مقدمه
واژه نور در ادبیات ادیان آسمانی سهم به سزایی در ساحت دادههای وحیانی آن ها داشته است؛ به گونهای که حتی با نگاهی گذرا به ادبیات مکتوب این ادیان،۱ به آسانی رهیافت این واژه و گونههای متنوع آن در سطحی گسترده قابل احصاست. اگرچه این گستره وسیع واژگانی در میراث مأثور اسلامی و نیز دشواری خاص مباحث این چنینی در مجموعه گزارههای وحیانی، افق روشنی را فراروی پژوهشهای این ساحت قرار نداده و پرداخت عالمانه بدان را، در راستای تعریف مفهومی و ارائه گونهها و طبقه بندی دادهها و حتی کارکردهای آن، با کندی و گاه ایستایی، همراه نموده است، اما دادههای کلان آن ارزش ویژهای دارند؛ تا جایی که دست کم پارهای از دادههای آن، کارکردهای خاصی را در منظومه دانشهای اسلامی، رقم زدهاند.۲
نوشتار حاضر با توجه به خلأ یاد شده، در راستای ورود منطقی به دادههای اصیل خود، در گستره نیازمندی نوشتار خویش و بر منطق دادههای بازیافته در میراث مکتوب اسلامی، ابتدا به کارکرد واژگانی نور از منظر دو گانگی پدیدههای نوری و نیز تنوع موطنی آن ها و سپس سطح فضیلت نمایانی گونه مورد نظر آن در منظومه فضایل معصومان علیهم السلام می پردازد. آنگاه این دادههای اصیل را در دو ساحت گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام و رویکرد عالمان امامی بدانها، به سامان خواهد رساند.

 


الف) پارهای از کارکردهای واژگانی نور در میراث مکتوب اسلامی


این واژه در میراث مکتوب اسلامی ـ بر پایه کاوشهای نگارنده ـ دست کم در دوگونه وجود نوری غیر وابسته۳ مانند رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ،۴ امام۵ و قرآن۶ که میتوان نام آفرینش نوری بر آن نهاد و نیز وجود نوری وابسته همچون امامت در امام،۷نور ولادت امام علیه السلام ،۸ نور اسلام،۹نور حج،۱۰ نور نمازگزار در گستره حیات این جهانی۱۱و نور ابوطالب علیه السلام در قیامت،۱۲به کار رفته است. بر این پایه، آفرینش نوری، خود گونهای وجود غیروابسته است و در میراث مکتوب اسلامی با عباراتی که گویای عدم وابستگی است مانند: «فکنّا نحن خلقا و بشراً نورانیین لم یجعل لأحد فی مثل الذی خلقنا منه نصیباً»،۱۳ «کنت أنا وعلی نوراً بین یدی الله»،۱۴ در کنار تعابیر چون (یوم یقول المنافقون والمنافقات للذین آمنوا انظرونا نقتبس من نورکم قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورا(،۱۵ )والذین آمنوا بالله ورسله أولئک هم الصّدّیقون والشّهداء عند ربّهم لهم أجرهم و نورهم( ۱۶۱ ، (یوم تری المؤمنین والمؤمنات یسعى نورهم بین أیدیهم و بأیمانهم)،۱۷ ۱(والذین آمنوا معه نورهم یسعی بین أیدیهم وبأیمانهم یقولون ربّنا أتمم لنا نورنا)،۱۸ «إن نور أبی طالب یوم القیامه لیطفئ أنوار الخلائق إلا خمسه أنوار»،۱۹ «الا بشر المشائین فی الظلمات إلى المساجد بالنور الساطع یوم القیامه»۲۰و «إن المؤمن لیزهر نوره لأهل السمآء کما تزهر نجوم السمآء لأهل الأرض»۲۱ که گویای گونه ی وابسته در کاربرد واژگانی نور می باشد انعکاس یافته است.

 


ب: تنوع موطنی پدیدههای نوری


دادههایی که وجودهای نوری غیروابسته را پوشش میدهند، تنوعی را از منظر موطن این وجودها نیز انعکاس دادهاند؛ زیرا برخی از آن ها مربوط به وجودی نوری پیش از ظهور این جهانی آن هستند که میتوان آن را وجود نوری پیشین نامید؛ همچون آفرینش نوری امام.۲۲ بخشی دیگر نیز وجود نوری کنونی را گزارش می کنند که میتوان نام وجود نوری جاری بر آن گذارد؛ از جمله امام عصر علیه السلام . با توجه به آنکه امام در میراث مأثور امامی در تعامل با سایرین، نور خوانده شده است۲۳و پارهای نیز از برخی وجودهای نوری پس از این جهان۲۴خبر میدهند، میتوان این دسته دوم را وجود نوری پسین نام نهاد.

 


