جلوه ی گلشن دین سروچمن آمده است

ازگلستان علی بوی سمن آمده است

می تراود همه جا نکهت زلف سیهش

همره باغ صبا مشک ختن آمده است

روح سرسبزنبی زینت گلزارعلی

طرب افزای دل وجان محن آمده است

جزعقیق یمن ازلعل لبش هیچ مجوی

گوهری هست که ازملک یمن آمده است

از فراق رخ جانانه دگر شکوه مکن

جلوه ی ذات خدا فخرزمن آمده است

سیداهل جنان مظهرانواراحد

جانفزای دل عشاق حسن آمده است

گرکه «کوشا» زطرب لب به سخن باز نمود

گل مینوی ادب روح سخن آمده است

 

شاعر:سید محمد صالحی(کوشا)