کدام گروه از مسلمانان، «مؤمنین» هستند که چندین جا در قرآن ذکر شده‌اند؟

پاسخ اجمالی

مؤمنین کسانی هستند که وجود خداوند را تصدیق نمایند و در برابر او تسلیم؛ و به رسالت همه انبیاء الهی ایمان داشته و در عمل بدان نیز پایبند باشند
با توجه به اینکه ایمان دارای مراتبی است و نیز اعتقاد به ولایت اهل بیت(ع) بر اساس آیات قرآن و روایات پیامبر اکرم (ص) ازمراتب اصلی و بالای ایمان شمرده شده است و با توجه به بررسی تطبیقی افکار و عقایدمختلف با آیات قرآن آشکار می شود که  پیروان اهل بیت علیهم السلام،  همان مؤمنان واقعی و بر خوردار از مراتب بالای ایمان در قرآن می باشند – البته منظور، کسانی است که در افکار و عقاید و عمل حقیقتاً پیرو اهل بیت علیهم السلام باشند و به صرف ادعا و نام اکتفا نکنند –
در ضمن باید به سه نکته مهم توجه داشت:
۱ – دایره مفهوم اسلام گسترده تر از ایمان است، یعنی واژه مؤمن اصطلاح خاصی است که در روایات شرایط ویژه آن بیان شده است پس اگر فردی و اجد شرایط ویژه مؤمن اصطلاحی نبود به این معنا نیست که مسلمان نباشد –
۲ – اهل بیت مورد احترم تمام فرق مسلمین هستند و مسلمانان از فرقه های مختلف از زمان صدر اسلام تاکنون به گونه های مختلف علاقه و اردات خود را نسبت به اهل بیت علیهم السلام ابراز نموده اند و عده ای از علمای بزرگ اهل سنت در فضائل ائمه اهل البیت علیهم اسلام کتابهای مستقل تالیف نموده اند که به برخی از آنها در پاسخ تفصیلی اشاره می کنیم –
۳ – سایر فرقه های مسلمان نزد پیروان اهل بیت مورد احترام هستند و از زمان های گذشته تا کنون با همدیگر دارای روبط حسنه مانند روابط خویشاوندی، تعلیم و تعلم، همکاری های سیاسی و اجتماعی بوده اند – چنان که بسیاری از علمای شیعه نزد علمای اهل سنت تلمذ می نمودند و درس فرا می گرفتند؛ همان گونه که بسیاری از شیعیان از روات و ناقلین احادیث کتابهای اهل سنت محسوب می شوند –
در هر حال وحدت و اتحاد مسلمین مهمترین ابزار پیشرفت دین مبین اسلام و بزرگترین وسیله دفاع در برابر دشمنان اسلام می باشد که باید در همه حال مقدم بر تمام مسائل فرعی باشد –

پاسخ تفصیلی

مؤمن در لغت از ریشه «امن» به معنای تصدیق نمودن و اعتماد کردن، و آرامش قلب و خضوع و انقیاد است[۱] و واژه مؤمنین به معنای تصدیق کنندگان بکار می رود –

 

مؤمن در اصطلاح به کسانی گفته می شود که وجود خداوند را تصدیق نمایند و در برابر او تسلیم و خاضع و منقاد و مطیع باشند و رسالت همه انبیاء الهی را تصدیق و محتوای پیام در رسالت آنها را قبول نمایند – پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ایمان، شناخت با دل و گفتن با زبان و عمل با ارکان بدن است[۲]

 

علایم و نشانه های مؤمنین در قرآن:

 

برخی از علایم و نشانه های مؤمنین در قرآن بدین قرار است:

 

الف) اقامه نماز و خشوع در آن، ب) پرداخت زکات و انفاق مال در راه خدا، ج) توکل بر خداوند، د) دستور دادن به انجام خوبی ها و بازداشتن از انجام بدی ها، هـ) دوری از کارهای لغو و بیهوده، و) حفظ عفاف و پاکدامنی، ز) اطاعت از خداوند و پیامبر (ص) و تسلیم بودن در برابر آنها[۳]

