«قاسم بن علاء» از اهالی آذربایجان[۱] بود، و با امام هادی(ع)، و امام حسن عسکری(ع) دیدار داشت.[۲] وی از وکلای امام حسن عسکری(ع)[۳] و از وکلای با واسطه حضرت امام مهدی(عج)[۴] بود. وکالت، منصب بسیار مهمی بود بویژه در زمان برخی از امامان(ع) که عده‌ای به این مقام رسیدند. وکلا به دو دسته تقسیم شدند: عده‌ای ممدوح بودند و دسته‌ای به انحراف رفتند و گمراه شدند؛ از جمله وکلای ممدوح قاسم بن علاء است که دچار انحراف نشده بود.
قاسم بن علاء هَمْدانی‏ ۱۱۷ سال عمر کرد و ۸۰ سال از سلامتی چشم برخوردار بود.
[۵]
در برخی از کتاب‌های رجالی معاصر به این نکته توجه داده شده است که لقب قاسم بن علاء، «هَمْدانی»(به سکون میم) است
[۶] که از قبیله هَمْدان و ساکن آذربایجان بود. [۷] «هَمَدانی» اگر به فتح میم نه سکون لقب داده شود، احتمال وکالت وى در همدان نیز می‌رود؛ زیرا امکان دارد که وى قبل از انتقال به آذربایجان مدتی در همدان به وکالت مشغول بوده است.[۸]
قاسم بن علاء؛ از مشایخ کلینى(متوفی: ۳۲۹ق) بود
[۹] و کلینى بر او رحمت فرستاد.[۱۰]

قاسم بن علاء با امام زمان(عج) در تماس بود و نامه‌های آن‌حضرت به وسیله «محمّد بن عثمان» و بعد از او به وسیله «حسین بن روح» مرتّب به قاسم بن علاء می‌رسید.[۱۱] در این‌جا به برخی از این نامه‌ها اشاره می‌شود.
۱ – قاسم بن علاء می‌گوید: چند پسر برایم متولّد شدند و من [به امام(ع)‏] نامه می‌نوشتم و می‌خواستم برایشان دعا کند؛ امّا چیزى برایشان نمی‌نوشت، و همگى مُردند. هنگامى که فرزندم حسن متولّد شد، نامه‌اى نوشتم و دعایى خواستم. امام(ع) پاسخم را چنین داد: «می‌ماند و سپاس، ویژه خدا است».
[۱۲]

۲ – دلائل الإمامه(قرن پنجم) – با سندش به نقل از قاسم بن علاء -: «سه نامه براى تقاضاهایم به صاحب الزمان(عج) نوشتم و به ایشان خبر دادم که من مردى سال‌خورده هستم و فرزندى ندارم. امام(ع) تقاضاهایم را روا کرد؛ امّا درباره فرزند، چیزى نفرمود. بار چهارم، نامه‌اى نوشتم و از ایشان خواستم خدا را بخواند تا به من فرزندى عطا کند.
امام(ع) جوابم را داد و حاجت‌هایم را روا کرد و چنین نوشت: «خدایا! پسرى به او عطا کن که چشمش را روشن کند و این جنینِ او را وارثش قرار ده». نامه آمد در حالى‌که من نمی‌دانستم کنیزم باردار است. نزد او رفتم و ماجرا را پرسیدم. او به من گفت که [مدّتى است‏] خون قاعدگى نمی‌بیند و سپس پسرى به دنیا آورد».
[۱۳]

۳ – کشّی(متوفی: نیمه اول قرن چهارم‏) در رجالش توقیعی را نقل می‌کند که از طرف حضرت صاحب(عج) برای قاسم بن علاء صادر شده است. در آن توقیع، حضرت، قاسم را واسطه قرار می‌دهد، تا بقیه وکلای آن‌حضرت در عراق از مضمونش مطلع شوند. این توقیع بر شأن قاسم بن علاء نزد امام زمان(عج) دلالت دارد. در آن توقیع، حضرت، موالیان و شیعیان را از مصاحبت احمد بن هلال باز می‌دارد و او را مورد لعن قرار می‌دهد. سپس دستور می‌دهد این توقیع را به اطلاع خواص و شیعیان و اسحاقی و خانواده‌اش و هر کس استحقاق دارد برساند. در نهایت، حضرت بر حذر می‌دارد که کسی در آنچه به موالیان و ثقات آن‌حضرت می‌رسد و ابلاغ می‌کند، تشکیک کند.[۱۴]

