بر اساس آیات ۱۴۶ تا ۱۴۸ سوره شعراء، قوم ثمود در سرزمینی پر از چشمه های آب و باغهای رنگارنگ زندگی می نمودند، اما در آیه ۲۸ سوره قمر، وضعیت آنان چنان ترسیم شده است که گویا در سرزمین آنها، تنها یک چشمه آب وجود داشته که آنان مجبور بودند آب اندک آن را با شتر صالح تقسیم نمایند. به نظر شما کدام یک از موارد فوق صحیح است؟

پاسخ اجمالی

نگاه دقیق به جزئیات موجود در آیات و روایات پیرامون داستان تقسیم آب، میان قوم ثمود و شتر صالح نشان می دهد که سرزمین آنها حتی پس از خروج این شتر از دل کوه، سرزمینی پرآب بوده است و آنچه در نهایت این قوم را به طغیان و سرکشی در برابر فرمان خدا و کشتن شتر کشاند، فشار ناشی از کمبود آب در اثر تقسیم آن میان آنها و شتر نبود، بلکه علت اصلی ، روحیه لجوجشان بود که نمی توانستند تحمل کنند همه آب های سرزمینشان یک روز در میان وقف شتر باشد و حتی با وجود این که در روز نوبت شتر، همه نیازشان با شیرش برآورده می شد، آنها حق هیچ گونه استفاده ای نداشته باشند. کاربرد واژه «الماء» برای اشاره به منابع آبی این سرزمین در آیه ۲۸سوره قمر به جای واژه «عیون» که در آیه ۱۴۷سوره شعراء به کار رفته است، به هیچ وجه بیانگر کم آبی نیست؛ بلکه نشان دهنده دو شیوه متفاوت به کار گیری زبان است که در اولی از آب های آن سرزمین به صورت یک واحد منسجم سخن رفته است و در دومی به صورت تفصیلی و با بیان ویژگی.

پاسخ تفصیلی

قوم ثمود مردمانی بودند که با بهره گیری از نعمت های فراوان طبیعی توانسته بودند زندگی مرفهی برای خود فراهم آورند. یکی از این نعمت های طبیعی، کشاورزی پررونق آنها، در نتیجه وجود آب فراوان در سرزمینشان بود. قرآن کریم پرآبی سرزمین آنها را به وسیله سخن حضرت صالح (ع) خطاب به ایشان ترسیم می کند که «آیا شما را در آنچه این جا دارید آسوده رها می کنند؟ در باغ ها و کنار چشمه ساران»؟[۱]

جیره بندی آب در سرزمین قوم ثمود

هنگامی که خداوند حضرت صالح را به پیامبری قوم ثمود برانگیخت و او قوم خود را به عبادت پروردگار دعوت کرد، آنها نسبت به دعوت وی اظهار شک و تردید کردند.[۲]  پس از آن که به دعوت صالح پاسخ ندادند و در برابر اصرارهای وی سرکشی کردند، گفتند که ما به تو ایمان نمی آوریم، مگر این که بتوانی از میان یک کوه سنگی و سخت، شتری بیرون آوری.[۳] به قدرت خداوند این پدیده به عنوان معجزه حضرت صالح محقق شد و او برای این که به مردم خویش بفهماند که این شتر، معجزه ای از جانب خداوند است خطاب به آنها گفت: «ای قوم من، این ماده شتر خدا است که برای شما پدیده ای شگرف است…».[۴] آن گاه خداوند به پیامبر خویش این گونه وحی کرد: «و به آنان خبر ده که آب میانشان بخش شده است: هر کدام را آب به نوبت خواهد بود»[۵] و به این ترتیب مردمان این قوم دریافتند که از این پس آب میان آنها و این شتر جیره بندی خواهد شد.

سازگاری آیه های بیانگر جیره بندی آب در سرزمین ثمود با آیه بیانگر فراوانی آب

قوم ثمود برای رها شدن از دعوت های مکرر پیامبر خویش – و به خیال این که او از عهده برآوردن خواسته عجیب آنها برنخواهد آمد – از او خواستند که از خدایش بخواهد که برای آنها شتری از دل کوه بیرون آورد. خداوند نیز برای نشان دادن حقانیت پیامبر خویش این معجزه را به وی داد، اما به جهت لجاجت و بهانه جویی آنها برای این شتر شرایط ویژه ای معین فرمود. قرآن کریم در این باره می فرماید: «ما برای آزمایش آنان [آن] ماده شتر را فرستادیم و [به صالح گفتیم:] مراقب آنان باش و شکیبایی کن»[۶]. حضرت صالح پس از رساندن پیام خداوند به مردم، این شتر را نشانه ای از جانب خدا برای آنها معرفی کرد و به آنها فرمان داد که شتر را آزاد بگذارند تا هر طور که خواست تغذیه کند و به شتر آسیبی نرسانند؛ چرا که نتیجه آن عذابی دردناک خواهدبود.[۷] به این ترتیب آزمایش قوم ثمود همان آزادی عمل شتر و از سوی دیگر محدودیتی بود که خداوند از طریق تقسیم آب موجود در آن سرزمین – میان مردم و شتر – برای این قوم ایجاد کرد. پس علت تقسیم آب به هیچ وجه کمبود آب نبوده؛ بلکه آزمایشی از جانب خداوند بوده است.