 

البته علایم و نشانه های مؤمنین در قرآن منحصر در این علایم مذکور نیست، بلکه باید گفت مؤمنین واقعی کسانی هستند که نسبت به تمام فرامین و دستورات خداوند و پیامبر (ص) مطیع و تسلیم محض باشند[۴] نه اینکه بعضی فرامین را قبول نمایند ولی بعضی دیگر را نپذیرند – روایات نیز علائم و نشانه های زیادی برای مؤمن بیان کردند که برخی از آنها را تذکر می دهیم، مانند: پاکدامنی در خلوت و تنهایی، صدقه دادن در تنگدستی، شکیبایی در برابر مصیبت، بردباری در هنگام خشم و راستگویی با وجود بیم و ترس، توکل بر خدا، واگذاری کارها به خدا، گردن نهادن به فرمان خدا و راضی بودن به قضای خدا –[۵]

 

هرچند مؤمنین به لحاظ اصل تصدیق و اطاعت یکسان هستند ولی از آنجایی که افراد از نظر برخورداری از مراتب علم و جدیت و تلاش عملی متفاوت هستند در نتیجه مراتب ایمان در آنها مساوی نیست و از نظر درجات ایمان متفاوت می باشند[۶]

 

امام صادق (ع) می فرمایند: ایمان مانند نردبانی است که ده پله دارد و پله های آن یکی پس از دیگری پیموده می شود[۷]

 

یکی از ارکان ایمان قبول ولایت اهل بیت (ع) است و آنچه از آیات قرآن و کلمات پیامبر (ص) و اهل بیت ایشان فهمیده می شود پیروی از اهل بیت (ع) از مسایلی است که نقش اساسی در تحقق مفهوم ایمان دارد و اگر کسی بر اساس مکتب اهل بیت (ع) زندگی خود را تنظیم نکند، ارکان ایمان او کامل نیست  –

 

برای نمونه چند آیه و روایت را در اینجا می آوریم:

 

الف) آیه “تبلیغ” که می فرماید: «ای رسول ابلاغ نما آنچه را که پروردگارت بر تو نازل کرد، و اگر ابلاغ نکنی، رسالتت را ابلاغ ننموده ای و خدوند تو را از مردم محافظت می نماید»[۸]

 

ابن عساکر (از علمای اهل سنت) به سند صحیح از ابن سعید خدری نقل می کند که این آیه شریفه در روز غدیر خم بر رسول خدا (ص) در شأن امام علی (ع) نازل شد[۹] پس طبق این آیه شریفه اعلان ولایت حضرت علی از ارکان رسالت پیامبر (ص) شمرده شده است پس قبول ولایت حضرت علی (ع) یکی از ارکان اصلی قبول رسالت پیامبر بیان شده است –

 

ب )آیه “ولایت” که می فرماید:«ولی شما تنها خدا و رسول خدا و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته و فقیران را در حال رکوع زکات می دهند[۱۰]

 

در کتاب های تفسیری و روائی اهل سنت آمده که این آیه در شأن حضرت علی (ع) نازل شده است[۱۱]

 

پس اگر کسی ولایت حضرت علی (ع) را قبول نکند یکی از اساسی ترین فرامین خداوند را قبول نکرده است  -در این آیه ولایت حضرت علی (ع) در کنار ولایت خداوند و ولایت پیامبراکرم (ص) قرار گرفته است و این را می دانیم که قبول ولایت خداوند و پیامبر اکرم (ص) از ارکان اصلی ایمان است، پس ولایت حضرت علی نیز از ارکان اصلی ایمان است؛ و آیات متعدد دیگری که برای اختصار به همین دو نمونه اکتفا کردیم

 

