مقدمه: بحث بر سر بررسی دلایل گروهی بود که معتقد به ارتداد و قتل فرد سب کننده بودند، (قول عبدالله ابن ادریس الاودی) در قسمت قبل مطرح شد؛ و حال به سایر ادله مذکور اشاره می کنیم:

۲ – روایت عبدالله بن مغفل

عبدالله بن مغفل می گوید: رسول خدا صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله فرمود: ” خدا را خدا را در مورد اصحابم! (یعنی خدا را در مراعات حال اصحابم در نظر بگیرید!) هرکس ایشان را دوست بدارد، مرا دوست داشته است؛ و هر کس ایشان را دشمن دارد، مرا دشمن داشته است. هرکس ایشان را آزار دهد، مرا آزار داده؛ و اذیت کننده من، خدا را اذیت کرده است. و هر کس خدا را آزار دهد، نزدیک است که عذاب الهی او را بگیرد.

دلالت روایت بر مدعی کاملا واضح است، چرا که سب کننده صحابه، فردی است که به زودی مشمول عذاب الهی می شود و موجب آزار خدا و رسولش شده است؛ پس قتل چنین انسانی جایز است.

SanadKamalHaydari-27

SanadKamalHaydari-28

 

۳ – حدیث عطاء بن ابی رباح

کسی که اصحابم را سبّ کند، مورد لعن خدا قرار می گیرد؛ یعنی چنین کسی ملعون است، اما روایت دلالتی نسبت به خروج شخص از اسلام و قتل او به سبب سبّ ندارد. (دلالت روایت ناتمام است.)

SanadKamalHaydari-29

۴ – حدیث علی علیه افضل الصلاه والسلام و روایات مشابه آن

در این دسته از روایات که در ذیل به چهار نمونه اشاره خواهد شد- چند جمله و عنوان اصلی به چشم می خورد، که بسیار حایز اهمیتند:

۱ – در درجه اول، با معیار روایت «لا یحبک الا مؤمن و لا یغبضک الا منافق» – که از نبی اکرم محمد مصطفی صَلَّی اللهُ عَلَیه وَ آلِه وَ سَلَّم با سند صحیح و دلالت تام، در وصف حضرت علی علیه افضل الصلاه والسلام وارد شده است،- سعی دارند رافضه را از زبان امام علی علیه السلام مشکل دار جلوه دهند: «قال یجیء قوم قبل قیام الساعه یسمون الرافضه براء من الاسلام.» قومی که در آخر زمان می آیند و از اسلام بریء و دور هستند و نامشان رافضه است! این امام علی علیه السلام است که رافضه را بریء از اسلام معرفی می کند؛ و همه می دانند حضرت علی علیه السلام معیار حق و باطل است، در نتیجه روافض از دین خارجند و به نوعی خوارج عصر جدید به حساب می آیند.

۲ – عبارت دوم، این جمله است: «سیکون بعدنا قوم لهم نبز یقال لهم الرافضه فان ادرکتموهم فاقتلوهم فانهم مشرکون.» این قوم رافضی، همگی مشرک اند، پس هر کجا آنان را یافتید، ایشان را به قتل رسانید!؟ باز هم کلام از زبان مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام است.

۳ – عبارت سوم، بسیار جالب است: «سیکونون بعدنا قوم ینتحلون مودتنا یکذبون علینا مارقه آیه ذلک انهم یسبون ابا بکر وعمر»؛ و در روایت دیکری جنین می گوید: «یخرج فی آخر الزمان قوم لهم نبز یقال لهم الرافضه یعرفون به و ینتحلون شیعتنا ولیسوا من شیعتنا وآیه ذلک انهم یشتمون ابا بکر وعمر اینما ادرکتموهم فاقتلوهم فانهم مشرکون». می گوید این قوم مارق و کذاب، -که مدعی مؤدت و پیروی از ما هستند،- یک نشانه و علامت برای شناسایی دارند، آن هم این است که ابابکر و عمر را سبّ و دشنام می کنند!