پاسخ به ادعای ناسازگاری این دو گروه آیه

ممکن است گفته شود از آیه بیانگر تقسیم آب میان قوم ثمود و شتر[۸] این گونه برمی آید که منابع آبی در این سرزمین کم بوده است؛ در غیر این صورت چه علت دیگری برای جیره بندی آب می توان تصور کرد؟

در این آیه بر خلاف آیه ای که بیانگر وجود چشمه های فراوان در سرزمین قوم ثمود است[۹] سخنی از چشمه های فراوان نیست؛ بلکه از منبع آب آنها با واژه «الماء» سخن رفته است.[۱۰] به این ترتیب باید پذیرفت که دو گروه از آیات، دست کم دچار یک تعارض ظاهری هستند که باید از میان برداشته شود.

برطرف نمودن این تعارض ظاهری، در گرو دانستن جزئیات این ماجرا است. آیه های در بردارنده این داستان توضیح زیادی در این باره ارائه نمی دهند، جز این که یکی از این آیه ها بیانگر این است که آن شتر سهمی از آب های سرزمین داشته است.[۱۱] آنچه از این آیه فهمیده می شود این است که تقسیم آب میان مردم و شتر بر اساس زمان بوده و روزهای معینی نوبت استفاده مردم از آب بوده است. اما این که این تقسیم چگونه نسبت بندی شده بوده است نیازمند مراجعه به روایت های اهل بیت است.

بر اساس روایتی از امام صادق (ع) خداوند به حضرت صالح وحی کرد به مردم بگوید که خدا برای این ماده شتر در ازای هر یک روزی که شما از آب استفاده می کنید، حق استفاده از آب به مدت یک روز را مقرر کرده است. به این ترتیب روزهایی که نوبت آب شتر بود مردم حق استفاده از آب را نداشتند و به جای آن شیر شتر را می دوشیدند و این شیر برای همه مردم آن سرزمین کافی بود. در مقابل، روزهایی که نوبت آب مردم می رسید آن شتر به سراغ آب نمی رفت و آب نمی نوشید.[۱۲]به این ترتیب در سخنان معصومین سخن از کمبود آبی که در نتیجه آن مردم به ستوه آمده باشند به میان نیامده است؛ بلکه علت ناخشنودی مردم محرومیت یک روز در میان از آب بیان شده است که آن نیز به سبب برآورده نشدن نیازشان نبوده است؛ چراکه شیر شتر پاسخ گوی نیاز همه آنها بود.

اما این که در آیه ۱۴۷سوره شعراء سرزمین قوم ثمود دارای چشمه های فراوان (عیون) معرفی شده و در آیه ۲۸سوره قمر واژه «الماء» به کار رفته است در حقیقت استفاده از اسلوب های مختلف بیانی است؛ به این معنا که منابع آبی این سرزمین در جایی با بیان ویژگی شان که به صورت چشمه بوده اند و در جای دیگر به صورت کلی و با عنوان کلی «آب» ذکر شده اند. به بیان دیگر آب در همان حال که آب است می تواند شامل چشمه های فراوانی باشد و به این ترتیب اشکالی ندارد که آب مذکور در آیه ۲۸سوره قمر آب همان چشمه های مذکور در آیه ۱۴۷سوره شعراء باشد. مؤید این مطلب آیه ۱۲سوره قمر می باشد که در آن هم از واژه “عیون” و هم از واژه “الماء” استفاده شده است به این بیان که: ” وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلىَ أَمْرٍ قَدْ قُدِر” که در آن، واژه “الماء” برای مجموعه ای ازآبهای چشمه های زمین و آبهای فرو فرستاده شده از آسمان به کار رفته است. بر این اساس، نباید استفاده از این واژه را در توصیف سرزمین ثمود، به معنای مقدار کمی از آب دانسته و آن را در تعارض با آیاتی دانست که نشانگر وجود چشمه های فراوان در سرزمین آنهاست.

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱] .شعراء، ۱۴۷-۱۴۶.

[۲].هود، ۶۲-۶۱.

[۳].کلینی، محمد،الکافی، ج ۸، ص۱۸۷، ح ۲۱۴، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ه ش.

[۴].هود، ۶۴.

[۵].قمر، ۲۸.

[۶].قمر، ۲۷.

[۷].اعراف، ۷۳؛ هود، ۶۴؛ شعراء، ۱۵۶.

[۸].قمر، ۲۸.

[۹].” فی جنات و عیون”، شعراء، ۱۴۷.

[۱۰].”و نبئهم أن الماء قسمه بینهم”، قمر، ۲۸.

[۱۱].شعراء، ۱۵۵.

[۱۲] کافی، ج ۸، ص ۱۸۷، ح ۲۱۴.