۴ – شیخ طوسی(متوفی: ۴۶۰ق) در «مصباح المتهجد»، توقیعی را که برای قاسم بن علاء صادر شده است نقل می‌کند که در آن، امام زمان(عج) می‌فرماید: «ولادت مولانا امام حسین(ع)، روز پنج شنبه سوم شعبان واقع شده است؛ پس در آن روز روزه بدار و این دعا را بخوان: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِی هَذَا الْیَوْمِ الْمَوْعُود…».[۱۵]
شیخ طوسی در کتاب «الغیبه» نسخه توقیعی را از یعقوب بن یوسف الضراب الغسانی نقل می‌کند که برای قاسم بن علاء از طرف امام زمان(عج) در کیفیت صلوات بر پیامبر(ص) وارد شده است.
[۱۶]

۵ – شیخ صدوق، نام او را از شمار کسانى که بر معجزه‌هاى امام زمان(عج) آگاه بوده و آنها را دیده، بر شمرده است.[۱۷]
حدیث‌شناسان و علمای رجال کسی  در وثاقتش اشکالی نگرفته است،
[۱۸] لذا با توجه به روایاتی که درباره ارتباط قاسم بن علاء همدانی با امام زمان(عج) نقل شده است، و علاوه بر این‌که خود این روایات بر وثاقت قاسم به علاء دلالت دارند؛ اندیشمندان رجالی در ارزیابی شخصیت قاسم بن علاء گفته‌اند که او مورد اطمینان و «جلیل القدر»(شخصیتی ارزشمند) است؛[۱۹] از این‌رو روایات او مورد پذیرش قرار گرفته است.

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. صدوق، محمد بن على‏، کمال الدین و تمام النعمه، ج ‏۲، ص ۴۴۲، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق؛ حائرى‌ مازندرانى، محمد بن اسماعیل، منتهى المقال فی أحوال الرجال، ج ‌۱، ص ۲۱، قم، مؤسسه آل البیت(ع)‌، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

[۲]. طوسی، محمد بن الحسن‏، کتاب الغیبه، ص ۳۱۰، قم، دار المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، فرج المهموم فی معرفه نهج الحلال من علم النجوم (تاریخ علماء النجوم)، ص ۲۴۹، قم، دار الذخائر، چاپ اول، ۱۳۶۸ق.

[۳]. طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج ‏۲، ص ۸۲۶، تهران، المکتبه الإسلامیه؛ ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص ۳۹۷، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.

[۴]. کمال الدین و تمام النعمه، ج ‏۲، ص ۴۴۲؛ فرج المهموم فی معرفه نهج الحلال من علم النجوم (تاریخ علماء النجوم)، ص ۲۴۸ – ۲۴۹؛ سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات الفقهاء، ج ‏۴، ص ۳۲۹، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، ۱۴۱۸ق.

[۵]. کتاب الغیبه، ص ۳۱۰؛ ابن حمزه طوسى، محمد بن على‏، الثاقب فی المناقب، ص ۵۹۰، قم، انصاریان‏، چاپ سوم‏، ۱۴۱۹ق؛ موسوعه طبقات ‏الفقهاء، ج ‏۴، ص ۳۲۹٫

[۶]. ر. ک: موسوعه طبقات ‏الفقهاء، ج ‏۴، ص ۳۲۹٫

[۷]. کتاب الغیبه، ص ۲۷۶٫

[۸]. جبارى، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)‏، ج ‏۱، ص ۱۲۴، قم، مؤسسه آموزش پژوهشى امام خمینى (قدّس سره‏)، چاپ اوّل‏، ۱۳۸۲ش.

[۹]. موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۴، ص ۳۲، قم، مرکز نشر آثار شیعه،۱۴۱۰ق؛ موسوعه طبقات ‏الفقهاء، ج ‏۴، ص ۳۳۰٫

[۱۰]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏۱، ص ۱۹۸، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۱۱]. موسوعه طبقات ‏الفقهاء، ج ‏۴، ص ۳۲۹ – ۳۳۰٫

[۱۲]. الکافی، ج ‏۱، ص ۵۱۹٫

[۱۳]. طبرى آملى، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه، ص ۵۲۵، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.

[۱۴]. کشى، محمد بن عمر، اختیار معرفه الرجال (رجال الکشی)، با تعلیقات: استرآبادی، میر داماد، ج ‏۲، ص ۸۱۶، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.

[۱۵]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ‏۲، ص ۸۲۶٫

[۱۶]. کتاب الغیبه، ص ۲۷۷٫

[۱۷]. کمال الدین و تمام النعمه، ج ‏۲، ص ۴۴۲٫

[۱۸]. عرفانیان، غلام رضا، مشایخ الثقات، ص ۲۲۷، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.

[۱۹]. حائرى‌ مازندرانى، محمد بن اسماعیل، منتهى المقال فی أحوال الرجال، ج ‌۵، ص ۲۲۷، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول‌، ۱۴۱۶ق؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج ‌۱۴، ص ۳۳؛ موسوعه طبقات ‏الفقهاء، ج ‏۴، ص ۳۲۹٫