در این متن می خوانید:
      1. تقوا میوه‌ی ماه مبارک رمضان
      2. روزه اکسیر اعظم
      3. سیر باطنی، حقیقت روزه
      4. ویژگی انسان منافق
      5. هشدار قرآن به ناخالص بودن اعمال عبادی انسان
      6. دین اسلام دین توحید
      7. پناه بردن انسان به خدا در وقت اضطرار
      8. پناه بردن انسان به تدبیر کننده‌ی امورش در هنگام سختی
      9. خدا تنها معشوق انسان
      10. ماه رمضان، ماه خودسازی
      11. سفارش به رعایت تقوای الهی
      12. حادثه‌ی تروریستی در حرم امام و مجلس
      13. حوادث تروریستی ساخته‌ی دست دنیای استکبار
      14. پیروزی خون بر شمشیر
      15. جریان منحط گروهک‌های تروریستی
      16. بیان فجایع ترور در سال ۶۰
      17. حرکت موتور انقلاب با تمام سختی‌ها و مشکلات
      18. هشدار در مورد اشتباه محاسباتی در مورد حوادث دهه‌ی ۶۰
      19. تشکّر در قوّت روح آحاد مردم در این حوادث تروریستی
      20. پیشگامان شهادت
      21. ابتر نبودن حادثه‌ی انقلاب اسلامی
      22. مأموریت الهی امام
      23. شخصیت پر جاذبه‌ی امام رمز بقای انقلاب
      24. نقش مردم در بقای انقلاب اسلامی
      25. افق دید بلند امام در مورد انقلاب 
      26. نقطه‌ی عطف پس از انتخابات سال ۹۶
      27. نقش بسیج عمومی
      28. ارتداد سیاسی از نظر قرآن
      29. توصیه به رئیس جمهور در حمایت از پابرهنگان و ولایتمداری
      30. ایستادگی در مقابل آمریکا یکی از جاذبه‌های انقلاب
      31. درخواست برای تحقیر نشدن گروه‌های دیگر توسّط مسئولان
      32. یکی از اشکالات به ۲۰۳۰

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ».

تقوا میوه‌ی ماه مبارک رمضان

ماه رمضان ماه خدا است، ماه انسانیّت است. انسان کامل خلیفه‌ی خدا است. جانشین حق است، مرآت و آینه‌ی صفات جلال و جمال ربوبی است. ماه رمضان، ماه ارتباط دل‌ها با نماینده‌ی خدا است که در شب قدر تجلّی عالمی دارد و همه‌ی عوالم در محضر او هستند و انسان رمضانی می‌تواند تا شب باریابی به محضر مبارک حجّت بالغه‌ی خدا، صاحب ولایت مطلقه، فرودگاه ملائکه خود را در آن مسیر قرار بدهد و آن مسیر، مسیر تقوا است که میوه‌ی شجره‌ی طیّبه‌ی صیام در ماه مبارک رمضان میل به درجه‌ی تقوا است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‏»[۲] از این مهم غفلت نکنیم.

روزه اکسیر اعظم

روزه برای خودسازی است. روزه برای ره یافتن به اکسیر اعظم اخلاص است. روزه تمرین اخلاص است. ترک کفّ نفس، حقیقت روزه‌ی روزه‌دار را تشکیل می‌دهد. روزه قیام و قعود ندارد، ذکر ندارد «لبیک اللهم لبیک» ندارد. ارائه‌ی مال نیست که کسی ببیند و معرض ریا و سمعه باشد.

سیر باطنی، حقیقت روزه

 از این جهت حقیقت روزه همان سیر باطنی است؛ بدون تظاهر بدون نمود و نمایش برای خدا نمی‌خورم، نمی‌آشامم، دروغ نمی‌گویم، چشم خود را پاک نگه می‌دارم. یک ارتباط صد درصد خالص بین عبد و خدا است که اگر کسی به این نکته توجّه بکند پروردگار متعال به او ملکه‌ی تقوا عنایت می‌کند.