ج: سطح فضیلت نمایی آفرینش نوری


از سوی دیگر با توجه به نمود ویژه فضلیتنمایی هر دو گونه وابسته و غیروابسته و برتری نمایان آفرینش غیروابسته بر گونه وابسته و همچنین ملاحظه اینکه برپایه دادههای موجود، رسول خدا و امامان علیهم السلام ، علاوه بر برخورداری از گونه وابسته، از گونه غیروابسته نیز بهره مند بودهاند، واکاوی سطح فضیلتی آفرینش نوری ایشان، ضروری به نظر میرسد؛ اگرچه امروزه دادههای خُرد آفرینش نوری غیروابسته معصومان علیهم السلام ، پیش از آفرینش آدم و نیز همگن و همگام با آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ،۲۵دشوار و گاه دست نیافتنی مینماید، دست کم پارهای از دادههای کلان آن، از جمله سطح فضیلت نمایی، از منظر کمی و نیز کیفی شفاف بوده و سطوحی از بررسی را برمیتابد.
بر این اساس به نظر میرسد، از کلانترین منظر، بر پایه دادههای منعکس در قرآن و احادیث مأثور معتبر، می توان تقسیمی ثنایی از فضایل معصومان علیهم السلام ، ارائه نمود و آنها را به طور مشترک در میان همه معصومان علیهم السلام ۲۶ یا تعدادی از ایشان۲۷ و یا اختصاصی هر معصوم علیهم السلام ۲۸ طبقه بندی کرد و آنگاه از قسم نخستین، از زاویه مطالعه تطبیقی با اعضای خارج از این مجموعه، اعم از پیامبران، اوصیای پیشین و سایرین و نیز سطح کیفی این ویژگیها، تقسیمی ثلاثی، باز بر منطق دادههای انعکاس یافته، ارائه و چنین گزارش نمود:
نخست: فضایل مشترکی که امکان برخورداری سایرین از هیچ سطحی از آن وجود ندارد؛۲۹
دوم: فضایلی که برخی پیامبران پیشین و یا اوصیای آنان از سطحی از آن بهرهمند بودهاند؛۳۰ سوم: فضایلی که برخی از غیر پیامبران و اوصیای ایشان که از برجستگی ایمانی مشهودی برخوردارند، از سطحی از آن بهرهمندند.۳۱
بر این اساس سطح آفرینش نوری امامان علیهم السلام با قید کیفی وحدت۳۲ در آفرینش نوری با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و یا دست کم، همراهی در آفرینش نوری با آن حضرت و نیز قید کمی پیشگامی چشمگیر بر آفرینش آدم علیه السلام ، بر پایه تقسیم اول، در دسته فضایل مشترک معصومان علیهم السلام جای گرفته و برپایه تقسیم دوم، سطحی دستنیافتنی را رقم زده است؛ اگرچه امکان برخورداری برجستگانی را در سطحی نازلتر ـ و البته بدون قید کیفی فوق ـ برمیتابد.
نتیجه اینکه برپایه دوگانگی پدیدههای نوری و تنوع مواطن آن ها در دادههای مأثور و نیز تقسیم طولی ارائه شده از فضایل معصومان علیهم السلام و بررسی سطوح آن ها، می توان آفرینش نوری معصومان علیهم السلام را آفرینشی غیروابسته، پیشینی و برخوردار از سطحی دستنیافتنی، تعریف و طبقهبندی نمود.
این نوشتار از میان آفرینش نوری معصومان علیهم السلام ، نگاه خویش را به طور خاص به بررسی آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در گستره میراث مکتوب امامی معطوف کرده است؛ زیرا:
۱ـ ساحت گزارشهای مأثور ِآفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب امامی، از گونهای همگرایی با میراث مکتوب اهل سنت برخوردار است؛۳۳
۲ـ تنوع محتوایی گزارشهای مأثور در آن میراث ـ چنانکه خواهد آمد ـ در راستای اتقان حداکثری آن ها محسوس است؛
۳ـ تدوین کامل۳۴ و سنجش اعتبار این گزارشها به عنوان عرصهای نو شناسایی شده و کارکردهای ویژهای را در ساحت رویکردهای عالمان امامی، به خویش اختصاص داده است. این تحقیق، همچنین، دادهها و یافتههای خود را نخست در ساحت گزارشهای مأثور و آنگاه در ساحت رویکرد عالمان امامی، نظام بخشیده است.
گزارشها :
گزارشهای مأثوری که دستکم اصل آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام را پیش از آفرینش اینجهانی، پوشش داده و دادههای آن از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و یا امامی معصوم، نشر یافته۳۵ و امروزه حدیث نور خوانده می شوند،۳۶در حجم وسیعی در میراث مکتوب امامی به گونه مسند۳۷و غیر مسند (حدیث غیر مسند اصطلاحاً در دانش حدیث شناسی مرسل۳۸شمرده میشود) انعکاس یافتهاند که با توجه به رویکرد این نوشتار، تنها آن بخش از این میراث که به انعکاس مسند آن اهتمام ورزیده، مورد نظر قرار گرفته و به طور خاص گزینش گزارشهای مأثور و مسند آن، در دستور کار بوده است؛ گزارشهای مسندی که به تنهایی حجم درخوری را به خود اختصاص داده اند و در بسیاری از میراثهای معتبر امامیه از سوی عالمان برجستهای چون محمدون ثلاث،۳۹از سالهای آغازین تدوین میراثهای حدیثی، جایگاه خویش را در مجموعه میراث مکتوب امامی بازیافتهاند.
گفتنی است در ساحت محتوای گزارشهای گزینش شده، اگرچه همگی تصریح دارند و در دلالت بر آفرینش نوری آن حضرت، اصطلاحاً از نصوص۴۰به شمار میروند، تنوع محسوسی از منظر سطح پوشش در آن ها به چشم میخورد؛ زیرا پارهای از آن ها، آفریش نوری رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام را پوشش می دهند؛ مانند: «خلقت أنا وعلی بن أبی طالب من نور واحد نسبح الله یمنه العرش قبل أن یخلق آدم بألفی عام»۴۱و غالب گزارشهای نبوی این ساحت، از این دست میباشند؛۴۲تعدادی آفرینش امیرالمؤمنین علیه السلام را در جمع خمسه طیبه معرفی می کنند؛ همچون: «إن الله عز و جل خلقنی و علیاً و فاطمه و الحسن و الحسین قبل أن یخلق الدنیا بسبعه آلاف عام» ؛۴۳ برخی نیز در مجموعه کامل معصومان علیهم السلام انعکاس دادهاند؛ همانند:
« والذی بعث محمداً بالحق نبیاً، إن نور أبی طالب یوم القیامه لیطفئ أنوار الخلق إلا خمسه أنوار : نور محمد، و نوری ، و نور فاطمه، و نوری الحسن و الحسین و من ولده من الأئمه، لان نوره من نورنا الذی خلقه الله عز وجل من قبل خلق آدم بألفی عام.»۴۴
ناگفته نماند در فضای آفرینش نوری معصومان علیهم السلام ، گزارشهایی نیز در پارهای از جوامع حدیثی اولیه امامی یافت میشود که علاوه بر گویایی آن ها نسبت به آفرینش نوری، دادههایی را از کیفیت آفرینش نوری معصومان علیهم السلام با عباراتی چون: «خلقنا الله من نور عظمته ثم صور خلقنا من طینه مخزونه مکنونه من تحت العرش فأسکن ذلک النور فیه» انعکاس میدهند۴۵ که اگرچه در طبقه بندی مرحوم میرحامد حسین(متوفای ۱۳۶۰ هـ ق)۴۶، از زمره احادیث نور، در میراث مکتوب امامی شمرده شدهاند،۴۷اما وقتی به احادیث نور در میراث مکتوب اهل سنت می پردازد، آن ها را کنار احادیثی همچون حدیث «شجره»، خارج از مجموعه احادیث نور لحاظ می کند؛ هرچند از آن ها به عنوان تأیید احادیث نور چشم پوشی نشده است.۴۸ مرحوم کلینی نیز نمونهای از آن ها را، در فضای حدیث نور سامان نداده؛ بلکه پیش از آن و در باب «خلق أبدان الأئمه و أرواحهم و قلوبهم» از کتاب الحجه چینش نموده است.۴۹
همچنین برخی گزارشها از واژه نور تهی بوده و تنها وجود امیرالمؤمنین علیه السلام و نیز همراهی ایشان با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم پیش از حیات این جهانی را پوشش میدهند؛ مانند طریق نصر بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم که با متن «کنت أنا و علی عن یمین العرش نسبح الله قبل أن یخلق آدم بألفی عام»۵۰منعکس شده است که اگرچه میرحامد حسین، دو گزارش از این دست را در مجموعه احادیث نور جای داده است،۵۱اما به دلیل فقدان واژه نور، از ضمیمه آن ها در مجموعه گزارشهای مسند آفرینش نوری اجتناب نمودهایم.
در مورد کتابشناسی و نیز جایگاه شناسی این گزارشهای مسند نیز باید گفت که در میان میراث مکتوب امامی، جوامع حدیثی اولیه، نخستین نمود شایانتر این گزارشها بوده اند و به نظر میرسد در این میان، کهنترین و معتبرترین میراث مکتوبی که امروز انعکاس بسیاری از این گزارشهای مسند را میتوان در آن به نظاره نشست، بصائرالدرجات اثر صفار، الکافی اثر کلینی و دو امالی آثار شیخ صدوق و شیخ طوسی۵۲می باشند؛ اگرچه برخی از آنها در کتاب منسوب به سلیم بن قیس هلالی۵۳ ـ از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام ـ۵۴و اصل ابوسعید۵۵ (متوفای۲۵۰ق)۵۶ نیز یافت میشوند.