در این زمینه روایات از پیامبر اکرم (ص) فراوان و بسیار است و برای اختصار چند نمونه را ذکر می کنیم:

 

الف) حدیث “ثقلین”: شیعه و سنی به صورت متواتر از پیامبر (ص) نقل نمودند که آن حضرت فرمودند: «من در میان شما دو چیز گران بها می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد، یکی کتا ب خدا (قرآن)و دیگری عترتم[۱۲]» – این روایت تصریح می کند بدون تمسک به اهل بیت و عترت، انسان در گمراهی خواهد بود پس پیروی از اهل بیت در اصل ایمان دخالت دارد –

 

ب) حدیث “سفینه”: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است، هر کس از آن تخلف کند در آتش قرار خواهد گرفت[۱۳]» – دلالت این روایت بر اینکه پیروی اهل بیت در اصل ایمان دخالت دارد، واضح و روشن است –

 

ج )حدیث “منزلت”:پیامبر اکرم (ص) خطاب به علی (ع) فرمود: «تو نزد من مانند هارون نزد موسی هستی، جز آن که بعد از من نبی ای نیست[۱۴]» – طبق این روایت تمام مقامات و منازلی که پیامبر دارد به جز نبوت، حضرت علی(ع) هم داراست پس همانطوری که تبعیت و پیروی از پیامبر در اصل ایمان دخالت دارد پیروی و تبعیت از حضرت علی (ع) نیز از ارکان اصلی ایمان محسوب می شود –

 

امام باقر (ع) در این باره می فرمایند: اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به هیچ چیز به اندازه ولایت دعوت نشده است[۱۵]

 

و در فرمایشات امام صادق (ع) آمده است که: «اگر زمین بدون امام بماند به یقین در هم فرو خواهد ریخت[۱۶]» – از این احادیث به خوبی اهمیت و جایگاه امامت و ولایت در تحقق ایمان روشن می شود –

 

با توجه به مطالب گفته شده روشن می شود تنها مذهب و گروهی که دقیقاً با تمام دستورات قرآن هماهنگ است و اصول عقاید و تئوری ها و نظریه اخلاقی و فقهی و عملی آن تماماً با قرآن مطابقت دارد، مکتب و مذهبی است که از طریق پیروی اهل بیت پیامبر (ص) توانسته به درک همه مفاهیم آیات قرآن و سنت پیامبر (ص) برسد و خود را از تاریکی های گمراهی و انحراف از اسلام حقیقی حفظ نماید – برای روشن شدن مطلب علاوه بر مطالب گفته شده به دو نکته باید توجه داشت:

 

نکته اول:

 

روایاتی که شیعه و سنی از پیامبر اکرم (ص) نقل کردند که آن حضرت فرمود:

 

«گروه رستگار از مسلمانان شیعیان(پیروان اهل بیت علیهم السلام) هستند[۱۷]» –

 

نکته دوم:

 

بررسی تطبیقی عقاید و معارف شیعه (پیروان اهل بیت علیهم السلام)با آیات قرآن

 

برای تحقیق در این زمینه می توانید به کتاب های متعددی که علماء شیعه درباره عقاید شیعه نوشته اند مانند : عقاید الامامیه تألیف مرحوم مظفر، آموزش عقاید تألیف استاد مصباح، منشور عقاید امامیه تألیف استاد سبحانی، شیعه تألیف علامه طباطبایی، المراجعات و اصل الشیعه و اصولها مراجعه فرمایید

 

البته پر واضح و روشن است که در بررسی مکاتب و گروه ها، اولا؛ باید ایدئولوژی و تئوری ها و عقاید و افکار آنها که در منابع معتبر و مورد تأیید آنان است، بررسی شده و آنگاه داوری و حکم به صحت یا بطلان آن گروه و مکتب شود، ثانیا؛ پای بندی و یا عدم پای بندی افراد مدعی و طرفدار این گروه ربطی به صحت یا بطلان آن مکتب ندارد – پس منظور از شیعه کسانی هستند که از نظر علم و اعتقاد و ایمان و عمل به تمام حقایق و معارف شیعه آشنا و پای بند باشند نه هر کسی که ادعا می کند و از نظر نامگذاری و شناسنامه ای شیعه باشد – چنانکه ائمه (ع) هم به این نکته توجه دادند

