عالم یک مجموعه است، این مجموعه هر کدام به منزله‌ی یک عضو است، اگر آدم جایگاه اعضا را نشناسد، از آن عضو نمی‌تواند استفاده بکند. اگر همه‌ی وجود آدم چشم بود، اعضای دیگر نبود، آدم نمی‌توانست به مقاصد خودش برسد. خدا به آدم چشم داده است، گوش داده است، ابرو داده است، دست داده است. آدم وقتی مجموعه را می‌بیند، جایگاه هر کدام را می‌فهمد، از هر کدام به تناسب بهره می‌گیرد.

این شناخت موقعیّت عضو هر یک از اعضای بدن کمک می‌کند که این تعارف نباشد، این شناخت نباشد، آدم نمی‌تواند استفاده کند. مجموعه هم همین‌طور است یک کسی استعداد طبیب شدن دارد، خودش را نشان می‌دهد شما سراغ طبیب می‌روید، یک کسی استعداد صنعت‌گری دارد، یک کسی استعداد کشاورزی دارد، این تفاوت باعث می‌شود هم هر کس خود را بشناسد و هم شما همدیگر را بشناسید. نیازهای جمع را جمع برطرف می‌کند و این شناخت می‌خواهد. این یک برداشت است.