قبل از آن‌که به چرایی معجزه حضرت موسی(ع) قبل از رفتن به سراغ فرعون بپردازیم، در ارتباط با ترس آن‌حضرت از اعجاز تبدیل شدن عصا به مار، باید گفت؛ از آن‌جا که پیامبران الهی جدای از مقام نبوتشان از جهت طبع بشری انسان‌هایی هستند مانند دیگر مردم، و همان‌گونه که مانند دیگران می‌خورند، می‌آشامند، بیمار می‌شوند و … در برابر حوادث غیر مترقبه نیز مانند دیگران می‌ترسند و از جانشان در برابر حوادث و خطرها دفاع می‌کنند و این منافات با شأن نبوتشان ندارد.
چنان‌که در گزارش‌های تاریخی آمده است: «رسول خدا(ص) در جنگ اُحُد، زیر پرچمی [برای استراحت] نشست در حالی‌که دو زره پوشیده بود و کلاه‌خُود و زره زیرین آن‌‌را هم بر سر داشت».[۱] چرا که قرآن کریم می‌فرماید: به آنها بگو؛ من انسانى هستم مانند شما، لکن بر من وحى می‌‏شود: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ».[۲]
قرآن کریم در مورد حضرت داوود(ع) می‌فرماید: «إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَف»؛[۳] در آن هنگام که بر او وارد شدند و او از دیدن آنها وحشت کرد، گفتند: نترس، دو نفر شاکى هستیم که یکى از ما بر دیگرى ستم کرده …
این دو نفر هنگامی بر داوود وارد شدند که آن‌جناب در محرابش بود، و اینها از راه معمولى و عادى بر او وارد نشدند، بلکه از دیوار محراب بالا رفتند، و از آن‌جا بر وى درآمدند، و به همین جهت داوود از ورودشان وحشت زده شد.
بنابر این، این نوع ترس‌ها چیزی نیست که با مقام نبوت منافات داشته باشد و مسئله ترس موسی(ع) نیز در همین راستا است.
اما آنچه را که پیامبران از آن ترس ندارند، ترس در راه انجام وظیفه، در هر آنچه را که مربوط به رسالت آنان است. آنان در راه انجام رسالت از کشته شدن، از بین رفتن مال و زندگی، از دست دادن زن و فرزند هیچ هراسی ندارند، و اگر ترسی هم داشته باشند ترس از آن است که نتوانند در مأموریت خود با موفقیت روبرو شوند که در واقع، این ترسی از خدا است و پیامبران در ترس از خدا از دیگران ترسوترند، و ترس از خدا با وجودشان عجین بوده؛ اولیای الهی وجودشان سرشار از خوف خدا است؛ ترس از عدم انجام وظایف و مسئولیت‌ها، و اندوه بر آنچه از موفقیت‌ها از آنان فوت شده، که این ترس و اندوه جنبه معنوى دارد و مایه تکامل وجود انسان و ترقى او است.
قرآن کریم در ارتباط با ترس اولیای الهی می‌فرماید: «الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَهِ مُشْفِقُونَ»؛[۴]کسانى که از پروردگارشان با این‌که او را به خشم نمی‌بینند، می‌ترسند و از رستاخیز بیمناک‌اند.
امام على(ع) در خطبه «همام» که حالات اولیاى خدا در آن به عالی‌ترین وجهى ترسیم شده است، می‌فرماید: «دل‌هاى آنها محزون و مردم از شر آنها در امان‌اند … اگر اجلى که خداوند براى آنها مقرر کرده نبود، حتى یک چشم بر هم زدن، ارواح آنها در بدن‌هایشان آرام نمی‌گرفت، به خاطر عشق به پاداش الهى و ترس و وحشت از مجازات و کیفر او».[۵]
به هرحال در گزارشی قرآنی می‌خوانیم ‌که خداوند به موسی(ع) فرمود عصایت را بینداز و هنگامی که عصا را انداخت و دید تبدیل به مار شد ترسید، و پا به فرار گذاشت و خدا به او فرمود که ترسی در دل نداشته باشد که خطری او را تهدید نمی‌کند.[۶]
اگر گفته شود که حکمت این اعجاز آزمایشی چیست؟! در حالی‌که این‌جا موسی(ع) کسی را دعوت نمی‌کرد و کسی از او درخواست معجزه نکرده بود؟ پاسخش این است که موسى(ع) در کوه طور کلامى شنید که یقین داشت این سخن از آدمیان نیست، و فکر می‌کرد که این سخن از فرشتگان یا جنّیان است؛ لذا خدای تعالی این معجزه را بر او نمایاند، تا معلوم شود که این ندا از سوی خدا است و این فعل خارق عادت کار او است.[۷]
شاید ارائه آزمایشی این اعجاز برای مأنوس شدن طبع بشری وی با این مسئله بود، تا وقتی که به سراغ فرعون می‌رود و می‌خواهد این معجزه را آشکار کند، از آن ترس نداشته باشد.[۸]

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج ‏۱، ص ۲۲۵، بیروت،‏ اعلمی، چاپ سوم‏، ۱۴۰۹ق.

[۲]. فصلت، ۶٫

[۳]. ص، ۲۲٫

[۴]. انبیاء، ۴۹٫

[۵]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص ۳۰۳، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

[۶]. قصص، ۳۱٫

[۷]. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج ۱۵، ص ۹، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.

[۸]. ر. ک: همان.