صفار، در قرن سوم، طریقی از آن ها را منعکس نمود و کلینی، در اوایل قرن چهارم، علاوه بر انعکاس طریق صفار، چهار طریق از آن ها را برای کتاب خویش برگزید. ابن بابویه نیز هم زمان با کلینی طریقی از آن را در الامامه و التبصره ، به ثبت رساند و شاید مقارن کلینی و ابن بابویه بود که ابن جریر طبری در المسترشد به ارائه طریقی نو همت نهاد. پس از ایشان، صدوق در خصال، امالی، کمال الدین، معانی الاخبار و علل الشرائع، به ارائه هشت طریق ـ که تنها یکی از آنها با طرق پیشین یکسان بود ـ پرداخت. هم زمان با وی خزاز، شاگرد صدوق۵۷ نیز در کفایه الاثر، طریق جدیدی بر مجموعه گزارشهای مسند فوق افزود؛ سپس ابن شاذان در مائه منقبه و کراجکی در کنز الفوائد، طریق دیگری ارائه و شیخ طوسی نیز چهار طریق را در امالی خویش بر شاگردان املا نمود که دو طریق از آن میان، منحصر به فرد بود. بالاخره طریق جدید دیگری را طبری ـ مؤلف بشاره المصطفى ـ به این مجموعه افزود۵۸ که با توجه به تنوع این منابع از جهت گرایشهای مختلف حدیثی و کلامی مؤلفان آن ها، میتوان شیوع و نیز عدم اختصاص گزارشهای آفرینش نوری را به یک منطقه جغرافیایی و یا یک گرایش خاص درون امامی، استفاده نمود. محدوده زمانی ارائه و ثبت طریق جدید تا ربع اول قرن ششم ـ که می توان از آن به دوره تولید یاد کرد ـ ادامه یافت و بر همین اساس به نظر میرسد نویسندگان امامی پس از این دوره، به انعکاس طرق پیشین اکتفا نموده باشند.۵۹
در مورد جایگاه شناسی و موطن این گزارشها در مجموعه میراث مکتوب امامی نیز باید گفت: این گزارشها ـ در این میراث ـ بیشتر در فضای فضایل نویسی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ۶۰ و امیرالمؤمنین علیه السلام ،۶۱منقبت نویسی،۶۲معجزه نگاری و۶۳تاریخ معصومان علیهم السلام ۶۴ و گاه نیز به گونه متفرق۶۵ ارائه شده و رهیافت آن در فضاهای تخصصی دو دانش کلام۶۶و تفسیر۶۷ نیز انعکاس دیگری در این میراث به شمار میآید.
چنانکه گفته شد پس از ربع اول قرن ششم، ارائه طرق جدید از گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام متوقف گشته و روایت پارهای از گزارشهای پیشین، با همان اسناد و یا اسنادی دیگر، سهم عمده پرداخت عالمان بدان ـ در هفت قرن پس از آن تا اواسط قرن سیزدهم ـ بوده است؛ بدون آنکه تک نگاری را در این میراث به خود اختصاص دهد و یا دستکم همه و یا بیشتر طرق و اسناد آن، حتی در بخشی از یک میراث، جمع آوری و تدوین گردد؛ تا آنکه میرحامد حسین لکنهوی در راستای پاسخ علمی به تعجب ابن روزبهان از علامه حلی (مبنی بر اینکه تمام احادیثی که بدان استناد نموده از اهل سنت بوده؛ چون کتاب و عالمی در میان شیعیان یافت نمیشود و علامه حلی در اثبات مدعای خود عیال اهل سنت میباشد)،۶۸ گامی نو به این وادی نهاد و با پرداختی ستودنی، به جمع آوری و چینش تعدادی از گزارشهای مأثور آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب امامی دست یازید؛ اما با صرف نظر از عدم تعهد ایشان نسبت به ارائه تمامی طرق۶۹ ـ که براساس آن عدم ارائه برخی طرق، توجیه پذیر گشته است۷۰ـ رویکرد غالب بر فضای آن نیز، کتاب شناسانه و البته غیر تام بوده است.۷۱ برخی گزارشهای آن نیز اساساً در منبع مورد نظر ایشان، مسند نبوده۷۲ و گویا چنین رویکردی را نیز اساساً در نظر نداشته است. همچنین در بیشتر موارد، از اسناد و نیز گاه حتی از راوی متصل به معصوم، سخنی به میان نیامده و به عبارت «بسنده»، از آن یاد نموده است.۷۳ در پارهای موارد نیز طرقی را که فاقد واژه نور بوده و تنها از وجود معصومان پیش از حیات این جهانی و نه آفرینش نوری ایشان، سخن گفته اند، در مجموعه گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام ارائه نموده است.۷۴
به نظر میرسد، الگو و چیدمان مناسبی در جمع و چینش گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام ـ در راستای تأمین پارهای از غرضهای یادشده در آغاز مقاله؛ از جمله جمع آوری مسانید و نیز بررسی سنجش اعتبار آن ها ـ نبوده و شیوهای غیر از آنچه میرحامد حسین، ارائه نموده، ضروری مینماید.
برپایه آنچه گفته شد، ابتدا نگاهی آماری از دورنمای گزارشهای مسند مورد نظر، ارائه و پس از آن به نمونههایی از آن پرداخته خواهد شد.
در نگاهی آماری، دادههای مسند به دست آمده در میراث مکتوب امامی، دست کم با هجده طریق مستقل از معصومان علیهم السلام قابل مشاهده است که از آن میان، طرق ابوذر،۷۵ سلمان،۷۶ جابر بن عبدالله،۷۷ انس بن مالک،۷۸ معاذ بن جبل۷۹ و واثله بن أسفع۸۰ به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، طریق اصبغ بن نباته۸۱ به امیرالمؤمنین علیه السلام ، طریق عبدالله به امام مجتبی علیه السلام ،۸۲ طریق ابوحمزه۸۳ به امام زینالعابدین علیه السلام ، طریق جابر بن یزید۸۴ به امام باقر علیه السلام ، طرق محمد بن حرب هلالی،۸۵ فضل بن ربیع،۸۶ مرازم،۸۷ محمد بن مسلم،۸۸ شهاب بن عبد ربه،۸۹ احمد بن علی۹۰ و مفضل بن عمر،۹۱ به امام صادق علیه السلام و طریق عیسى بن احمد۹۲ به امام هادی علیه السلام ختم می شود.
شایان ذکر است که با توجه به حجم گسترده طرق مسند یادشده و پرهیز از طولانی شدن نوشتار، تنها پنج نمونه ـ که در گزینش آن ها همگرایی با میراث مکتوب اهل سنت و نیز تنوع پوششی سهگانهای که پیشتر بدان اشاره شد، لحاظ گشته ـ ارائه میگردد که به ترتیب عبارتند از: سه طریق ابوذر، سلمان و معاذ از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، طریق ابوحمزه از امام سجاد علیه السلام و طریق مفضل از امام صادق علیه السلام .
طریق ابوذر: شیخ صدوق این گزارش را از طریق ابوذر از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با این متن انعکاس داده است:
«سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ، وهو یقول: خلقت أنا وعلیّ بن أبی طالب من نور واحد نسبح الله یمنه العرش قبل ان یخلق آدم بألفی عام…».۹۳
طریق سلمان: ابن بطریق، با سلسلسه راویان خود، گزارش سلمان از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را در مورد آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام چنین منعکس می کند:
«کنت أنا وعلیّ نوراً بین یدی الله عزّ وجلّ ، یسبّح الله ذلک النور و یقدسه قبل أن یخلق الله آدم بألف عام».۹۴
اگر چه گزارشهای نبوی و مسند آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب اهل سنت ـ دست کم ـ از طریق سلمان با دو متن:
«کنت أنا وعلی نورا بین یدی الله عز وجل قبل أن یخلق آدم بأربعه عشر ألف عام فلما خلق الله آدم قسم ذلک النور جزئین؛ فجزء أنا و جزء علی»۹۵ و «کنت أنا و علی نورا بین یدی الله مطیعا یسبح الله ذلک النور و یقدسه قبل أن یخلق ادم بأربعه عشر ألف عام فلما خلق الله آدم، رکز ذلک النور فی صلبه فلم نزل فی شیء واحد حتّى افترقنا فی صلب عبد المطلب فجزء أنا وجزء علی»،۹۶
و از طریق ابوذر با متن: «خلقت أنا وعلی من نور واحد و کنّا عن یمین العرش قبل أن یخلق الله آدم بألفی عام»۹۷ و از طریق ابن عباس با محتوایی مشابه۹۸ انعکاس یافته۹۹ و عالمان معدودی از اینان بر پایه این گزارشها، اقرب الناس بودن امیرالمؤمنین علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را مطرح کردهاند،۱۰۰ اما عالمان اهل سنت معمولاً رویکرد شایستهای به آن ها نداشته و حتی برخی مانند: ابن جوزی،۱۰۱ابن روزبهان،۱۰۲ذهبی،۱۰۳شوکانی۱۰۴و دهلوی۱۰۵ رویکردی انتقادی به این گزارشها از خود به ثبت رساندهاند و چالشهای علمی آن نیز از سوی عالمان امامی ارائه گردیده است.۱۰۶
طریق معاذ بن جبل: شیخ صدوق با سلسله راویان خود این گزارش را از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به واسطه معاذ بن جبل ـ که در آن از دادههای خُردتر آفرینش نوری نیز سخن به میان آمده است ـ چنین انعکاس داده است:
«إن الله عزّ وجلّ خلقنی وعلیّاً وفاطمه والحسن والحسین قبل أن یخلق الدنیا بسبعه آلاف عام. قلت فأین کنتم یا رسول؟ قال: قدام العرش نسبّح الله تعالى ونحمده ونقدّسه ونمجده.
قلت: على أی مثال؟ قال: أشباح نور حتى إذا أراد الله عز وجل أن یخلق صورنا صیرنا عمود نور.»۱۰۷
طریق ابی حمزه: کلینی رحمه الله ، صدوق رحمه الله و طبرسی این گزارش را با سلسله کامل راویان از طریق ابوحمزه از امام سجاد علیه السلام با این متن انعکاس داده اند:
«إن الله خلق محمداً وعلیاً وأحد عشر من ولده من نور عظمته ، فأقامهم أشباحا فی ضیاء نوره یعبدونه قبل خلق الخلق، یسبّحون الله ویقدّسونه وهم الأئمه من ولد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ».۱۰۸