۴ – در گام آخر، ابن تیمیه مدعی می شود هرکس خواهان دخول در جنت و فردوس برین است، باید به نیت نزدیکی به خدا، اقدام به قتل شیعه اهل بیت نماید و هرکجا رافضه را یافت او را به قتل رساند. سند این سخن روایتی است که می گوید: «قال رسول الله لعلی الا ادلک على عمل ان عملته کنت من اهل الجنه، وانک من اهل الجنه،» ترجمه: پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله خطاب به علی بن ابی طالب علیه السلام می گوید: تو را به عملی راهنمایی می کنم که در صورت انجامش، تو و عاملین به این دستور حتماً به بهشت خواهید رفت!؟- سیکون بعدنا قوم لهم نبز یقال لهم الرافضه فان ادرکتموهم فاقتلوهم فانهم مشرکون. حال این دستور بهشت آماده کن چیست؟ دستور این است: رافضه را هر کجا پیدا کردید، بکشید! این عمل شما را به بهشت می رساند، چرا که آنها از مشرکین هستند.

نتیجه: این روایات واضح است: شیعه کافر، دروغ گو، دشنام دهنده به خلفاء و مهدور الدم است. (یعنی کسی که خونش هدر است و ارزشی ندارد.)

***

شرح و توضیح: این دستوری است که پیامبر به امام اول روافض می دهد، خیلی مهم است! چنین سخنانی دارای تبعات خطرناکی هستند. برادر مسلمان به جان برادر مسلمانش می افتد تا با قتل او به بهشت رود!؟ اینها از روایات جعلی و بی سندی هستند که به اسلام تزریق شدند تا جنگ و خونریزی را وسعت ببخشند. محققین عزیز باید سند چنین روایاتی را با دقت بسیار، مورد بررسی و واکاوی قرار دهند تا گرفتار تزویر و نیرنگ دشمنان نگردند. بسیاری از این جعلیات در زمان معاویه به پیکره اسلام تزریق شد و اسناد و شواهد زیادی برای اثبات این مدعا وجود دارد.

SanadKamalHaydari-30

SanadKamalHaydari-31

SanadKamalHaydari-32

SanadKamalHaydari-33

***

توضیح:

مع الاسف، منطق مدرسه سلفی، جز تکفیر، قتل، مشرک خواندن مخالفان عقیدتی، تقرب جستن به خداوند به واسطه از بین بردن این مخالفان، چیز دیگری نیست. شیعه هرگز چنین نمی اندیشد و چنین رفتار نمی کند! شیعه اهل بیت معتقد است، عامه وهابیون(یعنی کثیری از آنها) بین خود و خدا، برادران دینی شیعه هستند، به اسلامشان اعتقاد دارد و آنان را مسلمان می خواند؛ لذا نه آنان را تکفیر می کند، نه کمر به قتلشان می بندد، نه به مجوس و نصاری تشبیه شان می کند، نه به دروغ گویی و کذب متهمشان می کند، نه ایشان را مشرک می خواند و… . از طرف دیگر شیعه آزادانه عقاید حقه خود را به دور از هر گونه حاشیه ای مطرح می کند؛ و در این میان، نه قصد آشوب و فتنه دارد، نه قصد ایجاد تفرقه در میان امت! در عوض، علمای وهابیت، خصوصا مفتیان اعظم عربستان سعودی، تمام این امور را در حق شیعه جاری می کنند و شعارشان این است: «انتم تکفرون تزندقون؛ و وجب یقتلون!» این فتوای صریح و آشکار وهابیت است!؟ حتی کار را به اینجا ختم نکرده اند، بلکه مدعی شده اند: «رافضه کافر است و هر کس در کفر ایشان شک کند، کفر او نیز متعین خواهد بود!» ای عجب! عجب از این همه ظلمات فوق ظلمات. آیا کثیری از مسلمینی که شیعیان را برادران خود می دانند، کافرند؟! آیا اکثر جامعه الأزهر مصر کافرند؟! آیا اکثر جامعه مسلمین جهان در کفر و شرک به سر می برند و تنها شما مسلمان و رستگارید؟!

نکته دیگر آن است که وهابیت همیشه شیعه را به «تقیه» متهم می کند و حال آنکه خود اهل تقیه اند، ایشانند که عقایدشان را تبیین نمی کنند و پیوسته با فرافکنی و نسبت دادن عقایدشان به عامه علمای اسلام، سعی در موجه جلوه دادن اندیشه های باطل خود دارند. 

ذکر سند: «هرکس در کفر رافضه شک کند، کفرش متعین است!» صارم المسلول، ص ۱۱۱۰٫

SanadKamalHaydari-34

SanadKamalHaydari-35