 

امام باقر (ع) می فرماید:

 

«به خدا قسم شیعه ما نیست مگر آن کس که از خدا پروا کند و از وی فرمان برد، و اینان شناخته نمی شوند مگر به تواضع، خشوع، ادای امانت، زیادی یاد خدا، روزه، نماز، نیکی به پدر و مادر و رسیدگی به همسایگان مستمند، زمین گیر، و بدهکاران و یتیمان و نیز راستگویی در سخن، تلاوت قرآن، و باز داشتن زبان از مردم جز به نیکی[۱۸]» –

 

درپایان تذکر سه مطلب ضروری است:

 

۱ – دایره مفهوم اسلام گسترده تر از ایمان است، یعنی واژه مؤمن اصطلاح خاصی است که در روایات شرایط ویژه آن بیان شده است پس اگر فردی واجد شرایط ویژه ی مؤمن اصطلاحی نبود به این معنا نیست که مسلمان نباشد –

 

امام باقر علیه السلام می فرماید: ایمان آن چیزی است که در قلب جای می گیرید و وصل و منتهی به خداوند می شود و عمل نیز به واسطه اطاعت و تسلیم اوامر خداوند آن را تصدیق می کند؛ و اسلام آن چیزی است که بواسطه گفتار و کردار اظهار می شود، و همان چیزی است که که عامه مردم و همه فرقه ها بر آنند که بواسطه آن جان ها حفظ، ارث و میراث تقسیم، ازدواج جایز می گردد، و بر نماز، زکات، حج و روزه اجتماع می نمایند و بدین وسیله از کفر خارج می شوند به ایمان نسبت داده می شوند – – –[۱۹]

 

۲ – اهل بیت مورد احترم تمام فرق مسلمان هستند و مسلمانان از فرقه ها مختلف از زمان صدر اسلام تاکنون به گونه های مختلف علاقه و اردات خود را نسبت به اهل بیت علیهم السلام ابراز نموده اند و عده ای از علمای بزرگ اهل سنت در فضائل ائمه اهل البیت علیهم اسلام کتابهای مستقل تالیف نموده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

 

۱ – موده القربی، میر سیر علی شافعی –

 

۲ – ینابیع الموده، شیخ سلیمان بلخی حنفی –

 

۳ – معراج الوصول فی معرفه ال الرسول، حافظ جمال الدین زرندی –

 

۴ – مناقب و فضائل اهل البیت حافظ ابونعیم اصفهانی –

 

۵ – مناقب اهل البیت، ابن مغازلی فقیه شافعی –

 

۶ – رشفه الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهادی، سید ابی بکر بن شهادت الدین علوی –

 

۷ – الاتحاف بحب الا شراف، شیخ عبدالله محمد بن عامر شبراوی –

 

۸ – احیاء المیت بفضائل اهل البیت، جلال الدین سیوطی –

 

۹ – فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و الزهرا و السبطین، شیخ الاسلام ابراهیم بن محمد حوینی –

 

۱۰ – ذخائر العقبی، امام الحرم شافعی –

 

۱۱ – فصول المهمه فی معرفه الائمه، نورالدین بن صباغ مالکی –

 

۱۲ – تذکره الخواص الامه فی معرفه الائمه، یوسف سبط بن جوزی –

 

۱۳ – کفایه الطالب محمد بن یوسف گنجی شافعی –

 

۱۴ – مطالب السئول فی مناقب آل الرسول محمد بن طلحه شافعی

 