طریق مفضل بن عمر: شیخ طوسی این گزارش مسند را با ذکر سلسله راویان به واسطه مفضل از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر و اجداد معصومش علیهم السلام و در نهایت از امیرالمؤمنین علیه السلام چنین منعکس مینماید:
«والذی بعث محمداً صلی الله علیه وآله وسلم ، إن نور أبی طالب یوم القیامه لیطفئ أنوار الخلق إلا خمسه أنوار: نور محمد صلی الله علیه وآله وسلم و نوری و نور فاطمه و نور الحسن و الحسین و من ولده من الأئمه ، لأنّ نوره من نورنا الذی خلقه الله (تعالى) من قبل أن یخلق آدم بألفی عام.»۱۰۹
توجه به این نکته خالی از لطف نخواهد بود که عددهای موجود در برخی گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام ـ که از هزار سال۱۱۰ تا چهارده هزار سال۱۱۱ پیش از آفرینش آدم را نشان می دهند ـ از منظر ادبی تاب حمل بر معنای کثرت و فقدان خصوصیت عددی را دارا هستند؛ چنانکه امروزه نیز در فضای محاورات، چنین منطقی بسیار رواج دارد.
در پایان بخش گزارشها در مورد سنجش گزارشهای منعکس در میراث مکتوب امامی هم باید بگوییم که بر پایه دانش حدیث شناسی در سنجش اعتبار گزارشها، حدیثی این چنین که هجده طریق را در طبقه نخست و نیز وفور راویان را در سایر طبقات به سامان رسانده باشد، همچون حدیث غدیر،۱۱۲در والاترین گونه حدیثی طبقهبندی می گردد و قطعیت صدور آن از معصوم ـ و نه یک معصوم خاص ـ را نتیجه می دهد و در اصطلاح این دانش، متواتر معنوی خوانده میشود۱۱۳ و بدین جهت از بررسی توثیق و تضعیف راویان بینیاز است؛ زیرا فراوانی راویان که عامل کمّی بسیار مهمی در گونه متواتر است، نشان دهنده قطعیت و یا دستکم اطمینان به صدور و نوعی استحاله تواطؤ و توافق بر کذب است.
رویکرد عالمان امامی :
علاوه بر انعکاس گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب امامی، رویکردهای عالمان امامی نیز به این گزارشها درخور توجه است. این رویکرد که همواره اثباتی بوده و به نظر میرسد با فراغت از اعتماد وثیق سندی صورت پذیرفته باشد، بیشتر در قالب کارکردهای تاریخی، تفسیری و کلامی رخ نمایانده است.
کارکرد تاریخی :
این کارکرد که میتوان آن را از منظر کمی کارکرد شایعی از احادیث نور در رویکرد عالمان امامی دانست ـ و حتی به نظر میرسد کارکرد رایج پارهای از این گزارشها در میراث مکتوب اهل سنت نیز ارائه بخشی از تاریخ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم باشد ـ۱۱۴در پرداخت تاریخی به زندگانی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ۱۱۵ و یا معصومین علیهم السلام ، به عنوان بخشی از تاریخ، نمود می یابد. کلینی رحمه الله آن را با عنوان « ابواب التاریخ» در کتاب کافی انعکاس داده است.۱۱۶همچنین پارهای از این گزارشها، مادهای برای تاریخ نگاری به شمار رفتهاست؛۱۱۷همچنان که حلبی۱۱۸ کارکرد این چنینی را برای گزارشهای آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به ثبت رسانده و تاریخنگارانی چون طبری،۱۱۹مسعودی۱۲۰ و ابن اثیر،۱۲۱ از وقایع مربوط به پیش از آفرینش آدم علیه السلام به عنوان ماده تاریخی در تاریخنگاری خویش بهره بردهاند.
کارکرد کلامی :
این کارکرد، در محدوده میراث مکتوب کلام امامیه ـ در ساحت کلام نقلی ـ با توجه به انعکاس برخی طرق آن در میراث مکتوب اهل سنت و عمدتاً در راستای اثبات برخی باورهای مربوط به ساحت امامت مانند: افضلیت همگانی امیرالمؤمنین علیه السلام بر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ،۱۲۲شایستگی جانشینی بلافصل آن حضرت،۱۲۳ الهی بودن مسأله امامت،۱۲۴ ثبوت امامت الهی بلافصل برای امیرالمؤمنین علیه السلام ۱۲۵ از راه ملازمه اعلمیت، افضلیت و عصمت با امامت۱۲۶و حتی به جهت ذیل برخی گزارشهای آفرینش نوری، در وصایت پیش از عالم،۱۲۷ رخ نمایانده است. بر پایه کاوشهای ما، طرق و اسناد ارائه شده، منحصر و یا دستکم با تأکید بر میراث اهل سنت و در راستای استناد فرا مذهبی، گزینش و ارائه شده است و به نظر میرسد علاوه بر گویایی منطقی آن در ساحت کلام، بنمایههای خود را از احتجاج کلامی برخی امامان معصوم علیهم السلام در برتری امیرالمؤمنین علیه السلام بر خلفا،۱۲۸دریافت کرده است.
در میان متکلمان امامی، می توان به علامه حلی اشاره نمود؛ وی در پرداخت به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام ، پس از طرح مستندهای عقلی مسأله و نیز ارائه آیات هشتاد و چهارگانه قرآنی، آنگاه که به بخش «تعیین إمامه علی علیه السلام بالسنه » می رسد، نخستین دادههای خود را در این ساحت، به گزارشهای آفرینش نوری آن حضرت اختصاص می دهد و کارکردی در راستای تعیین امامت امیرالمؤمنین علیه السلام می بیند.۱۲۹ سید هاشم بحرانی در کنار کارکرد کلامی مربوط به مباحث امامت،۱۳۰با استفاده از طفیلی بودن آفرینش سایر موجودات در نسبت با خمسه طیبه، از گزارشهای مورد نظر۱۳۱ کارکردی هستی شناسانه نیز از گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام به ثبت رساندهاست.
کارکرد تفسیری :
جلوهگاه کارکرد تفسیری گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در تفسیرنگاری عالمان امامی، درخور توجه است. برخی از اینان، ذیل بعضی آیات با ضمیمه ساختن پاره ای گزارشهای مأثور آفرینش نوری رسول خدا و امیرالمؤمنین علیهما السلام ، کارکردی تفسیری را نمایان ساختهاند؛ از جمله آنگاه که در واکاوی سبب نزولی برآمده اند۱۳۲ یا آنگاه که در تأویل آیاتی کوشیدهاند۱۳۳و یا آن زمان که در فضای کاوش مصداق بارزی به سر بردهاند،۱۳۴توجه خویش را به این سنخ گزارشها، معطوف داشتهاند.
تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی ـ مفسر برجسته امامی در سده چهارم هجری ـ نمونه مناسبی برای کارکرد تفسیری است؛ وی کارکرد نخست تفسیری را در این اثر از خود به ثبت رسانده است.۱۳۵ مؤلف ذیل آیههای (سأل سائل بعذاب واقع* للکافرین لیس له دافع* من الله ذی المعارج) ۱۳۶در بیان چرایی سبب نزول این آیه در مورد عمرو بن حارث فهری، پس از اعلان امامت امیرالمؤمنین علیه السلام در غدیر، آفرینش نوری آن حضرت را محور کذاب و ساحر خواندن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از سوی وی ـ که به بدفرجامی سخت وی و همراهانش انجامید ـ معرفی می کند؛ زیرا آنگاه که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام و همراهی خویش در آفرینش نوری با آن حضرت این گونه یاد نمود: «لقد خلقنا الله نوراً تحت العرش» عمرو بن حارث برآشفت و به تکذیب آن حضرت پرداخت و گفت: «الان علمت أنک ساحر کذاب یا محمد، ألستما من ولد آدم؟». رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نیز در پاسخ به وی، دادههای بیشتری در مورد آفرینش نوری ارائه فرمود و عدم تنافی آن را با آنچه وی میپنداشت، نشان داد؛ که البته سودی نبخشید.۱۳۷
گفتنی است که اگر چه مفسران امامی، گونهای کارکرد تفسیری را از گزارشهای مورد نظر در فضای آیه مباهله ـ که از امیرالمؤمنین علیه السلام به نفس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم یاد مینمایند۱۳۸ـ به ثبت نرساندهاند، اما به نظر میرسد بتوان هم گرایی و ارتباط معناداری را از یکسانی ـ یا دست کم همراهی ـ نوری این دو معصوم علیهما السلام را در این آیه به تصویر کشید.۱۳۹
نتیجه :
پس از واکاوی برخی کارکردهای واژگانی نور، به این نتیجه رسیدیم که آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام آفرینشی غیر وابسته و پیشینی است و از لحاظ سطح فضیلت نمایی، در دسته فضایل مشترک معصومان علیهم السلام و دستنیافتنی، طبقهبندی میگردد. انعکاس درخور گونه مسند آن در پارهای از آثار مکتوب محمدون ثلاث و نیز بسیاری از میراثهای کهن امامی و پویایی طرق آن تا ربع اول قرن ششم، علاوه بر حکایت رواج آن در میراث مکتوب امامی و اهتمام عالمان برجسته مکاتب متنوع امامی ـ از جمله قم و بغداد ـ بدان سطحی از اتقان را نیز رقم زده است؛ اگرچه هجده طریق مجزا، از منظر دانشحدیث شناسی، خود تواتر واضحی از معصوم را در راستای قطعیت صدور، نتیجه داده است. همچنین میراث مکتوب امامی، علاوه بر انعکاس گزارشهای مورد نظر و نیز ارائه رویکرد اثباتی عالمان امامی بدانها، جلوهگاه کارکردهایی چون کارکرد تاریخی، کلامی و تفسیری از سوی عالمان آن، بوده است.

