعضای وضوی این‌ها تلألؤ می‌کند و می‌درخشد و مقابلِ او را روشن می‌کند و مسیرِ او را نورانی می‌کند؛ و دوامِ وضو در وسعتِ رزق هم اثر دارد، خدای متعال رزقِ انسان‌هایی که باوضو هستند را وسعت می‌دهد.

حال امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که ان شاء الله جانِ من و همه کسِ من فدای ایشان باد می‌خواهند این بنده‌ی خدا را از این اشتباه بیرون بیاورند، ولی با چه ادب و احترامی!

وقتی این پیرمرد نگاه کرد و دید وضوی این دو آقازاده چقدر پاکیزه است و چه وضوی زیبایی می‌گیرند متوجه شد و گفت: ان شاء الله پدر و مادرم به قربانِ شما بروند، وضوی هر دوی شما بزرگواران درست است، ولی وضوی من باطل است.

عملِ انسان هدایت‌کننده است

گاهی هم خودِ عمل انسان را هدایت می‌کند.

شب جمعه است، شبِ توبه است، شبِ حضرت علی اکبر صلوات الله علیه است، شبِ زیارتیِ مخصوصه‌ی سالار شهیدان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، دل‌های شما در حرمِ امام حسین علیه السلام است، فعلاً که دستِ ما کوتاه است، این ویروس که نتیجه‌ی گناهانِ ماست آمده است و فعلاً دستی به ضریح مطهّر نمی‌رسد.

شبِ گذشته من در محضرِ مقام معظم رهبری نایب امام زمان ارواحنا فداه نایب الزیاره بودم، این مجلسی که همه ساله با حضورِ کثیرِ عاشقانِ ولایت و عاشقانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برپا می‌شد… شب گذشته من بالای منبر بودم و حضرت آقا تنها آن طرف نشسته بودند و بجز کسانی که در حالِ ضبط کردنِ مراسم بودند دیگر کسی در حسینیه نبود. انسان آنقدر متأثر می‌شد و رقّت می‌گرفت…

حال حرمِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه… آیا الآن کسی می‌تواند برود و ضریح را در آغوش بگیرد؟ چطور عاشقانه می‌رفتید و می‌چسبیدید و سر به در و ضریح می‌گذاشتید و حاجتِ خود را می‌خواستید؟ حال بلا آمده است، در این شب‌های دل‌شکستگی و اشکِ بر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه باید ان شاء الله این ویروس را با عنایتِ امام زمان ارواحنا فداه… ان شاء الله با ظهورِ امام زمان ارواحنا فداه برطرف کنیم، این بلای جهانی است و منجیِ جهانی نیاز دارد، ان شاء الله طبیبِ ما بیاید و نگاهی بیندازد و همه‌ی این دردها برود، حضرت با یک تصرّفی همه‌ی این‌ها را دفع می‌کنند.

لذا برای اینکه ان شاء الله حالتِ توبه‌ای هم برای ما پیش بیاید، در تفاسیر ذیلِ این آیه توبه نوشته‌اند که یک کشتی در طوفان غرق شد، یک بانوی زیبایی روی تخته‌ای قرار گرفت و باد او را برد و او به یک جزیره‌ای رسید، در آن جزیره یک متمکّنِ عیّاشِ مغرورِ از خود راضی بود که به صغیر و کبیر رحم نمی‌کرد، نفس‌کشی هم در برابرِ او نبود، این شخص در حالِ گشت‌زنی بود که چشمِ او به این خانمِ زیبا افتاد، گفت: عجب شکاری بدست آوردم! به سراغِ او آمد، مثلِ گرگی که یک میشی را در چنگِ خود می‌گیرد حمله کرد، این زنِ بیچاره و بی‌کس که هیچ کسی را هم ندارد… استخوان‌ها می‌لرزید، صدای استخوان‌ها شنیده می‌شد، این مرد گفت: از چه کسی می‌ترسی؟ تو که تنها هستی، من هم که پول و ثروت و جوانی دارم، پس تو نگرانِ چه هستی؟ با اشکِ چشمِ خود نگاهی به بالا کرد و گفت: از خدای متعال می‌ترسم!