۳ – سایر فرقه های مسلمان نزد پیروان اهل بیت مورد احترام هستند و از زمان های گذشته تا کنون و با همدیگر دارای روبط حسنه مانند روابط خویشاوندی، تعلیم و تعلم، همکاری های سیاسی و اجتماعی بوده اند – چنان که بسیاری از علمای شیعه نزد علمای اهل سنت تلمذ می نمودند و درس فرا می گرفتند مانند شهید اول (محمد بن مکی) که می گویند از چهل نفر از علماء اهل سنت اجازه نقل روایت داشت[۲۰]

 

همان گونه که بسیاری از شیعیان از روات و ناقلین احادیث کتاب های اهل سنت محسوب می شوند که مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین در کتاب المراجعات اسامی صد نفر آنها را بیان کردند

 

در هر حال وحدت و اتحاد مسلمین مهمترین ابراز پیشرفت دین مبین اسلام و بزرگترین وسیله دفاع در برابر دشمنان اسلام می باشد که باید در همه حال مقدم بر تمام مسائل فرعی باشد

 

 

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱] معجم مقاییس اللغه، اقرب الموارد، فرهنگ جامع، واژه «امن» –

[۲] کنزل العمال، ص ۹۵ –

[۳] انفال، ۲-۴؛ توبه، ۷۱؛ مؤمنون ۱-۱۱ –

[۴] نساء، ۶۵ و ۱۵۰ –

[۵] -کافی،ج۲،ص۷۱ و ۲۳۲

[۶] انفال، ۴؛ مجادله، ۱۱؛ نساء، ۹۵؛ توبه، ۲۰ –

[۷] اصول کافی، ج ۲، ص ۴۵ –

[۸] مائده، ۶۷ –

[۹] ابن عساکر، ترجمه امام علی(ع)، ج ۲، ص ۸۶ –

[۱۰] مائده، ۵۵ –

[۱۱] واحدی در اسباب النزول، ص ۱۳۳، زمخشری در کشاف، ج ۱، ص ۶۴۹ – ابوبکر جصاص در احکام القرآن، ج ۲، ص ۴۴۶ –

[۱۲] صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۲۱ –

[۱۳] نهایه ابن اثیر، ماده زخ –

[۱۴] صحیح ترمذی، ج ۵، ص ۶۴۱ –

[۱۵] کافی، ج ۲، ص ۱۸ –

[۱۶] کافی، ج ۱، ص ۱۷۹ –

[۱۷] درالمنثور، ج ۶، ذیل تفسیر آیه ۷ سوره بینه؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۴۱ –

[۱۸] تحف العقول، ص ۳۳۸ –

[۱۹] عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْإِیمَانُ مَا اسْتَقَرَّ فِی الْقَلْبِ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَدَّقَهُ الْعَمَلُ بِالطَّاعَهِ لِلَّهِ وَ التَّسْلِیمِ لِأَمْرِهِ وَ الْإِسْلَامُ مَا ظَهَرَ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ وَ هُوَ الَّذِی عَلَیْهِ جَمَاعَهُ النَّاسِ مِنَ الْفِرَقِ کُلِّهَا وَ بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَ عَلَیْهِ جَرَتِ الْمَوَارِیثُ وَ جَازَ النِّکَاحُ وَ اجْتَمَعُوا عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَخَرَجُوا بِذَلِکَ مِنَ الْکُفْرِ وَ أُضِیفُوا إِلَى الْإِیمَانِ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ وَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ هُمَا فِی الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ یَجْتَمِعَانِ کَمَا صَارَتِ الْکَعْبَهُ فِی الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدُ لَیْسَ فِی الْکَعْبَهِ وَ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْدَقُ الْقَوْلِ قُلْتُ فَهَلْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الْأَحْکَامِ وَ الْحُدُودِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ فَقَالَ لَا هُمَا یَجْرِیَانِ فِی ذَلِکَ مَجْرَى وَاحِدٍ وَ لَکِنْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ‏”؛ کافی،ج۲،ص۲۶ –