 

 


فهرست منابع :
قرآن کریم
ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر للطباعه والنشر، ۱۳۸۶ق.
ابن بابویه، علی بن حسین، الامامه و التبصره من الحیره ، تحقیق مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه ، اول، قم، مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه ، ۱۴۰۴ق.
ابن بطریق، خصائص الوحی المبین، تحقیق مالک محمودی، اول، قم، دار القرآن الکریم،۱۴۱۷ق.
ـــــــــــــــــــ العمده ، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین، ۱۴۰۷ق.
ابن جبر، علی بن یوسف، نهج الإیمان، تحقیق سید احمد حسینی، اول ، قم، مجتمع إمام هادی علیه السلام ، ۱۴۱۸ق.
ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، الموضوعات، تحقیق عبد الرحمن محمد عثمان، اول، مدینه، المکتبه السلفیه ،۱۳۸۶ق.
ابن حنبل، احمد بن محمد، فضائل الصحابه ، تحقیق وصی الله محمد عباس، اول، بیروت، مؤسسه الرساله ،۱۴۰۳ق.
ابن داود، حسن بن علی، رجال، تحقیق سید محمد صادق آل بحر العلوم، نجف، منشورات مطبعه الحیدریه ، ۱۳۹۲ق.
ابن دمشقی، محمد بن احمد، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی علیه السلام ، تحقیق محمد باقر محمودی، اول، قم، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه ، ۱۴۱۵ق.
ابن سلامه ، محمد، مسند الشهاب، تحقیق حمدی عبد المجید السلفی، اول، بیروت، مؤسسه الرساله ، ۱۴۰۵ق.
ابن شاذان، محمد بن احمد، مائه منقبه ، تحقیق مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه اشراف سید محمد باقر موحد ابطحی، اول، قم، مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه ، ۱۴۰۷ق.
ابن شهردار، شیرویه بن شهردار (إلکیا)، الفردوس بمأثور الخطاب، تحقیق سعید بن بسیونی زغلول، اول، بیروت، دار الکتب العلمیه ، ۱۴۰۶ق.
ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب، تصحیح وشرح لجنه من أساتذه النجف الأشرف، نجف، المکتبه الحیدریه ، ۱۳۷۶ق.
ابن طاووس، علی بن موسى حلی، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، اول، قم ، چاپخانه خیام،۱۳۹۹ق.
ـــــــــــــــــــ ، الیقین، تحقیق:انصاری، اول، قم، ناشر : مؤسسه دار الکتاب، ۱۴۱۳ق.
ابن عربی، محمد بن علی، تفسیر ابن عربی، تحقیق عبد الوارث محمد علی، اول، بیروت ، دار الکتب العلمیه ،۱۴۲۲ق.
ابن عساکر، علی بن حسن بن هبه الله، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، تحقیق محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۵م.
ابن فتال، محمد، روضه الواعظین، قم، منشورات الشریف الرضی، بیتا.
ابن مردویه، احمد بن موسى، مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام وما نزل من القرآن فی علی علیه السلام ، دوم، دار الحدیث، ۱۴۲۴ق.
ابوسعید، عباد بن یعقوب عصفری، اصل ابی سعید، (چاپ شده در مجموعه الأصول السته عشر)، دوم، ۱۴۰۵ق.
ابویعلی، احمد بن علی، مسند ابی یعلی، تحقیق حسین سلیم اسد، دمشق، دار المأمون للتراث، بیتا.
اربلی، علی بن عیسى، کشف الغمه فی معرفه الأئمه ، دوم، بیروت، دار الأضواء، ۱۴۰۵ق.
بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، غایه المرام و حجه الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص والعام، تحقیق سید علی عاشور، بی جا، بی تا، بی نا.
بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الصغیر، تحقیق محمود إبراهیم زاید، اول، بیروت، دار المعرفه ،۱۴۰۶ق.
ـــــــــــــــــــ ، التاریخ الکبیر، دیاربکر ترکیه، المکتبه الاسلامیه ، بی تا.
برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، تحقیق سید جلال الدین حسینی، طهران، دار الکتب الاسلامیه ،۱۳۷۰ق.
بروجردی، سید علی، طرائف المقال فی معرفه طبقات الرجال، اول، تحقیق سید مهدی رجائی، قم، مکتبه آیه الله العظمى المرعشی النجفی العامه ، ۱۴۱۰‍ق.
حسینی، سید شرف الدین علی، تأویل الایات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره ، اول، قم، مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه ، ۱۴۰۷ق.
حسینی میلانی، سید علی، تفضیل الأئمه على الأنبیاء علیهم السلام ، اول، قم، مرکز الأبحاث العقائدیه ،۱۴۲۱ق.
ـــــــــــــــــــ الشورى فی الإمامه ، اول، قم، مرکز الأبحاث العقائدیه ،۱۴۲۱ق.
ـــــــــــــــــــ محاضرات فی الإعتقادات، اول، قم، مرکز الأبحاث العقائدیه ،۱۴۲۱ق.
ـــــــــــــــــــ نفحات الأزهار فی خلاصه عبقات الأنوار، اول، بی جا، چاپخانه مهر،۱۴۱۴ق.
حکیم، سید محمد تقی، الأصول العامه للفقه المقارن، چ دوم، بی جا، مؤسسه آل البیت علیهم السلام ،۱۹۷۹م.
حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه (انسان العیون فی سیره الأمین المأمون)، بیروت، دار المعرفه ، ۱۴۰۰ق.
حلی، حسن بن سلیمان، المحتضر، تحقیق سید علی اشرف، نجف، المکتبه الحیدریه ،۱۴۲۴ق.
ـــــــــــــــــــ مختصر بصائر الدرجات، اول، نجف، المطبعه الحیدریه ، بی تا.
حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین ، تحقیق حسین درگاهی و حسن حسین آبادی، اول ، بی جا، بی نا، ۱۴۱۱ق.
ـــــــــــــــــــ نهج الحق و کشف الصدق، قم، مؤسسه دار الهجره ، ۱۴۲۱ق.
حویزی، عبدعلی بن جمعه ، تفسیر نور الثقلین، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، چ چهارم، قم ، مؤسسه اسماعیلیان،۱۴۱۲ق.
خزاز، علی بن محمد، کفایه الأثر فی النص على الأئمه الاثنی عشر، تحقیق سید عبداللطیف حسینی کوه کمری، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۰۱ق.
خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبرى، چهارم، بیروت، مؤسسه البلاغ، ۱۴۱۱ق.
خواجوئی مازندرانی، محمد إسماعیل بن حسین، جامع الشتات، تحقیق سید مهدی رجائی، اول ، بی جا، بی نا، ۱۴۱۸ق.
خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، تحقیق مالک محمودی، دوم، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین ،۱۴۱۴ق.
جدیدی نژاد، محمدرضا، معجم مصطلحات الرجال والدرایه ، دوم، قم، دار الحدیث للطباعه والنشر، ۱۴۲۴ق.
ذهبی، محمد بن احمد بن عثمان، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق علی محمد البجاوی، اول، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر،۱۳۸۲ق
راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج والجرائح، تحقیق مؤسسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه با اشراف محمد باقر موحد ابطحی، اول، قم ، مؤسسه الإمام المهدی، ۱۴۰۹ق.
