متن روایت کافی

مرحوم کلینی در روایتی از زراره این چنین نقل می کند که باری زراره از جواز ازدواج با مخالفین از امام باقر علیه‌السلام سؤال می کند. گویا زراره از ترس حرمت ازدواج با مخالفین، ازدواج خویش را به تأخیر انداخته بود؛ حضرت نیز ضمن مذمت به تأخیر انداختن ازدواجش، مسأله ازدواج رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و همچنین ماجرای همسران لوط و نوح علیهماالسلام را یادآور می‌ شود. او نیز با اشاره به ضعف خود نسبت به وجود مقدس پیامبر، پاسخ می دهد که همسران پیامبران به حکمشان اقرار داشته و به دین وی اعتراف می کردند. حضرت نیز در مقام پاسخ فرمودند: خداوند در قرآن به خیانت آن دو زن (همسر لوط و همسر نوح) اشاره کرده است. آیا این چیزی جز فاحشه است؟ سپس پیامبر به یکی از همسران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله اشاره کرده و به وی متذکر می شود که او نیز بر خلاف دستور رسول خدا اقدام کرد! و در نهایت حضرت می فرماید: اگر می خواهی با مخالفین از زنان ازدواج کنی با بلهایشان که پرده نشین با عفتند، ازدواج نما[۱]. برخی از لفظ «فاحشه»، نتایج بدی را از ای روایت برداشت می کنند. حال آیا واقعاً این زنان مرتکب فحشا شده اند؟!

پاسخ اجمالی:

این روایت، هم از جهت سندى و هم از جهت دلالى اشکال دارد؛ زیرا هم از جهت سندى مرسل است و هم از جهت دلالى لفظ فحش در لغت عرب، در بسیارى مواقع به معنى بدزبانى به کار رفته است؛ جداى از اینکه در روایت سخنى در باره تهمت فحشاء به عائشه وجود ندارد.

پاسخ تفصیلی:

اولاً: این روایت مرسل و ضعیف است؛ همان طور که در سند روایت آمده است، یونس بن عبد الرحمن این روایت را از رجل نقل کرده است و مشخص نیست که این رجل چه کسى است تا وضعیت او بررسى شود و روایت مرسل ارزش استدلال ندارد.

ثانیاً: حتى اگر فرض کنیم که روایت از نظر سندى صحیح نیز باشد، این جمله ارتباطى به عائشه ندارد؛ بلکه امام باقر علیه‌السلام خیانت آن دو زن را توضیح مى‌دهد نه خیانت عائشه را!

ثالثاً: با صرف نظر از آن چه گذشت، بازهم نمى‌توان کلمه «الفاحشه» را به زنا ترجمه کرد؛ زیرا معناى اصلى فاحشه، انجام هر عملى است که خداوند از آن نهى کرده است.

بزرگان لغت نیز معانى گوناگونى براى آن نقل کرده‌اند؛ چنانچه ابن منظور در لسان العرب فحش را به معانی زشتی در گفتار و رفتار، مطلق گناه معصیت بسیار زشت، زنا، بخل و ناسزا تعبیر می کند. و در آخر روایتی را از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل می کند که رسول خدا به عائشه فرمود:« این سخن را به من نگو زیرا خداوند فحش و تفاحش را دوست ندارد». ابن منظور پس از نقل این روایت مراد از فحش در این روایت را گذشتن از حد در گفتار و جواب دادن می داند و بیان می کند که فحش در اینجا نه به آن معناست که ناسزا و کلام زشت در کار باشد[۲].

ملا محمد صالح مازندرانى در شرح این روایت بیان می کند که خیانت این دو زن زنا نبوده است بلکه آن دو در دل نفاق و کفر را پنهان کرده و علیه این دو پیامبر دشمنی می نمودند؛ چنانچه زن نوح به قومش نسبت دیوانگی را به نوح می زد و زن لوط وجود میهمانان را به کفار اطلاع می داد. سپس ایشان ضمن منظور نبودن فاحشه به زنا بیان می دارند که هیچ یک از زنان پیامبران هیچ گاه مرتکب زنا نشده اند، بیان می کنند که فحشاء در اینجا منظور نفاق و کفر است[۳].

