ای رخت خوب‌تر ز ماه منیر!

باده ده در صباح عید غدیر

 

در صباح غدیر باده بیار

ای رخت خوب‌تر ز ماه منیر!

 

نه چو روی تو ماه در نخشب

نه چو قدّ تو سرو در کشمیر

 

عنبر از طرّه‌ی تو غالیه سای

نافه از سنبل تو رنگ پذیر

 

آهوی چشمت ای غزال خُتن!

گردن شیر بسته در زنجیر

 

در خم آن دو زلف خم در خم

عقل گم کرده رشته‌ی تدبیر

 

دانی امروز را چه باشد نام؟

روز عید سعید خمّ غدیر

 

چون قدم در غدیر خم بنهاد

خواجه‌ی کاینات با توقیر

 

ز امر دادار، زی رسول مجید

جبرییل از فلک کشید صفیر

 

بال‌افشان به خاک، جبراییل

آمد و گفت ای رسول بشیر!

 

هین! حقت امر کرده در امروز

اندر این منزل، ای خجسته ضمیر!

 

که یدالله را بگیری دست

بنشانی به جای خود به سریر

 

چون شنید این پیام، پیغمبر

شد به زیر از برِ جهاز بعیر

 

زد صلا، خلق را ز پیش و ز پس

جمع گشتند از صغیر و کبیر

 

کرد بر پای از جهاز شتر

منبری پایه‌اش ز عرش کبیر

 

رفت بر منبر و یداللَّـه را

دست بگرفت و خلق زد تکبیر

 

گفت: هر کس منم امیر او را

از پس من، علی وراست امیر

 

حق بُوَد ناصرآن که حیدر را

از دل و دست، ناصر است و نصیر…

 

گفتنی است در ادامه، ۶ بیت دیگر در مدح شخصی از اشخاص زمان خودش دارد که حذف شد.