ویژگی انسان منافق

 در خطبه‌ی اوّل در محضر وحی الهی بودیم. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ»[۳] مفعول بر فعل مقدّم شده است با این‌که می‌شد از ضمیر فصل استفاده شود، از ضمیر منفصل استفاده شده است، نه از ضمیر وصل. می‌شد بگوید: «نعبدک» یا «نعبده» ولی گفتند: «إِیَّاکَ» ضمیر منفصل آن هم مقدّم بر فعل است. نکته‌ای در جلسه‌ی پیش به محضر شما نمازگزاران تقدیم شد، در این خطبه هم به طور مختصر تقدیم می‌داریم. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» یعنی «اختصّک نختصک بالعباده» بارلها پروردگارا تو را مختصّ به عبادت کرده‌ام، غیر تو را عبادت نمی‌کنم، در عبادت تو هم غیر را شریک قرار نمی‌دهم. انسان منافق، انسان مرائی گاهی اصلاً برای خدا نماز نمی‌خواند، برای خدا خدمت نمی‌کند. برای جلب توجّه است، برای جا انداختن خود است. امّا نماز بهانه است، حضور در مجالس دینی بهانه است، باطن او مطلقا خدا ندارد. غیر خدا را عبادت می‌کند به بدترین شیوه که شیوه‌ی نفاق است. ظاهر با باطن ۱۸۰ درجه فاصله دارد. باطن هیچ خدا نیست، ظاهر یک عمل عبادی است، یک خدمت است. یک کار خیر است. امّا گاهی نه، نماز می‌خواند، برای خدا می‌خواند ولی کسی بیاید به خاطر او قرائت خود را بهتر ارائه می‌کند. غیر خدا را در کار خود شریک قرار می‌دهد.

هشدار قرآن به ناخالص بودن اعمال عبادی انسان

این کلمه‌ی «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» هشدار است نکند که انسان عمل عبادی را خدمت به بندگان خدا را عملی که ظاهر آن قداست دارد در باطن نیّت غیر خدا باشد. پناه به خدا می‌بریم که این شرک است یا غیر خدا را سهیم قرار بدهیم آن هم رگه‌ای از شرک است. در آخر سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، آیه‌ای است که تکان دهنده است «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ‏»[۴] اکثر کسانی که ایمان دارند، خدا را قبول دارند، قیامت را قبول دارند امّا بیماری شرک در وجود آن‌ها ریشه‌کن نشده است، مشکل دارند، غیر خدا را به حساب می‌آورند. برای غیر خدا حساب باز می‌کنند، از غیر خدا می‌ترسند. به غیر خدا طمع دارند، امید دارند. چه در مسائل سیاسی، انسانی که توکّل به خدا ندارد، به وعده‌های خدا دل نبسته است، آرام نیست. از نگرانی رو به سازش می‌آورد یا از تهدید می‌ترسد. این‌ها رگه‌هایی از شرک است. در مسائل اخلاقی هم، در مسائل اجتماعی هم، در مسائل اقتصادی هم و از همه‌ی این‌ها حساس‌تر مسائل عبادی است.

دین اسلام دین توحید

دین اسلام دین توحید است، گسستن از غیر خدا است، پیوستن به حق تعالی است و در محضر ربوبی همه چیز را تحت اراده‌ی قاهره‌ی او دیدن و برای غیر خدا حساب باز نکردن. این می‌شود «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» وقتی معبود فقط خدا است. عبادت مختصّ خدا است، انسانی که خدا را عبادت می‌کند، او که عشق به او دارد، دل به او داده است، فقط از او کمک می‌کرد.

پناه بردن انسان به خدا در وقت اضطرار

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ»[۵] در پناه بردن به ذات ربوبی، به مبدأ متعال، به حضرت حق جلّ و اعلی سه نکته را در این سوره‌ی مبارکه‌ی ناس می‌بینیم، ملحوظ شده است. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» اوّلین نکته انسان وقتی بیچاره می‌شود، انسان وقتی مضطر می‌شود به چه کسی پناه می‌برد؟ آن کسی که صاحب آدم است، مالک آدم است، مربّی آدم است، کسی را که انسان از او مهربانی دیده است، از او احسان دیده است، از او مدد گرفته است حالا هم که بیچاره شده است می‌خواهد پناه ببرد اوّل چیزی که به ذهن آدم می‌آید، من سر سفره‌ی او بودم، از او احسان دیدم، گره‌گشایی دیدم، او مالک من است، او مربّی من است. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ».