در منابع اهل سنت نیز روایتى وجود دارد که رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله کلمه فاحشه را براى عائشه به کار برده است و فاحشه در این روایت به معناى بدگوئى و کلام زشت است. چنانچه ابن ابی شیبه در کتاب المصنف از مسروق از عایشه نقل می کندکه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به وی خطاب کرده است که ای عایشه! برای من ناسزاگو نباش[۴]!

همچنین مسلم نیشابوری این ماجرا را کامل تر نقل می کند و می گوید که عده ای از یهودیان نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمدند و خطاب کردند سام (مرگ) بر تو باد ای ابوالقاسم! حضرت نیز در پاسخ به آنان ابراز داشتند که بر شما باد! سپس عایشه با تندی به آنان گفت بلکه مرگ و ملامت باد! اینجا بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله از این حرکت وی ناراحت شده و فرمودند که فاحشه نباش[۵]!

نووى در شرح همین روایت و روایت دیگرى با همین مضمون از عائشه، مى‌گوید:«و اما فحش به معناى زشتى در گفتار و کردار است، برخى گفته‌اند که فحش به معناى تجاوز از حد است»[۶].

و ملا على هروى نیز در شرح این روایت از مسلم فاحشه را به معنای به زبان آوردن سخن زشت تعبیر می کند[۷].

در نتیجه:

اولاً: این روایت مرحوم کلینى در کتاب کافى سندش ضعیف است؛

ثانیاً: ارتباطى به عائشه ندارد؛

ثالثاً: فاحشه معانى مختلفى دارد و همیشه به معناى زنا نیامده است.