ری شهری، محمد، الحج والعمره فی الکتاب والسنه ، اول، قم، دار الحدیث، ۱۳۷۶ش.
سبحانی، جعفر، دروس موجزه فی علمی الرجال والدرایه ، بی نا، نشر المَرکز العالمی للدّراسات الاسلامیه ، بی تا.
شوکانی، محمدبن علی، الفوائد المجموعه فی الأحادیث الموضوعه ، تحقیق عبدالرحمن عوض، اول، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۶ق.
صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدى والرشاد فی سیره خیر العباد، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، اول، بیروت، دار الکتب العلمیه ،۱۴۱۴ق.
صدوق، محمد بن على بن بابویه‏، الأمالی، اول، قم، مرکز الطباعه والنشر فی مؤسسه البعثه ، ۱۴۱۷ق.
ـــــــــــــــــــ الخصال، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، منشورات جماعه المدرسین،۱۴۰۳ق.
ـــــــــــــــــــ علل الشرائع، نجف، منشورات المکتبه الحیدریه ومطبعتها، ۱۳۸۵ق.
ـــــــــــــــــــ فضائل الشیعه ، تهران، کانون انتشارات عابدی، بی تا.
ـــــــــــــــــــ کمال الدین وتمام النعمه ، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین، ۱۴۰۵ق.
ـــــــــــــــــــ معانی الأخبار، اول‏، قم‏، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین،۱۴۰۳ق‏.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، تصحیح حسن کوچه باغی، طهران، منشورات الأعلمی،۱۴۰۴ق.
طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن‏، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین، ‏۱۳۷۴ش.
طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبد المجید السلفی، دوم، بیجا، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
طبرسی، احمد بن علی بن ابی طالب، الاحتجاج، تحقیق سید محمد باقر الخرسان،، نجف، دار النعمان، ۱۳۸۶ق.
طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، تحقیق مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، اول، قم، ۱۴۱۷ق.
طبرسی، علی، مشکاه الأنوار، تحقیق مهدی هوشمند، اول، بی جا، دار الحدیث، ۱۴۱۸ق.
طبری، محمد بن جریر بن یزید، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق نخبه من العلماء الأجلاء، چهارم، بیروت، موسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
طبری، محمد بن جریر بن رستم دلائل الامامه ، تحقیق مؤسسه البعثه ، اول، قم ، ۱۴۱۳ق.
ـــــــــــــــــــ المسترشد فی امامه أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام ، تحقیق احمد محمودی، اول، قم، الثقافه الاسلامیه ، ۱۴۱۵ق،
طبری، نوادر المعجزات، تحقیق : مؤسسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه ، اول، قم، مؤسسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه ، ۱۴۱۰ق.
طبری، بشاره المصطفى لشیعه المرتضی، تحقیق جواد قیومی، اول، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین، ۱۴۲۰ق.
طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، اول، قم، دار الثقافه ، ۱۴۱۴ق.
ـــــــــــــــــــ اختیار معرفه الرجال (معروف برجال الکشی)، تحقیق میر داماد استرابادی و سید مهدی رجائی، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ق.
طهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، سوم، بیروت، دار الاضواء، بیتا.
طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن‏، پانزدهم، تهران، انتشارات اسلام‏، ۱۳۷۸ش.
عاصمی، عبد الملک بن حسین مکی، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه ، ۱۴۱۹ق.
عاملی، الانتصار، اول، دار السیره ، بیروت،۱۴۲۲ق.
عاملی، زین الدین بن علی(شهیدثانی)، الرعایه فی علم الدرایه ، تحقیق عبد الحسین محمد علی بقال، دوم، قم، مکتبه آیه الله العظمى المرعشی النجفی، ۱۴۰۸ق.
عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دوم، بیروت، دار الکتب العلمیه ، ۱۴۰۸ق.
غفاری، علی اکبر، دراسات فی علم الدرایه تلخیص مقباس الهدایه ، اول، تهران ، جامعه الإمام الصادق علیه السلام ، ۱۳۶۹ش.
فیض کاشانی، محسن، التفسیر الصافی، دوم، طهران، مکتبه الصدر، ۱۴۱۶ق.
قمی، شاذان بن جبرئیل، الروضه فی فضائل أمیر المؤمنین ، تحقیق علی شکرچی، اول، ایران، بی نا، ۱۴۲۳ق.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق سید طیب موسوی جزائری، دوم، قم، مؤسسه دار الکتاب للطباعه والنشر، ۱۴۰۴ق.
قمی، محمد بن احمد معروف به شاذان، مأه منقبه ، تحقیق مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه ، قم، مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه ، ۱۴۰۷ ق
قمی، محمد طاهر شیرازی، الاربعین، تحقیق سید مهدی رجائی، اول، قم، المحقق، ۱۴۱۸ق.
کتانی، محمد جعفر، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، دوم، مصر، دار الکتب السلفیه ، بیتا.
کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، دوم، قم، مکتبه المصطفوی، ۱۳۶۹ش.
کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، سوم، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،۱۴۰۳ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، پنجم، طهران، دار الکتب الإسلامیه ،۱۳۶۳ش.
کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، تحقیق محمد الکاظم، اول، طهران، مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی،۱۴۱۰ق.
مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایه فی علم الدرایه ، تحقیق محمدرضا مامقانی، اول، قم، دلیل ما، ۱۴۲۸ق.
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء ۱۴۰۳ق.
مجمع الکنائس الشرقیه ، الکتاب المقدس، بیروت، دار المشرق، ۱۹۸۸م.
مرعشی، سیدشهاب الدین، شرح احقاق الحق، تصحیح سید إبراهیم میانجی، قم، منشورات مکتبه آیه الله العظمى المرعشی النجفی، بی تا.
مسعودی، على بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم ، دار الهجره ، ۱۴۰۹ق.
مشهدی، محمد، کنز الدقائق، اول، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین ،۱۴۱۰ق.
مفید، محمد بن محمد، تصحیح اعتقادات الإمامیه ،تحقیق حسین درگاهی، دوم، بیروت ، دار المفید، ۱۴۱۴ق.
ـــــــــــــــــــ رساله فی معنى المولى، تحقیق مهدی نجف، دوم، بیروت، دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۴۱۴ق.
موسوی هندی، سید ناصر حسین، افحام الأعداء و الخصوم بتکذیب ما افتروه على سیدتنا أم کلثوم علیها سلام الملک الحی القیوم، طهران، مکتبه نینوى الحدیثه ، بیتا.