این ایمان و عفّت و حیاء و اصالت…

توبه‌کار محبوب است

ای خدا! کنارِ خونِ شهید سلیمانی، کنارِ خونِ شهید چمران، کنارِ خونِ شهید همّت، کنارِ خونِ شهید باکری، کنارِ خونِ شهید دستغیب، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید رجایی باشیم و اینطور بی‌حیائی‌ها و اینطور بی‌تفاوتیِ مسئولین؟! آیا این‌ها رواست؟ آیا خدایی نیست؟ آیا حسابی نیست؟ آیا قیامتی نیست؟

این بانوان توجه ندارد با چه کسی مخالفت می‌کنند، با نظام لج می‌کنی؟ با دینِ خودت لج می‌کنی! تو در حالِ جهنّمی کردنِ خودت هستی…

این خانم با آن اصالت و ریشه‌داری چنان از خدای متعال حیاء و شرم می‌کند که می‌لرزد، این حالت و حقیقتِ این زن در آن آدمِ گردن‌کلفتِ چموشِ مغرور اثر گذاشت و شکسته شد.

عجب! من نامِ خود را مرد گذاشته‌ام ولی اینطور نامرد هستم، و این شخص با اینکه زن است از خدای متعال می‌ترسد و حریمِ خدای متعال را حفظ می‌کند، ولی من نمی‌ترسم… توبه کرد، توبه کرد! آن وقت در اثرِ توبه…

جوان‌های عزیز! در حدیثی زیبایی‌های زندگی احساس شده است، شش چیز است که زندگی را زیبا می‌کند، من یک مورد از آن‌ها که به جوان‌ها مربوط است به خدمت شما عرض می‌کنم.

یکی از زیبایی‌ها «توبه» است، فرمود: توبه زیباست، توبه انسانِ زشت را نزدِ امام زمانِ خود زیبا می‌کند، انسانِ آلوده را نزدِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پاکیزه می‌کند، توبه حُرّ را به مقامِ حُرّیت می‌رساند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه می‌آیند و به او سربند می‌بندند، تنها کسی که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در میانِ شهدا به او آرم دادند و او را نشان‌دار کردند، فقط با حضرت حرّ سلام الله علیه این کار را کردند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه زخمِ حضرت علی اکبر صلوات الله علیه را نبسته‌اند، زخمِ حضرت قاسم صلوات الله علیه را نبسته‌اند، زخمِ گلوی حضرت علی اصغر سلام الله علیه را نبستند، ولی وقتی که سرِ حرّ را به دامان گرفتند یک قسمتی از عمامه‌ی مبارکِ خویش را بریدند و به سرِ حرّ بستند، چرا؟ برای اینکه جناب حرّ علیه السلام شرمنده بودند، وقتی حرّ به محضرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شرفیاب شدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ببینند که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به حرّ علامتی داده‌اند و او را تمیز کرده‌اند و از او گذشته‌اند.

شما هم امشب یک نشانی بگیرید، بخدا می‌دهند، خیلی مهربان هستند…

این جوان بعد از توبه سر به بیابان گذاشت، در یک مسیری به یک عابدی برخورد، هوا گرم بود، در معرضِ هلاکت بودند، گفتند: بیایید دعا کنیم خدای متعال یک ابری بفرستد، وگرنه این هوای گرم ما را از پای درمی‌آورد. این بنده‌ی خدا گفت: من که گنهکار هستند و نزدِ خدای متعال رویی ندارم، تو دعا کن، گفت: من دعا می‌کنم و تو آمین بگو، آن عابد دعا کرد و این آدمِ بدسابقه و عیاش و همه‌کاره با دلِ شکسته و اشکِ ریزان آمین گفت، ابری بالای سرِ این‌ها ظاهر شد و به سرِ دو راهی رسیدند، وقتی بر سرِ دو راهی رسیدند این عابد در یک مسیری بود و این کسی هم که شرمنده بود در مسیرِ دیگری بود، وقتی جدا شدند این عابد دید که ابر بالای سرِ همین آدم است! رفت و به او گفت: تو که می‌گفتی من آدمِ خیلی بدی هستیم و سابقه‌ی بدی دارم، حال معلوم می‌شود که خدای متعال تو را دوست دارد و مرا دوست ندارد.

امشب شبِ توبه است، آیا نمی‌خواهید کاری کنید که خدای متعال ما را دوست بدارد؟ «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»[۱۲]، خودِ خدای متعال قول داده است که توبه‌کار را دوست دارد.

