معنای کلمات سراج، وهّاج، معصرات و الفاف را که در قرآن آمده، توضیح دهید.

پاسخ اجمالی

۱ -«وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً»؛[۱]و چراغى روشن و حرارت بخش آفریدیم!«سراج»، به معنای چراغ،[۲]هر چیز روشن کننده و نور دهنده[۳] است. این کلمه اسم ثلاثی مزید است و در قرآن کریم چهار مرتبه به کار رفته که در سه مورد، از خورشید تعبیر به سراج شده است.[۴] و در یک مورد از پیامبر اکرم(ص) به عنوان «سراجاً منیراً»[۵] یاد شده است. «وهّاج» در این آیه شریفه، صیغه مبالغه بوده و به معنای پر تلألو، بسیار منتشر کننده نور و حرارت است.[۶] و مقصود از «سراج وهّاج» خورشید است.[۷]

ذکر این وصف براى این چراغ پر فروغ آسمانى اشاره  اى به دو نعمت بزرگ است که خمیر مایه همه مواهب مادّى این جهان است: «نور» و «حرارت». نور خورشید نه تنها صحنه زندگى انسان و تمام منظومه شمسى را روشن می سازد، بلکه تأثیر عمیقى در پرورش موجودات زنده دارد. حرارت آن نیز علاوه بر تأثیرى که در حیات انسان و حیوان و گیاه به طور مستقیم دارد، منبع اصلى وجود ابرها، وزش بادها، نزول باران و آبیارى سرزمین هاى خشک است. خورشید به جهت اشعه مخصوص «ماوراء بنفش» تأثیر فراوانى در کشتن میکرب ها دارد، که اگر نبود کره زمین به بیمارستان عظیمى تبدیل می شد، و چه بسا در مدت کوتاهى نسل موجودات زنده از میان می رفت. خورشید نورى سالم و دائمى و از فاصله اى مناسب، نه چندان گرم و سوزان، و نه سرد و بی روح، در اختیار همه ما می گذارد.[۸]
۲ – «
وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً»؛[۹] و از ابرهاى باران زا آبى فراوان نازل کردیم.
«
معصِرات»(اسم فاعل)، جمع مؤنّث سالم «معصر» از ریشه «عصر» به معناى فشردن[۱۰] و معصرات به معنای فشار دهنده ها است. که در آیه شریفه اشاره به «ابرهاى باران زا» دارد، گویى خودش را می فشارد تا آب از درونش فرو ریزد.[۱۱]
در این که مراد از معصرات در آیه چیست؟ دو احتمال داده شده است:
الف. مقصود ابرها هستند که در اثر باد یکدیگر را می فشارند و موجب ریزش باران می شوند.[۱۲]
ب. مراد بادها هستند[۱۳] که در این صورت «مِن» در «مِن المعصرات» به معنای باء سببیّت است؛ یعنی: باد، سبب فشردن ابرها می شود و آبی به صورت باران از آنها خارج می شود.[۱۴]
۳ – «
وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً»؛[۱۵] و باغ هایى پردرخت!
«
الفاف»(جمع مکسّر)؛ جمع «لفیف» به معناى «به هم پیچیده» است.[۱۶] و در این آیه شریفه، اشاره دارد که درختان این باغ ها به قدرى زیاد و انبوه است که به یکدیگر پیچیده شده اند.[۱۷]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. نبأ، ۱۳.

[۲]. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینى، سید احمد، ج ۲، ص ۳۰۹، کتابفروشى مرتضوى، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش. ‏

[۳]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودى، صفوان عدنان، ص ۴۰۶، دارالعلم، الدار الشامیه، دمشق، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۴]. فرقان، ۶۱؛ نوح، ۱۶؛ نبأ، ۱۳.

[۵]. احزاب، ۴۶؛ شیخ صدوق، التوحید، محقق و مصحح: حسینی، هاشم‏، ص ۲۳۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۳۹۸ق؛ ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار(ع)، محقق و مصحح: حسینى جلالى، محمد حسین، ج ۳، ص ۴۱۸،‏ دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

[۶]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۲، ص ۴۰۱، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.

[۷]. زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۴، ص ۶۸۶، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق؛ طباطبایى سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۱۶۳، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

[۸]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص ۲۵، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۹]. نبأ، ۱۴.

[۱۰]. فرهنگ فارسی معین، واژه «عصر»؛ ر.ک: لسان العرب، ج ۴، ص ۵۷۷.  

[۱۱]. تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص ۲۶.

[۱۲]. فیض کاشانى، ملا محسن، الأصفى فى تفسیرالقرآن، محقق: درایتى، محمدحسین، نعمتى، محمدرضا، ج ۲، ص ۱۳۹۶، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق؛ شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص ۵۴۵، دار البلاغه للطباعه و النشر، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۱۶۳.  

[۱۳]. شیخ طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، با مقدمه شیخ آقابزرگ تهرانى، تحقیق: قصیرعاملى، احمد، ج ۱۰، ص ۲۴۱، دار احیاء التراث العربى، بیروت، بی تا؛ ‏سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن، ص ۵۸۷، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.

[۱۴]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۳۵۴، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.

[۱۵]. نبأ، ۱۶.

[۱۶]. مجمع البحرین، ج ۵، ص ۱۲۱؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۷۴۳؛ لسان العرب، ج ۹، ص ۳۱۸.

[۱۷]. المفردات فی غریب القرآن، ص ۷۴۳.