نجاشی، أحمد بن علی، رجال، تحقیق سید موسى شبیری زنجانی، پنجم، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین ، ۱۴۱۶ق،
نمازی شاهرودی، علی، مستدرک سفینه البحار، تحقیق حسن نمازی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین، ۱۴۱۸ق.
نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تحقیق مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، اول، بیروت، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ۱۴۰۸ق.
ـــــــــــــــــــ نفس الرحمن فی فضائل سلمان ، تحقیق جواد قیومی، اول، بیجا، مؤسسه الأفاق، ۱۴۱۱ق.

 


پی نوشت ها :
۱٫ مثلاً ر.ک: مجمع الکنائس الشرقیه ، الکتاب المقدس ، انجیل یوحنا،۳۳۱ و اعمال الرسل،۴۳۷٫
۲٫ ر.ک: همین مقاله، بخش رویکرد عالمان امامی.
۳٫ ر.ک: خواجویی، جامع الشتات، ۱۰۸٫
۴٫ کلینی، کافی، ۱/ ۱۸۵٫
۵٫ همان، ۱/ ۱۹۴و ۱۹۵٫
۶٫ مائده/ ۱۵؛ اعراف/۱۵۷؛ نساء/ ۱۷۴؛ التغابن/ ۸ .
۷٫ کلینی، کافی، ۱/ ۱۹۶٫
۸٫ همان، ۱/۳۸۸٫
۹٫ همان، ۱/ ۳۷۶٫
۱۰٫ برقی، محاسن، ۱/ ۷۱ ؛ کلینی، همان، ۴/ ۲۵۵٫
۱۱٫ ابو یعلى، مسند، ۶/۳۳۰؛ طبرانی، معجم الکبیر، ۱۹/ ۱۴۱؛ ، ابن سلامه، مسند الشهاب، ۱/ ۱۱۸٫
۱۲٫ طوسی، امالی، ۷۰۲٫
۱۳٫ کلینی، کافی، ۱/۳۸۹٫
۱۴٫ راوندی ، الخرائج والجرائح ، ۲/ ۸۳۸ ؛ حلی، مختصر بصائر الدرجات، ۱۱۶٫
۱۵٫ حدید/۱۳٫
۱۶٫ حدید/۱۹٫
۱۷٫ حدید/۱۲٫
۱۸٫ تحریم/۸٫
۱۹٫ قمی، مائه منقبه،۱۷۴؛ کراجکی، کنز الفوائد، ۸۰ ؛ طوسی، امالی، ۳۰۵٫
۲۰٫ برقی، محاسن، ۱/ ۴۷٫
۲۱٫ حسین بن سعید، کتاب المؤمن، ۲۹٫
۲۲٫ نک: همین مقاله بخش گزارشها.
۲۳٫ کلینی، کافی، ۱/۱۹۴و ۱۹۵٫
۲۴٫ قمی ، مائه منقبه،۱۷۴؛ کراجکی، کنز الفوائد، ۸۰؛ طوسی، امالی، ۳۰۵٫
۲۵٫ نک: همین مقاله بخش گزارشها.
۲۶٫ به عنوان نمونه می توان به گونه خاص ولادت معصومان علیهم السلام اشاره نمود (کلینی، کافی، ۱/ ۳۸۸).
۲۷٫ به عنوان نمونه میتوان از اخوّت رسول خدا و امیرالمؤمنین علیهما السلام در دنیا و آخرت یاد کرد که بنا بر برخی از احادیث از آن به عنوان خصوصیت انحصاری این دو معصوم یاد شده است (طبری، بشاره المصطفى، ۱۲۹).
۲۸٫ از جمله میتوان به ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام در کعبه و ورود اعجازگونه مادر ایشان به این مکان مقدس اشاره نمود (صدوق ، امالی، ۱۹۵؛ صدوق، علل الشرائع، ۱/ ۱۳۵؛ صدوق، معانی الأخبار، ۶۳؛ طبری، بشاره المصطفى لشیعه المرتضی، ۲۷؛ قمی، الفضائل، ۵۴).
۲۹٫ کلینی، کافی، ۱/ ۳۸۹٫
۳۰٫ همچون عصمت حداقلی که لازمه اساس پیامبری و وصایت است.
۳۱٫ در این باره میتوان به آفرینش شیعیان از طینت معصومان علیهم السلام ، اشاره نمود (کلینی، کافی، ۱/ ۳۸۹).
۳۲٫ حسینی میلانی، محاضرات فی الاعتقادات، ۲/۴۸۲؛ حسینی میلانی، تفضیل الأئمه على الأنبیاء علیهم السلام ،۱۳٫
۳۳٫ ر.ک: بخش گزارشهای همین مقاله.
۳۴٫ میرحامد حسین، در عبقات الانوار، بر حسب نیاز علمی خویش، تدوینی کتابشناسانه و ناقصی از طرق گزارشهای مورد نظر در میراث مکتوب امامی ارائه نموده که در آغاز بخش گزارشهای همین مقاله، به طور مختصر بدان پرداخته شده است.
۳۵٫ در دانش «مصطلح الحدیث» حدیث مرفوع نامیده شده و چنین تعریف میگردد: «ما أضیف إلى المعصوم من قول أو فعل أو تقریر، یأی وصل آخر السند إلیه، سواء اعتراه قطع أو إرسال فی سنده أم لا، فهو خلاف الموقوف» (غفاری، دراسات فی علم الدرایه ، ۳۷). ناگفته نماند معنای دیگری نیز از مرفوع در این دانش وجود دارد که در دسته مرسل جای دارد و استعمال این معنا در فقه رایج است؛ اگرچه اصطلاح نخست در دانش حدیث بیشتر رواج دارد (همان).
۳۶٫ میلانی، نفحات الأزهار، ۵/ ۲۴؛ طهرانی، الذریعه، ۱۵/ ۲۱۵؛ عاملی، الانتصار، ۶/ ۸۵٫
۳۷٫ سبحانی، دروس موجزه فی علمی الرجال والدرایه، ۱۷۷؛ بروجردی، طرائف المقال، ۲۵۱٫
۳۸٫ عاملی، الرعایه فی علم الدرایه، ۱۳۶؛ جدیدی نژاد ، معجم مصطلحات الرجال والدرایه، ۱۵۵٫
۳۹٫ ر.ک: بخش گزارشهای همین مقاله.
۴۰٫ برای تعریف «نص» ر.ک: حکیم، الأُصول العامه للفقه المقارن، ۱۰۲٫
۴۱٫ ابن بابویه، علل الشرائع، ۱/ ۱۳۵٫
۴۲٫ محتوای تمامی و یا دست کم اکثر قریب به اتفاق گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب اهل سنت، از این دست میباشد (ر.ک: همین مقاله، پایان بخش گزارشها).
۴۳٫ ابن بابویه، علل الشرائع، ۱/ ۲۰۹٫
۴۴٫ طوسی، امالی، ۳۰۵٫
۴۵٫ صفار، بصائرالدرجات،۴۰؛ کلینی، کافی، ۱/۳۸۹٫
۴۶٫ طهرانی، الذریعه، ۱۵/۲۱۴
۴۷٫ حسینی میلانی، نفحات الأزهار، ۵/ ۱۴۸٫
۴۸٫ همان، ۵ /۱۳۵٫
۴۹٫ کلینی، کافی، ۱/۳۸۹٫
۵۰٫ طوسی، امالی،۱۸۳٫
۵۱٫ ر.ک: حسینی میلانی، نفحات الأزهار، ۵/ ۱۴۳٫
۵۲٫ ر.ک: بخش گزارشهای همین مقاله.
۵۳٫ ر.ک: سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ۱۹۶و۳۷۹٫
۵۴٫ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱/ ۳۲۱٫
۵۵٫ ابوسعید، «اصل ابوسعید»، مجموعه الأصول السته عشر، ۱۵٫ اعتبار اصل ابوسعید نیز برای نگارنده ـ دستکم به جهت ضعف ابو سمینه در طریق اصل مذکور ـ احراز نشده است (ر.ک: نجاشی، رجال، ۲۹۳)؛ اگرچه تلاشهایی در راستای اعتبار آن نیز به عمل آمده است (ر.ک: نوری، خاتمه المستدرک، ۱/ ۵۵ ـ ۵۸).
۵۶٫ بخاری، تاریخ الصغیر، ۲/ ۳۶۰؛ همو، تاریخ الکبیر،۶/ ۴۴٫
۵۷٫ طهرانی، الذریعه، ۱/ ۲۹۸، ۲/ ۳۱۲، ۲ /۴۸۹ و ۱۸/ ۸۷٫
۵۸٫ ر.ک: بخش گزارشهای همین مقاله.
۵۹٫ طبرسی، إعلام الورى بأعلام الهدى، ۲/۱۷۱؛ راوندی، الخرائج والجرائح، ۲/۸۳۸؛ ابن طاووس‏، الیقین، ۲۲۷؛ حویزی، نور الثقلین، ۴/ ۴۳۹٫
۶۰٫ ابن بابویه، خصال،۶۴۰؛ عاملی نیز در راستای معناشناسی بشری بودن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از این گزارشها بهره برده است (ر.ک:عاملی، انتصار، ۴/۲۲۵). برای نمونه در میان اهل سنت نیز ر.ک: صالحی شامی، سبل الهدى والرشاد، ۱/ ۶۹٫
۶۱٫ اربلی، کشف الغمه،۱/ ۲۹۲؛ ابن مطهر، کشف الیقین، ۱۱؛ مرعشی، شرح إحقاق الحق، ۵ /۱؛ از اهل سنت نیز ر.ک: خوارزمی، مناقب، ۱۴۵؛ ابن دمشقی، جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی علیه السلام ، ۱/ ۶۱ .
۶۲٫ قمی، مائه منقبه، ۱۷۴٫
۶۳٫ راوندی، الخرائج والجرائح، ۲/۸۳۸ .
۶۴٫ کلینی، کافی، ۱/۴۴۰٫
۶۵٫ نوری، نفس الرحمن فی فضائل سلمان، ۴۳۴٫ وی پارهای گزارشهای آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام را منعکس نموده است.