بانوانی که بی‌توجه بودند، «لاَ صَغِیرَهَ مَعَ إِصْرَارٍ»[۱۳]، اینکه دو تار مو بیرون است گناهِ صغیره است، ولی وقتی تکرار می‌کنی در حالِ دهن‌کجی به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و قرآن کریم هستی، وقتی گناهِ صغیره تکرار شد به گناه کبیره تکرار می‌شود.

امشب شبِ توبه است، امشب بیا و با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیعت کن، امشب بیا و به حضرت زینب کبری سلام الله علیها بگو که من از شما خجالت می‌کشم، شما با اسارتِ خودتان خونِ شهیدان را حفظ کردید، من هم می‌خواهم رنگِ شما را بگیرم، می‌خواهم حجاب و عفّت برای من مهم باشد.

کسانی که گران‌فروشی دارند، کسانی که زبان‌شان بد است، کسانی که عاق والدین هستند، کسانی که بی‌تفاوت هستند و زمانِ نماز برای این فریضه‌ی مهم نمی‌روند، کسانی که چشمِ آن‌ها آلودگی دارد، امشب وقتِ آن است که دامانِ حضرت علی اکبر صلوات الله علیه را بگیریم، و بدانید که قولِ خدای متعال قول است، فرموده است:  «اَنینُ الْمُذْنِبینَ اَحَبُّ اِلَیَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین»، ناله‌ی گنهکار نزدِ من محبوب‌تر از تسبیحِ مسبّحین است. منظور از تسبیح مسبحین «ناله‌ی ملائکه» است، مناجاتِ ملائکه نزدِ خدای متعال اینقدر عزیز نیست که گریه‌ی گنهکار عزیز است.

روضه حضرت علی اکبر صلوات الله علیه

حال اگر می‌خواهی هم برای گناهِ خودت گریه کنی و هم می‌خواهی با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم‌ناله بشوی…

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه روز عاشورا چند مرتبه گریه کردند…

مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری اعلی الله مقامه الشّریف می‌فرمایند در مصیبتِ حضرت علی اکبر صلوات الله علیه سه مرتبه برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه حالتِ احتضار پیش آمد، نزدیک بود حضرت جان بدهند…

یک مرتبه زمانی بود که حضرت علی اکبر صلوات الله علیه آمدند و اذن گرفتند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با دستِ خویش لباسِ جنگ بر تنِ حضرت علی اکبر علیه السلام کردند، عمامه‌ی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به سرِ حضرت علی اکبر علیه السلام بستند، به جلوی خیمه آمدند و حضرت علی اکبر علیه السلام را بدرقه کردند…

یا بقیّه الله… یا صاحب الزّمان…

نمی‌دانم که آیا پیرمردها دورانِ جبهه را در یاد دارند یا نه، فرزندانِ خود را به پایگاه می‌بردند و اتوبوس می‌آمد و این‌ها را سوار می‌کرد، این پدرها همینطور می‌ایستادند و فرزندِ خویش را از زیر قرآن رد می‌کردند، ماشین حرکت می‌کرد و چشمِ پدر به دنبالِ ماشین حرکت می‌کرد، همینطور می‌ایستاد تا دیگر از نظرِ پدر غایب می‌شد…

حضرت علی اکبر علیه السلام راه افتادند، چشمِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به دنبالِ او در حالِ بدرقه کردن است، همینکه حضرت علی اکبر علیه السلام کمی فاصله گرفتند صدای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بلند شد: یا علی! مهلاً مهلا! بابا! آهسته برو…

گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود…

حضرت علی اکبر علیه السلام آرام حرکت کردند، اشکِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه جاری شد، انگشتِ سبابه را بالا گرفتند: «اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلاَمٌ أَشْبَهُ اَلنَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ»[۱۴]… آن‌هایی که تماشا می‌کردند احساس می‌کردند که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در حالِ جان دادن هستند…

مرتبه‌ی دوم وقتی بود که حضرت علی اکبر علیه السلام رفتند و جنگِ نمایانی کردند، زخم‌های کاری همه‌ی بدنِ ایشان را گرفت، هم هوا گرم بود، هم زخم زیاد بود، هم خسته شده بودند… خواهران و عمّه‌ها پیش‌بینی نمی‌کردند و توقع نداشتند، ناگهان دیدند که صدای حضرت علی اکبر علیه السلام می‌آید، صدا زدند: «یَا أَبَتِ اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ اَلْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَهٍ مِنَ اَلْمَاءِ سَبِیلٌ» بابا! شدّتِ عطش امانِ دفاع را از من گرفته است، آمده‌ام تا از شما بپرسم که آیا راهی دارید که یک جرعه آب به من بدهید تا بتوانم جنگ کنم؟… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گریه کردند، دهانِ مبارکِ خویش را باز کردند… علی جان! زبان در دهانِ پدرت بگذار…

