شیطان در لغت از شطن به معنای دور شده است. رجیم به معنای رانده شده، وقتی کنار هم ذکر می شوند به نوعی مترادف محسوب نمی شوند؟

پاسخ اجمالی

این که دو لفظ، دارای معانی نزدیک به هم بوده و به عنوان صفت در کنار هم قرار گیرند، هیچ خللی در فصاحت کلام ایجاد نخواهد کرد. بلکه با آمدن یک وصف توضیحی، معنای آن تأکید نیز خواهد شد. با این حال برای فهم دقیق معنا، با نگاه تخصصی تر به توضیح معنای این دو کلمه می پردازیم.
در مورد لفظ شیطان و ریشه لغوی آن دو قول در بین اندیشمندان لغت مطرح است. برخی آن را از ریشه «شطن»، به معنای دور شدن دانسته اند؛ یعنی شیطان بر وزن فیعال به معنای «دور شده از رحمت حق» است. در این فرض شیطان و شاطن در یک معنا بوده و افعال «شیطن و تشیطن» به معنای «مانند شیطان شد» از همین ریشه به دست آمده اند.
[۱] از این رو به هر موجود سرکش از انس و جن و حیوان نیز، شیطان اطلاق می شود.[۲]
در مقابل برخی دیگر آن را از ریشه «شیط» یعنی «از خشم سوخت» دانسته و گفته‏اند حرف (ن) در شیطان حرف اصلی نیست. در این صورت شیطان بر وزن فعلان بوده و مقصود کسی است که از خشم و حسادت سوخت و از سجده به آدم بازماند و خوددارى کرد.
[۳]
اکثر کتاب های لغت قول دوم را تنها به عنوان یک دیدگاه عنوان کرده و در ذیل «شطن» به بررسی این کلمه پرداخته اند. چنانچه برخی از اندیشمندان لغت مانند ازهری به صراحت قول اول را بهتر دانسته اند.
[۴]
در مورد کلمه رجیم باید گفت که از ریشه «رجم» است. در معنای حقیقی خود به معنای پرتاب با سنگ (سنگسار) است، ولی در معانی مجازی متعددی؛ مانند دور شدن، لعن و غیره نیز به کار می رود. رجیم نیز به معنای مرجوم بوده و به معنای کسی است که رجم شده است.
[۵]
اما در مورد این که چرا برای شیطان، صفت رجیم آورده شده است، با توجه به معانی حقیقی و مجازی «رجم»، اقوال مختلفی مطرح است:
۱ – مقصود «مرجوم بالکواکب» باشد، یعنی شیطانی که با شهاب ها سنگباران شده است.
[۶]
۲ – مقصود «مرجوم باللعنه» باشد، یعنی شیطانی که با لعن خدا طرد و دور شده است.
[۷]
اگرچه این دو معنا قابل جمع هستند؛ ولی با وجود معنای دوم و ترادف نسبی دو کلمه رجیم و شیطان، همچنان فرق ظریفی را نیز در خود جای داده اند. در حقیقت شیطان به معنای اسم فاعل است؛ یعنی شیطان با آگاهی و اختیار و به واسطه همان تکبر و غرورش، از رحمت خداوند دور شد؛ ولی رجیم به معنای اسم مفعول است، یعنی شیطان به خاطر رفتارش مورد لعن خداوند قرار گرفت و حضرت حق او را از رحمت خود دور نمود.

 

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. صاحب، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغه، ج۷، ص۲۹۳، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۴ق.

[۲]. ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۸۴، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۰۴ق؛ جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۲۱۴۴، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ق.

[۳]. [شیطان] گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گِل آفریده‏اى.» سوره ص، ۷۶؛ که نمونه واضح حمیت و غضب شیطان است. چنانچه علی(ع) فرمودند: «در آن وقت به فرشتگان گفت: «بر آدم سجده کنید. همگان سجده کردند جز ابلیس» که غرور و تکبّر او را گرفت، و بدبختى بر او چیره شد، و به آفریده شدنش از آتش احساس عزّت و برترى کرد، و به وجود آمده از خاک خشکیده را پست و بى‏مقدار شمرد.»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، ص۴، قم، دار العرفان، ۱۳۸۸ش.

[۴]. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۱۱، ص۲۱۴، بیروت، ۱۴۲۱ق؛ البته برخی قرائت «الشیاطون» در آیه «وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ‏ الشَّیاطِینُ‏» (شعراء، ۲۱۰)، دلیلی بر قول دوم دانسته اند، ولی در حقیقت ثعلب آن قرائت غلط دانسته و باقی اندیشمندان لغت نیز به آن اعتنایی نکرده اند. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۳۸، بیروت، بی تا.

[۵]. تهذیب اللغه، ج‏۱۱، ص۴۹؛ «اصله الرمی بالحجاره».

[۶]. چنانچه آیه ۵ سوره ملک به آن اشاره دارد: «وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطین»؛ همانا ما آسمان دنیا را با چراغ‏هایى آراستیم و آنها را تیرهایى براى راندن شیطان‏ها قرار دادیم.

[۷]. «[خدا] گفت: از آن [جایگاه‏] بیرون رو که بى‏تردید تو رانده شده‏اى؛ و تا روز جزا لعنت من بر تو باد»؛ ص، ۷۷و ۷۸؛ ر. ک: لسان العرب، ج‏۱۲، ص۲۲۷٫