۶۶٫ ر.ک: طبری، دلائل الامامه، ۵۷؛ ابن البطریق، العمده، ۹۱؛ ابن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ۱۵٫
۶۷٫ ر.ک: فرات کوفی، تفسیر، ۵۵۲ ؛ مشهدی، تفسیر کنز الدقائق، ۲/۵۲۴ ؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۴/۲۰٫
۶۸٫ حسینی میلانی، نفحات الأزهار، ۵/ ۱۵۲٫
۶۹٫ همان، ۵/ ۱۴۱٫
۷۰٫ از جمله ایشان طریق مرازم از امام صادق علیه السلام را ارائه ننموده است (ر.ک: کلینی، کافی، ۱/ ۴۴۰).
۷۱٫ از بسیاری از میراث مکتوب امامی از جمله بصائرالدرجات، معانی الاخبار، کفایه الاثر، کنزالفوائد، المسترشد و بشاره المصطفی، در این مجموعه یادی نشده است.
۷۲٫ از جمله سند ابن حجام و سند فرات کوفی (میلانی، نفحات الأزهار، ۵/۱۴۴).
۷۳٫ همان، ۵/ ۱۴۲ـ ۱۴۹٫ البته این احتمال وجود دارد که در تلخیص عبقات الانوار، اسناد حذف شده باشند.
۷۴٫ ایشان طریقی از مفضل و همچنین از محمد بن سنان ارائه نموده که از واژه نور تهی میباشد (همان، ۵/۱۴۳)؛ در صورتی که چنان که خواهد آمد، صدوق در کمال الدین، ابن شاذان در مائه منقبه، کراجکی در کنزالفوائد و طوسی در امالی، طریق مفضل با واژه نور را گزارش کرده اند.
۷۵٫ ابن بابویه، علل الشرائع، ۱/ ۱۳۵؛ همو، معانی الأخبار، ۵۶ ؛ طبری، بشاره المصطفى، ۳۶۱٫
۷۶٫ طبری، المسترشد، ۶۲۹؛ راوندی، الخرائج والجرائح، ۲/۸۳۸؛ حلی، مختصر بصائر الدرجات، ۱۱۶؛ ابن بطریق، خصائص الوحی المبین، ۹۵٫
۷۷٫ طبری، بشاره المصطفى، ۲۹۲٫
۷۸٫ طوسی، امالی، ۱/ ۲۰۴ و ۳۵۴٫
۷۹٫ ابن بابویه، علل الشرائع، ۱/۲۰۹؛ طبری، نوادر المعجزات، ۸۱٫
۸۰٫ خزاز ، کفایه الأثر، ۱۰۹٫
۸۱٫ ابن بابویه، کمال الدین، ۶۶۹٫
۸۲٫ همو، خصال،۶۴۰؛ طوسی، امالی، ۳۰۵٫
۸۳٫ کلینی، کافی، ۱/ ۵۳۱ ؛ صدوق، کمال الدین، ۳۱۹؛ طبرسى، إعلام الورى، ۲/ ۱۷۱٫
۸۴٫ کلینی، همان، ۱/ ۴۴۲٫
۸۵٫ ابن بابویه، علل الشرائع، ۱/ ۱۷۴؛ صدوق، ، معانی الأخبار، ۳۵۱٫
۸۶٫ طبری، دلائل الامامه، ۵۷؛ ابن طاووس‏، الیقین، ۲۲۷٫
۸۷٫ کلینی، کافی، ۱/ ۴۴۰٫
۸۸٫ ابن بابویه، الإمامه والتبصره، ۱۳۲٫
۸۹٫ قمی، تفسیر، ۲/۲۲۸؛ حویزی، نور الثقلین، ۴/ ۴۳۹٫
۹۰٫ کلینی، کافی، ۱/ ۴۴۲٫
۹۱٫ صدوق، کمال الدین، ۳۳۵؛ ابن شاذان، مائه منقبه، ۱۷۴؛ کراجکی، کنز الفوائد، ۸۰ ، طوسی، امالی، ۳۰۵ و۷۰۲٫
۹۲٫ طوسی، امالی، ۱/۳۳۲٫
۹۳٫ ابن بابویه، علل الشرائع، ۱/ ۱۳۴٫
۹۴٫ طبری، المسترشد، ۶۲۹؛ راوندی، الخرائج والجرائح،۲/۸۳۸؛ حلی، مختصر بصائر الدرجات،۱۱۶ ؛ ابن بطریق، خصائص الوحی المبین، ۹۵٫
۹۵٫ احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ۲/ ۶۶۲ ؛ ابن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، ۳/ ۲۸۳ ؛ خوارزمی، مناقب، ۱۴۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۴۲/ ۶۷؛ عاصمی، سمط النجوم العوالی، ۳/ ۶۷٫
۹۶٫ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق،۴۲/ ۶۷٫
۹۷٫ ابن جوزی، موضوعات، ۱/ ۳۴۰٫
۹۸٫ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق،۴۲/ ۶۷٫
۹۹٫ میرحامد حسین، هشت طریق از اهل سنت به همراه کتابشناسی آن ارائه کرده است (ر.ک: میلانی، نفحات الأزهار، ۵/ ۱۹ـ ۲۴). عاملی نیز ده کتاب از اهل سنت را دراین باره برشمرده است (عاملی، انتصار۶/ ۸۵ ).
۱۰۰٫ خوارزمی، مناقب، ۱۴۵؛ ابن دمشقی، جواهر المطالب، ۱/ ۶۱٫
۱۰۱٫ ابن جوزی، موضوعات، ۱/ ۱۴٫
۱۰۲٫ حسینی میلانی، نفحات الأزهار، ۵/۱۶۴٫
۱۰۳٫ ذهبی، میزان الاعتدال، ۴/ ۵۲۳٫
۱۰۴٫ شوکانی، فوائدالمجموعه، ۳۶۸٫ عبدالرحمن عوض، محقق کتاب شوکانی نیز از گزارشهای مأثور آفرینش نوری با عباراتی چون «فکرَه مسیحیه» ـ و اینکه مسیحیت نیز در این اندیشه، وامدار ادیان وثنی است ـ یاد نموده و آنها را با آیاتی که بشری بودن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را با گونهای حصر بیان می نمایند، در تعارض یافته است (همان).
۱۰۵٫ حسینی میلانی، نفحات الأزهار، ۵/۱۳و ۱۴٫
۱۰۶٫ جلد پنجم نفحات الأزهار، نمونه ای است که تلاش عالمانه میرحامد حسین در پاسخ به این رویکرد را بازگو می کند.
۱۰۷٫ ابن بابویه، علل الشرائع، ۱/ ۲۰۹٫
۱۰۸٫ کلینی، کافی، ۱/ ۵۳۱؛ ابن بابویه، کمال الدین، ۳۱۹؛ طبرسى، إعلام الورى، ۲/ ۱۷۱٫
۱۰۹٫ طوسی، امالی، ۷۰۲٫
۱۱۰٫ ابن بطریق، خصائص الوحی المبین، ۹۵٫
۱۱۱٫ کلینی، کافی، ۱/ ۴۴۲٫
۱۱۲٫ مفید، رساله فی معنى المولى، ۸ ؛ موسوی هندی، إفحام الأعداء والخصوم، ۱۹٫ در میان عالمان اهل سنت، محمد جعفر الکتانی نیز حدیث غدیر را متواتر معرفی نموده است (کتانی، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر ،۱۹۴).
۱۱۳٫ مامقانی، مقباس الهدایه، ۱/۸۰٫
۱۱۴٫ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۲/ ۶۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۴۲/ ۶۷؛ عاصمی، سمط النجوم العوالی، ۳/ ۶۷؛ عجلونی، کشف الخفاء، ۲/۱۳۰٫
۱۱۵٫ کلینی، کافی، ۱/ ۴۴۰٫
۱۱۶٫ همان.
۱۱۷٫ ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب علیه السلام ، ۱/ ۲۷٫
۱۱۸٫ حلبی، سیره الحلبیه، ۱/ ۴۸٫
۱۱۹٫ نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱/ ۲۱٫
۱۲۰٫ مسعودی، مروج الذهب، ‏۱/ ۳۸٫
۱۲۱٫ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱/ ۱۶٫
۱۲۲٫ عاملی، انتصار، ۶/ ۸۵٫
۱۲۳٫ ابن جبر، نهج الإیمان، ۳۹۲٫
۱۲۴٫ بحرانی، غایه المرام، ۱/ ۱۱۳؛ میلانی، الشورى فی الإمامه، ۹؛ میلانی، محاضرات فی الاعتقادات، ۲/ ۵۲۷ .
۱۲۵٫ حسینی میلانی، الشورى فی الإمامه، ۹٫
۱۲۶٫ همو، نفحات الأزهار، ۵/۱۱٫
۱۲۷٫ همو، الشورى فی الإمامه، ۱۰٫
۱۲۸٫ کلینی، کافی، ۱/۴۴۲؛ ابن بابویه، علل الشرائع، ۱/ ۱۷۴؛ صدوق، معانی الأخبار، ۳۵۱ ؛ فرات کوفی، تفسیر، ۵۵۲ ؛ طوسی، امالی، ۳۰۵٫
۱۲۹٫ ابن مطهر، نهج الحق و کشف الصدق، ۲۱۲؛ مرعشی، شرح احقاق الحق، ۷/ ۳۹۰٫
۱۳۰٫ بحرانی، غایه المرام، ۱/۱۱۳٫
۱۳۱٫ همان، ۱/۲۷٫
۱۳۲٫ فرات کوفی، تفسیر، ۵۰۴٫
۱۳۳٫ حسینی، تأویل الأیات، ۱/ ۲۸۸ و ۲/ ۵۹۲٫ ابن عربی نیز در میان مفسران اهل سنت در تفسیر (وجعلناهم ائمه یهدون بأمرنا) (انبیا/۷۳) گزارش آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان احتمالی در تأویل ابراهیمی بودن امامان علیهم السلام مطرح نموده است (ابن عربی، تفسیر، ۲/ ۴۱).
۱۳۴٫ مثلاً ر.ک: مشهدی، کنز الدقائق، ۲/ ۵۲۴٫
۱۳۵٫ فرات کوفی، تفسیر، ۵۰۵ .
۱۳۶٫ معارج/ ۱ـ۳٫
۱۳۷٫ فرات کوفی، تفسیر، ۵۰۴٫
۱۳۸٫ آلعمران/ ۶۱ .
۱۳۹٫ ر.ک: میلانی، تفضیل الأئمه على الأنبیاء علیهم السلام ، ۱۳٫