مرتبه‌ی سوم وقتی بود که عمود بر سرِ حضرت علی اکبر علیه السلام زدند… ضربه کاری بود، طاقت از ایشان گرفته شد، نمی‌توانستند از اسب پیاده شوند، دست‌های مبارکِ خویش را بر گردنِ اسب انداختند تا شاید اسب ایشان را برساند، اما خونریزیِ سر زیاد بود و خونِ مبارکِ حضرت چشم‌های این حیوان را گرفت و مرکب بجای اینکه حضرت را به خیمه ببرند به سمتِ دشمن برد… دورِ ایشان را گرفتند… فَقَطَعُوهُ إرباً إرباً…

در روز عاشورا سه بدن قطعه قطعه بود و نمی‌شد آن‌ها را جمع کرد…

اینکه می‌بینید حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به کنارِ حضرت علی اکبر علیه السلام آمدند و هفت مرتبه از پرده‌ی دل فریاد زدند «ولدی علی»… ای پسرم…

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به خیمه‌ها رو کردند و فرمودند: جوانانِ بنی‌هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید…

بعضی‌ها می‌گویند که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه طاقت نداشتند پیکرِ حضرت علی اکبر علیه السلام را ببرند، اما بعضی‌ها می‌گویند اینطور نیست بلکه حضرت دیدند یک نفر نمی‌تواند بدن را جمع کند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه عصر

[۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۷۵، صفحه  ۳۳۸  (وَ سُئِلَ عَنْ خِیَارِ اَلْعِبَادِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلَّذِینَ إِذَا أَحْسَنُوا اِسْتَبْشَرُوا وَ إِذَا أَسَاءُوا اِسْتَغْفَرُوا وَ إِذَا أُعْطُوا شَکَرُوا وَ إِذَا اُبْتُلُوا صَبَرُوا وَ إِذَا غَضِبُوا عَفَوْا-)

