۱-   پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله زمانی که از جانب خداوند، از کید کفار مطلع گشتند، به حضرت علی‌‌ علیه‌السلام امر فرمودند که در بسترشان بخوابد و اصلا مجالی برای فکر کردن و تصمیم گرفتن به ایشان ندادند. این در حالی است که جان فشانی و از خود گذشتگی زمانی معنا پیدا می‌کند که شخص با اختیار خود کاری را انجام دهد و اجباری در کار نباشد. این امر از دوحال خارج نیست؛ یا این امر از جانب پروردگار بوده و تنها از طریق پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به ایشان ابلاغ شده و این بدان علت است که خداوند می‌دانسته حضرت علی‌ علیه‌السلام  از فرامین الهی، بدون هیچ‌گونه سوالی، پیروی می‌کند. ویا اینکه خداوند می‌داند حضرت علی‌ علیه‌السلام به هیچ چیزی جز سلامتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نمی‌اندیشند و این، اولین و آخرین خواسته ایشان است و اگر احتمال دهند که با کاری، سلامتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله تامین می‌گردد، آن کار را با تمام وجود انجام خواهند داد. با توجه به شواهدی که وجود دارد، احتمال دوم قوی‌تر است، چرا که وقتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به  حضرت علی‌ علیه‌السلام امر کردند که آن کار را انجام دهند، ایشان تنها یک سوال پرسیدند و آن اینکه «آیا جان شما در امان می‌ماند؟» و زمانی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند که سلامت می‌مانند، حضرت علی‌ علیه‌السلام شادمان گشتند و سجده شکر به جا آوردند و در مورد هیچ چیز دیگری سوالی مطرح نکردند.

۲-   زمانی که قریش حضرت علی‌ علیه‌السلام را در بستر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مشاهده کردند، اصرار زیادی نکردند تا مکان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را از ایشان بپرسند، زیرا می‌دانستند که ایشان تا پای جان از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دفاع می‌کنند و جای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را به آنها نمی گویند و اصرار و تحدید فایده‌ای نخواهد داشت. و علت اینکه از آنجا متفرق گشتند، شاید به این علت باشد که در زمان حمله آنها به بستر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، حضرت علی‌ علیه‌السلام شمشیر خالدبن‌ولید که از جمله مهاجمین بود را بدست آوردند  و آنها از خوف جانشان فرار کردند.

۳-   برخی می‌گویند که چون حضرت علی‌ علیه‌السلام در حدیث دار، متوجه شدند که بعد از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله زنده خواهند بود و خلیفه و وصیّ ایشان می‌گردند، لذا مطمئن بودند که در لیله‌المبیت کشته نخواهند شد و به همین خاطر فضیلتی برای ایشان حساب نمی‌شود. اما باید در جواب این مطلب بگوییم که در اموری که برای انسان رخ می‌دهد، ممکن است بداء حاصل شود. به عبارت الاخری، خداوند سرنوشت انسان‌ها را در لوح محو و اثبات قرار داده است و ممکن است به دلایل مختلف، تغییری در سرنوشت انسان حاصل شود و کسی جز خداوند بر این امور آگاه نیست. و این موضوع در مورد ایشان نیز صادق است. ثانیا، اگر فرض کنیم که ایشان یقین داشتند که زنده می‌مانند، آیا به عدم جراحت و یا قطع عضوشان هم یقین داشتند؟! باید اعتراف کرد که این از خود گذشتکی، بیانگر میزان محبت ایشان به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و اعتقاد راسخ‌شان به خداوند است.

۴-   باید متذکر بشویم که فرق است میان کسی که برای جانِ خودش نگران است و نیاز به تسکین دیگران دارد و کسی که به خاطر حفظ جان دیگری، خوشحال است و به خاطر آن، سجده شکر به جا می‌آورد و این در حالی است به خاطر حفظ جان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، ممکن است بدن او إرباً إربا گردد.