.[۱]  « عَلیّ بْن إبْرَاهیمَ عَنْ محَمَّد بْن عیسَى عَنْ یونسَ عَنْ رَجلٍ عَنْ زرَارَهَ عَنْ أَبی جَعْفَرٍ قَالَ: قلْت لَه: فَمَا تَقول فی منَاکَحَه النَّاس؟ فَإنّی قَدْ بَلَغْت مَا تَرَاه وَمَا تَزَوَّجْت قَطّ فَقَالَ: وَمَا یَمْنَعکَ منْ ذَلکَ فَقلْت مَا یَمْنَعنی إلَّا أَنَّنی أَخْشَى أَنْ لَا تَحلَّ لی منَاکَحَتهمْ فَمَا تَأْمرنی؟ فَقَالَ: فَکَیْفَ تَصْنَع وَأَنْتَ شَابٌّ أَ تَصْبر؟ قلْت: أَتَّخذ الْجَوَاریَ قَالَ: فَهَات الْآنَ فَبمَا تَسْتَحلّ الْجَوَاریَ؟ قلْت: إنَّ الْأَمَهَ لَیْسَتْ بمَنْزلَه الْحرَّه إنْ رَابَتْنی بشَیْ‏ءٍ بعْتهَا وَاعْتَزَلْتهَا قَالَ: فَحَدّثْنی بمَا اسْتَحْلَلْتَهَا قَالَ: فَلَمْ یَکنْ عنْدی جَوَابٌ فَقلْت لَه: فَمَا تَرَى أَتَزَوَّج؟ فَقَالَ مَا أبَالی أَنْ تَفْعَلَ قلْت: أَ رَأَیْتَ قَوْلَکَ مَا أبَالی أَنْ تَفْعَلَ فَإنَّ ذَلکَ عَلَى جهَتَیْن تَقول لَسْت أبَالی أَنْ تَأْثَمَ منْ غَیْر أَنْ آمرَکَ فَمَا تَأْمرنی أَفْعَل ذَلکَ بأَمْرک‏؟ فَقَالَ لی‏: قَدْ کَانَ رَسول اللَّه (صلی الله علیه وآله) تَزَوَّجَ وَقَدْ کَانَ منْ أَمْر امْرَأَه نوحٍ وَامْرَأَه لوطٍ مَا قَدْ کَانَ إنَّهمَا قَدْ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْن منْ عبادنا صالحَیْن فَقلْت: إنَّ رَسولَ اللَّه (صلی الله علیه وآله) لَیْسَ فی ذَلکَ بمَنْزلَتی إنَّمَا هیَ تَحْتَ یَده وَهیَ مقرَّهٌ بحکْمه مقرَّهٌ بدینه قَالَ: فَقَالَ لی: مَا تَرَى منَ الْخیَانَه فی قَوْل اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ فَخانَتاهما مَا یَعْنی بذَلکَ/ إلَّا الْفَاحشَهَ. وقد زوج رسول الله (صلى الله علیه وآله) فلانا، قال: قلت: أصلحک الله ما تأمرنی أنطلق فأتزوج بأمرک؟ فقال لی: إن کنت فاعلا فعلیک بالبلهاء من النساء، قلت: و ما البلهاء قال: ذوات الخدور العفائف.» (زراره از امام باقر علیه السلام نقل مى‌کند به حضرت عرض کردم: نظر شما راجع به ازدواج با زنان مخالفین چیست؟ آیا این کار را جایز مى‌دانید؟ زیرا من تا کنون ازدواج نکرده‌ام. فرمودند: چرا تاکنون ازدواج نکرده‌ای؟ پاسخ دادم: تنها مانع من این است که مى‌ترسم ازدواج با آنها جایز نباشد! نظر شما چیست؟ فرمودند: اگر ازدواج نکنى با جوانى خود چه مى‌کنى؟ آیا صبر مى‌کنى؟ پاسخ دادم: کنیز خواهم گرفت! حضرت فرمودند: خوب کنیز (غیر شیعه) را چگونه جایز مى‌دانى؟ پاسخ دادم: کنیز مانند زن آزاد نیست! اگر از او ناخشنود شدم، او را طلاق مى‌دهم و از او کناره مى‌گیرم! فرمودند: به من خبر بده که چگونه کنیز (غیر شیعه) را جایز مى‌دانی؟ و من جوابى نداشتم! پرسیدم: پس نظر شما چیست؟ ازدواج کنم؟ فرمود: براى من فرقى نمى‌کند که ازدواج کنى! عرض کردم: مقصود شما چیست؟ آیا مقصود شما این است که اگر بدون اینکه از من اجازه بگیرى ازدواج کنى و بدین سبب مرتکب حرام شوى، براى من مهم نیست؟ (یا این کار اشکال ندارد؟) دستور شما براى من چیست فرمود: رسول خدا صلى الله علیه وآله با مخالفین ازدواج کرد، و داستان زن نوح و زن لوط (را نیز که) میدانى چه بوده آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند؟  من عرض‌کردم: رسول خدا مانند من نبوده، همانا زنى داشته که به حکمش اقرار داشته و به دین او اعتراف مى‌کرد؟

آن حضرت به من فرمود: در باره آن خیانت که در گفتار خداى عزوجل (در همان آیه است که می‌فرماید): ولى به آن دو خیانت کردند چه نظر دارى؟ (آیا خداوند) مقصودى جز فاحشه ندارد (یعنى آیا این دو زن تحت فرمان پیامبرشان بوده‌اند)؟رسول خدا صلى الله علیه وآله نیز با فلانى ازدواج کرد (و او نیز مطیع دستورات پیامبر نبود). گفتم: خدا امر شما را درست گرداند؛ آیا به من دستور مى‌دهید که بروم و طبق دستور شما (با مخالفین) ازدواج کنم؟ فرمودند اگر مى‌خواهى ازدواج کنى، با زنان بلهاء (از مخالفین) ازدواج نما! زنان پرده‌نشین با عفت) ر.ک: الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای۳۲۸ هـ)، الأصول من الکافی، ج۲، ص۴۰۲، ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش

.[۲]  «فحش: الفحْش: معروف. ابن سیده: الفحْش والفَحْشاء والفاحشه القبیح من القول والفعل… فالفاحش ذو الفحش والخَنا من قول وفعل، والمتَفَحّش الذی یتکلَّف سَبَّ الناس ویتعمَّده، وقد تکرر ذکر الفحْش والفاحشه والفاحش فی الحدیث، وهو کل ما یَشتد قبْحه من الذنوب والمعاصی؛ قال ابن الأَثیر: وکثیراً ما تَرد الفاحشه بمعنى الزنا ویسمى الزنا فاحشهً، وقال اللَّه تعالى: إلَّا أَنْ یَأْتینَ بفاحشَهٍ مبَیّنَهٍ قیل: الفاحشه المبینه أَن تزنی فتخْرَج للْحدّ، وقیل: الفاحشه خروجها من بیتها بغیر إذن زوجها. وقال الشافعی: أَن تَبْذوَ على أَحْمائها بذَرابه لسانها فتؤْذیَهم وتَلوکَ ذلک. فی حدیث‏ فاطمه بنت قیس: أَن النبی، صلى اللَّه علیه و سلم، لم یَجْعل لها سکْنى ولا نفقهً وذَکر أَنه نَقَلها إلى بیت ابن أم مَکتوم لبَذاءتها وسَلاطه لسانها ولم یبْطلْ سکْناها لقوله عزّ وجل: لا تخْرجوهنَّ منْ بیوتهنَّ وَلا یَخْرجْنَ إلَّا أَنْ یَأْتینَ بفاحشَهٍ مبَیّنَهٍ. وکلّ خَصْله قبیحهٍ، فهی فاحشهٌ من الأَقوال والأَفعال؛ ومنه الحدیث: قال لعائشه لا تقولی ذلک فإن اللَّه لا یحبّ الفحْشَ ولا التفاحشَ‏. أَراد بالفحْش التعدّی فی القول والجواب لا الفحْشَ الذی هو من قَذَع الکلام وردیئه‏… وکلّ أَمر لا یکون موافقاً للحقّ والقَدْر، فهو فاحشهٌ… وأَما قول اللَّه عز و جل: الشَّیْطان یَعدکم الْفَقْرَ وَیَأْمرکمْ بالْفَحْشاء قال المفسرون: معناه یأْمرکم بأَن لا تتصدقوا، وقیل: الفحشاء هاهنا البخْل، والعرب تسمی البَخیلَ فاحشاً.» (ابن سیده گفته: فحش، فحشاء و فاحشه به معناى زشتى در گفتار و رفتار است. متفحش کسى است که متصدى فحش دادن به مردم شده است. کلمه فحش و فاحشه در روایات بسیار تکرار شده است و منظور از آن هر گناه و معصیتى است که زشتى آن زیاد باشد. ابن اثیر گفته: بسیارى از اوقات کلمه فاحشه به معناى زنا آمده و زنا فاحشه نامگذارى شده است، خداوند مى‌فرماید: الا أن یأتین بفاحشه مبینه؛ مگر اینکه آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند فاحشه مبینه در این آیه به معناى این است که اگر زنا کردند، بر آن‌ها حد جارى کند. برخى گفته‌اند که منظور از فاحشه، خارج شدن از خانه بدون اجازه شوهر است.

اگر به شوهرش ناسزا گفت و تندزبانى کرد، او را آزار دهید و دهانش را ببندید. در روایت فاطمه بنت قیس آمده است که رسول خدا (ص) براى او خانه‌اى قرار ندارد و نفقه‌اى برایش معین نکرد و دستور داد که او را به خانه ابن ام مکتوم انتقال دهند؛ چرا که زبان تندى داشت و بد زبان بود؛ اما او را از خانه‌اش خارج نکرد؛ چرا که خداوند فرموده است:  نه آنها را از خانه‏هایشان بیرون کنید و نه آنها (در دوران عدّه) بیرون روند، مگر آنکه کار زشت آشکارى انجام دهند هر خصلت زشت؛ چه در گفتار باشد و چه در کردار، فاحشه نامیده مى‌شود. از جمله آن روایتى است که رسول خدا (ص) به عائشه گفت: این سخن را نگو؛ چرا که خداوند ناسزا و ناسزا گفتن به یکدیگر را دوست ندارد مراد از فحش در این روایت گذشتن از حد در گفتار و جواب دادن است، نه به معناى ناسزاگوئى و کلام پست.