[۴] مخزن الاسرار نظامی

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۱۰۱، صفحه ۲۶۱ (ج، [الإحتجاج] ، عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَیْنَهُمَا مُنَازَعَهٌ فِی دَیْنٍ أَوْ مِیرَاثٍ فَتَحَاکَمَا إِلَى اَلسُّلْطَانِ وَ إِلَى اَلْقُضَاهِ أَ یَحِلُّ ذَلِکَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَنْ تَحَاکَمَ إِلَیْهِمْ فِی حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاکَمَ إِلَى اَلْجِبْتِ وَ اَلطَّاغُوتِ اَلْمَنْهِیِّ عَنْهُ وَ مَا حُکِمَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا یَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقُّهُ ثَابِتاً لَهُ لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُکْمِ اَلطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکْفُرَ بِهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ – یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحٰاکَمُوا إِلَى اَلطّٰاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ قُلْتُ فَکَیْفَ یَصْنَعَانِ وَ قَدِ اِخْتَلَفَا قَالَ یَنْظُرَانِ مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ عَرَفَ حَلاَلَنَا وَ حَرَامَنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمٍ وَ لَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُکْمِ اَللَّهِ اِسْتَخَفَّ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ اَلرَّادُّ عَلَیْنَا کَالرَّادِّ عَلَى اَللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْکِ بِاللَّهِ قُلْتُ فَإِنْ کَانَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا اِخْتَارَ رَجُلاً مِنْ أَصْحَابِنَا فَرَضِیَا أَنْ یَکُونَا اَلنَّاظِرَیْنِ فِی حَقِّهِمَا فَاخْتَلَفَا فِیمَا حَکَمَا فَإِنَّ اَلْحَکَمَیْنِ اِخْتَلَفَا فِی حَدِیثِکُمْ قَالَ إِنَّ اَلْحُکْمَ مَا حَکَمَ بِهِ أَعْدَلُهُمَا وَ أَفْقَهُهُمَا وَ أَصْدَقُهُمَا فِی اَلْحَدِیثِ وَ أَوْرَعُهُمَا وَ لاَ یُلْتَفَتُ إِلَى مَا یَحْکُمُ بِهِ اَلْآخَرُ قُلْتُ فَإِنَّهُمَا عَدْلاَنِ مَرْضِیَّانِ عُرِفَا بِذَلِکَ – لاَ یَفْضُلُ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ قَالَ یُنْظَرُ إِلَى مَا کَانَ مِنْ رِوَایَتِهِمَا عَنَّا فِی ذَلِکَ اَلَّذِی حَکَمَا اَلْمُجْمَعَ عَلَیْهِ بَیْنَ أَصْحَابِکَ فَیُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُکْمِهِمَا وَ یُتْرَکُ اَلشَّاذُّ اَلَّذِی لَیْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِکَ فَإِنَّ اَلْمُجْمَعَ عَلَیْهِ لاَ رَیْبَ فِیهِ فَإِنَّمَا اَلْأُمُورُ ثَلاَثَهٌ أَمْرٌ بَیِّنٌ رُشْدُهُ فَیُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَیِّنٌ غَیُّهُ فَیُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْکِلٌ یُرَدُّ حُکْمُهُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَلاَلٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ تَتَرَدَّدُ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ اَلشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ اِرْتَکَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُ قُلْتُ فَإِنْ کَانَ اَلْخَبَرَانِ عَنْکُمَا مَشْهُورَیْنِ قَدْ رَوَاهُمَا اَلثِّقَاتُ عَنْکُمْ قَالَ یُنْظَرُ مَا وَافَقَ حُکْمُهُ حُکْمَ اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ وَ خَالَفَ اَلْعَامَّهَ فَیُؤْخَذُ بِهِ وَ یُتْرَکُ مَا خَالَفَ حُکْمُهُ حُکْمَ اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ وَ وَافَقَ اَلْعَامَّهَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ إِنْ کَانَ اَلْفَقِیهَانِ عَرَفَا حُکْمَهُ مِنَ اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ ثُمَّ وَجَدْنَا أَحَدَ اَلْخَبَرَیْنِ یُوَافِقُ اَلْعَامَّهَ وَ اَلْآخَرَ یُخَالِفُ بِأَیِّهِمَا نَأْخُذُ مِنَ اَلْخَبَرَیْنِ قَالَ یُنْظَرُ إِلَى مَا هُمْ إِلَیْهِ یَمِیلُونَ فَإِنَّ مَا خَالَفَ اَلْعَامَّهَ فَفِیهِ اَلرَّشَادُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنْ وَافَقَهُمُ اَلْخَبَرَانِ جَمِیعاً قَالَ اُنْظُرُوا إِلَى مَا یَمِیلُ إِلَیْهِ حُکَّامُهُمْ وَ قُضَاتُهُمْ فَاتْرُکُوهُ جَانِباً وَ خُذُوا بِغَیْرِهِ قُلْتُ فَإِنْ وَافَقَ حُکَّامُهُمُ اَلْخَبَرَیْنِ جَمِیعاً قَالَ إِذَا کَانَ کَذَلِکَ فَأَرْجِهِ وَ قِفْ عِنْدَهُ حَتَّى تَلْقَى إِمَامَکَ فَإِنَّ اَلْوُقُوفَ عِنْدَ اَلشُّبُهَاتِ خَیْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِی اَلْهَلَکَاتِ وَ اَللَّهُ اَلْمُرْشِدُ .)

[۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۰۸ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ)

[۷] سوره مبارکه فتح، آیه ۲۹ (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا)

[۸] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۵۹ (فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ)

[۹] سوره مبارکه واقعه، آیه ۷۹

[۱۰] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۱۴ (قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَیْنَا مَائِدَهً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَهً مِنْکَ ۖ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ)

[۱۱] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۱، صفحه ۳۰۵

[۱۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۲۲ (وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ)

[۱۳] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۱۱، صفحه ۳۶۷ (اَلْقَاضِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ سَلاَمَهَ اَلْقُضَاعِیُّ فِی کِتَابِ اَلشِّهَابِ ، عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: لاَ کَبِیرَهَ مَعَ اِسْتِغْفَارٍ وَ لاَ صَغِیرَهَ مَعَ إِصْرَارٍ .)

[۱۴] اللهوف علی قتلی الطفوف، جلد ۱، صفحه ۹۵