۵-   در ماجرای لیله المبیت، خداوند به ملائکه خودش مباهات می‌کند و جناب جبرائیل و میکائیل را برای محافظت از حضرت علی‌ علیه‌السلام می‌فرستد و این آیه را در شأن امیرالمومنین نازل می‌کند:«و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوفٌ بالعباد[۱]»  [۲]. اسکافی گفته است که تمام مفسران درباره این آیه گفته‌اند که این آیه در وصف امیرالمومنین‌ علیه‌السلام نازل شده است.[۳]

۶-    یکی از نکات اخلاقی‌ قابل توجهی که در ماجرای لیله المبیت وجود دارد این است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به حضرت علی‌ علیه‌السلام سفارش فرمودند که بعد از هجرت ایشان، اموالی را که مردم به عنوان امانت به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سپرده بودند را به صاحبانشان برگردانند. این موضوع بسیار مهمی است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به این اندازه درباره امانت دقت داشته و در حالی که بسیاری از اهل مکه، دشمن سر سخت  ایشان هستند، اما با این حال ایشان نسبت به اعتماد آنها و امانتی که به ایشان سپرده‌اند، بی‌توجهی نمی‌کنند و در باز پس دادن آن اموال به صاحبانشان، تمام سعی خود را مبذول می‌دارند.

[۱] بقره،۲۰۷

[۲] راجع: اسد الغابه ج۴ ص۲۵/ المستجاد للتنوخی ص۱۰/ ثمرات الاوراق ص۳۰۳/ البرهان ج۱ ص۲۰۷/ احیا العلوم ج۳ ص۲۵۸/ تاریخ الیعقوبی ج۲ ص۳۹/ کفایه الطالب ص۲۳۹/ شواهد التنزیل ج۱ ص۹۷/ نور الابصار ص۸۶/ الفصول المهمه لابن الصباغ ص۳۱/ تذکره الخواص ص۳۵ عن الثعابی/ تاریخ الخمیس ج۱ ص۳۲۵و۳۲۶و۴۵۸/ بحار الانوار ج۱۹ ص۳۹و۶۴و۸۰ عن الثعلبی فی کنز الفوائد وعن الفضائل لاحمد ص۱۲۴و ۱۲۵ همچنین این مطلب در این منابع نیز موجود است: المناقب للخوارزمی ص۷۴/ ینابیع الموده ص۹۲ عن ابن عقبه فی ملحمته/ التفسیر الکبیر ج۵ ص۲۰۴/ الجامع لاحکام القران ج۳ ص۲۱/ السیره الحلبیه ج۳ ص۱۶۸/ راجع: السیره النبویه لدحلان ج۱ ص۱۵۹/ فرائد السمطین ج۱ ص۳۳۰/ مستدرک الحاکم ج۳ ص۴/ تلخیص المستدرک للذهبی بهامش نفس الصفحه/ مسند احمد ج۱ ص۳۳۱/ ترجمه الامام علی‌علیه‌السلام من تاریخ دمشق(تحقیق المحمودی) ج۱ ص۱۳۷و ۱۳۸/ دلائل الصدق ج۲ ص۸۱و۸۲/ الامالی للطوسی ج۲ ص۸۴/ کشف الغمه للاربلی ج۱ ص۳۱۰ و راجع ص۱۷۸ و۸۲/ الارشاد للمفید ص۳۱/ روضه الواعظین ص۱۰۷/ خصائص الوحی المبین ص۹۴ و ۹۳ و راجع ص۹۱/ العمده لابن البطریق ص۲۴۰ و راجع ص۲۳۸/ غرائب القرآن للنیسابوری(بهامش جامع البیان) ج۲ ص۲۹۱/ المواهب اللدنیه ج۱ ص۶۰ *********آیا ببقیه ا ش هم اورده شود********************

[۳] رجوع شود: شرح نهج البلاغه للمعتزلی ج۱۳ ص۲۶۲