هر آن چه با حق و آن چه خداوند خواسته، سازگار نباشد، فاحشه است؛ اما این گفتار خداوند: شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستى مى‏دهد و به فحشا (و زشتیها) امر مى‏کند،‌ مفسران گفته‌اند که معناى آن این است که شیطان به شما دستور مى‌دهد که صدقه ندهید، برخى گفته‌اند که فحشا در این آیه به معناى بخل است و عرب به انسان بخیل فاحش مى‌گویند) الأفریقی المصری، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای۷۱۱هـ)، لسان العرب، ج‏۶، ص۳۲۵، فصل الفاء، ماده فحش، ناشر: دار صادر ـ بیروت، الطبعه: الأولى

.[۳] « قال المفسرون فیه إشاره إلى أن سبب القرب والرجحان عند الله تعالى لیس إلا الصلاح کائنا من کان وخیانه المرأتین لیست هی الفجور وإنما هی نفاقهما وابطانهما الکفر وتظاهرهما على الرسولین فامرأه نوح قالت لقومه أنه مجنون وامرأه لوط دلت قومه على ضیفانه، ولیس المراد بالخیانه البغى والزنا إذ ما زنت امرأه نبی قط، وذلک هو المراد بقوله (علیه السلام): (ما ترى من الخیانه فی قول الله عز وجل (فخانتاهما) ما یعنی بذلک إلا الفاحشه) هی کلما یشتد قبحه من الذنوب والمعاصی والمراد بها هنا النفاق والمخالفه والکفر.» (مفسران در تفسیر این آیه گفته‌اند: این آیه اشاره به این دارد که معیار نزدیکى و برترى در نزد خداوند، چیزى جز کار خیر نیست، هرکس که مى‌خواهد باشد و خیانت این دو زن، زنا نبوده است؛ بلکه نفاق، پنهان کردن کفر در دل و دشمنى با آن دو پیامبر خدا بوده است؛ پس زن نوح به قومش مى گفت که او دیوانه است و زن لوط مردم از وجود میهمان‌ها در خانه آن حضرت آگاه کرد، مقصود از خیانت زنا نیست؛ چرا که هیچ یک از زنان پیامبران هیچگاه زنا نکرده‌اند و مراد امام علیه السلام از جمله …ما یعنى بذلک الا الفاحشه نیز همین است. فاحشه،‌ کلمه‌اى است که هرگاه زشتى یک گناه و معصیت شدید شود، استفاده مى شود و مراد از آن نفاق، مخالفت (با پیامبر) و کفر است) المازندرانی، ملا محمد صالح (متوفای۱۰۸۱هـ)، شرح أصول الکافی، ج۱۰، ص۱۰۷، ضبط و تصحیح: السید علی عاشور، ناشر: دار احیاء التراث العربی ـ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۱هـ‍ ـ ۲۰۰۰م

.[۴]  « حدثنا أبو بکر قال حدثنا أبو معاویه عن الأعمش عن أبی الضحى عن مسروق عن عائشه أن النبی صلى الله علیه وسلم قال لها: یَا عَائشَه لاَ تَکونی فَاحشَهً» إبن أبی شیبه الکوفی، ابوبکر عبد الله بن محمد (متوفای۲۳۵ هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج۵، ص۲۱۱، ح۲۵۳۲۹، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبه الرشد ـ الریاض، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۹هـ.

.[۵]  « حَدَّثَنَا أَبو کرَیْب، حَدَّثَنَا أَبو معَاویَهَ، عَن الأَعْمَش، عَنْ مسْلم، عَنْ مَسْروق، عَنْ عَائشَهَ، قَالَتْ أَتَى النَّبیَّ صلى الله علیه وسلم أنَاسٌ منَ الْیَهود فَقَالوا السَّام عَلَیْکَ یَا أَبَا الْقَاسم. قَالَ وَعَلَیْکمْ. قَالَتْ عَائشَه قلْت بَلْ عَلَیْکم السَّام وَالذَّام. فَقَالَ رَسول اللَّه صلى الله علیه وسلم یَا عَائشَه لاَ تَکونی فَاحشَهً. فَقَالَتْ مَا سَمعْتَ مَا قَالوا فَقَالَ أَوَلَیْسَ قَدْ رَدَدْت عَلَیْهم الَّذی قَالوا قلْت وَعَلَیْکمْ» (و مسلم نیشابورى همین روایت را با طول و تفصیل بیشترى نقل کرده است:

از مسروق از عائشه نقل شده است: عده‌اى از یهودیان خدمت رسول خدا (ص) رسیدند و گفتند: سام (مرگ) بر تو اى ابوالقاسم. رسول خدا (ص) فرمود: بر شما. عائشه گوید من گفتم: بلکه بر خود

شما مرگ و ملامت باد، پس رسول خدا (ص) فرمود: اى عائشه، فاحشه نباش. عائشه گفت: مگر نشنیدى که چه گفتند؟ رسول خدا (ص) فرمود: مگر نه این که هر آن چه که گفته بودند بر خود آن‌ها برگرداندم و گفتم بر شما باد؟) النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۰۶، ح۲۱۶۵، کتاب السلام (الاداب)، باب النَّهْى عَن ابْتدَاء، أَهْل الْکتَاب بالسَّلاَم وَکَیْفَ یَردّ عَلَیْهمْ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت

.[۶]  « وأما الفحش فهو القبیح من القول والفعل وقیل الفحش مجاوزه الحد.» النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱۴، ص۱۴۷، ناشر: دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲هـ.

.[۷]  « وفی روایه لمسلم قال: لا تکونی فاحشه أی قائله للفحش ومتکلمه بکلام قبیح.» ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۸، ص۴۶۳، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه ـ لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۲هـ ـ ۲۰۰۱م

بو کرَیْب، حَدَّثَنَا أَبو معَاویَهَ، عَن الأَعْمَش، عَنْ مسْلم، عَنْ مَسْروق، عَنْ عَائشَهَ، قَالَتْ أَتَى النَّبیَّ صلى الله علیه وسلم أنَاسٌ منَ الْیَهود فَقَالوا السَّام عَلَیْکَ یَا أَبَا الْقَاسم. قَالَ وَعَلَیْکمْ. قَالَتْ عَائشَه قلْت بَلْ عَلَیْکم السَّام وَالذَّام. فَقَالَ رَسول اللَّه صلى الله علیه وسلم یَا عَائشَه لاَ تَکونی فَاحشَهً. فَقَالَتْ مَا سَمعْتَ مَا قَالوا فَقَالَ أَوَلَیْسَ قَدْ رَدَدْت عَلَیْهم الَّذی قَالوا قلْت وَعَلَیْکمْ» (و مسلم نیشابورى همین روایت را با طول و تفصیل بیشترى نقل کرده است:

از مسروق از عائشه نقل شده است: عده‌اى از یهودیان خدمت رسول خدا (ص) رسیدند و گفتند: سام (مرگ) بر تو اى ابوالقاسم. رسول خدا (ص) فرمود: بر شما. عائشه گوید من گفتم: بلکه بر خود

شما مرگ و ملامت باد، پس رسول خدا (ص) فرمود: اى عائشه، فاحشه نباش. عائشه گفت: مگر نشنیدى که چه گفتند؟ رسول خدا (ص) فرمود: مگر نه این که هر آن چه که گفته بودند بر خود آن‌ها برگرداندم و گفتم بر شما باد؟) النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۰۶، ح۲۱۶۵، کتاب السلام (الاداب)، باب النَّهْى عَن ابْتدَاء، أَهْل الْکتَاب بالسَّلاَم وَکَیْفَ یَردّ عَلَیْهمْ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت

.[۶]  « وأما الفحش فهو القبیح من القول والفعل وقیل الفحش مجاوزه الحد.» النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱۴، ص۱۴۷، ناشر: دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲هـ.

.[۷]  « وفی روایه لمسلم قال: لا تکونی فاحشه أی قائله للفحش ومتکلمه بکلام قبیح.» ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۸، ص۴۶۳، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه ـ لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۲هـ ـ ۲۰۰۱م