پناه بردن انسان به تدبیر کننده‌ی امورش در هنگام سختی

دوم «مَلِکِ النَّاسِ» است آدم به چه کسی پناه می‌برد؟ به کسی که تدبیر به دست او است. مدیریّت از آن او است. قدرت فرمانروایی از آن او است. او چون ملک ناس است، ما به قدرت پناه می‌بریم، به حکمت پناه می‌بریم، به تدبیر پناه می‌بریم.

خدا تنها معشوق انسان

سوم «إِلهِ النَّاسِ» به چه کسی دلداده بودی؟ مگر جز او معشوق داشتی؟ آدم به کسی که دلبسته است، به کسی که شیدای او است، در همه‌ی حال جز او کسی ندارد، لذا «إِلهِ النَّاسِ» همه‌ی پناه ما است. اگر «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» که ربوبیّت خدا، اولوهیّت خدا، رحمانیّت خدا، رحیمیّت خدا، مالکیّت خدا در آیات قبل مطرح شده است، حال او را پرستش می‌کنم تنها او معشوق من است و اگر او معشوق من است، از غیر او کمک نمی‌خواهم «وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» آن کسی که دلبر من است، همان او یار من است. من از غیر او یاری نمی‌طلبم.

ماه رمضان، ماه خودسازی

ماه مبارک رمضان ماه تخلیه است، ماه تحلیه است، ماه تجلیه است، ماه فنا است که می‌گویند: مرحوم آقا میرزا علی آقای قاضی از لیالی قدر به آن طرف «لا یُری» می‌شد، هر چه داشت می‌باخت دیگر اثری از او باقی نمی‌ماند. امید آن داریم که در این ایام نورانی ما هم سیمی با خدا وصل بکنیم، گناهان ما، راذائل ما، غفلت‌های ما، حجاب است و روزه وسیله‌ی خوبی است، اکسیر اعظم است، تخلیه‌ای برای ما پیش بیاید تا مرحله‌ی تخلّق به اخلاق الله و فنای فی الله و بقای بالله پیش بیاید. بار دیگر صلوات و سلام بر محمّد وآل از خدا طلب می‌کنیم، از همه‌ی گناهان خود استغفار می‌کنیم و حمد و سپاس او را به جای می‌آوریم و شما بندگان خدا را به تقوای الهی توصیه می‌کنیم.

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلَّمَ‏ََ عَلَی خَاتِمُِ النَّبِیِّینَ مُولَانا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أَمیر المُؤمِنینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ عَلَی سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ، فَاطِمَهَ الزَّهراءِ أُمِّ الْأَئِمَّهِ النُّجَبَاءِ وَ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ صَلِّ عَلَى أَئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ موسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزَّکی الْعَسْکَرِی‏ وَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ وَ الْحُجَّهِ القَائِمِ حُجَجِکَ عَلَی عِبَادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ (دعای فرج) اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعینَ».

سفارش به رعایت تقوای الهی

شما مهمانان شایسته‌ی پروردگار متعال و نفس ضعیف خود را به تقوای الهی دعوت می‌کنم. تقوا تنها وسیله‌ی قبولی اعمال است. «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ‏»[۶] کسی که تقوا ندارد، وعاء جان او خدشه دارد. در او عمل نمی‌ماند، مثل سدّی است که رخنه دارد. آب که می‌آید می‌رود، نمی‌ماند. اگر انسان بخواهد خوبی‌های او برای او بماند که کار خوب کردن، عمل خوب کردن کافی نیست، «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»[۷] هنر این است که انسان بتواند کار خوب را با خود به عالم قبر منتقل بکند و اگر بنا باشد این اعمال عبادی ما إن‌شاءالله خدمات ما گره‌گشایی‌های ما، خوش اخلاقی‌های ما، خودسازی‌های ما، ذخیره‌ی ما باشد و از دست ما نرود، باید ملازم سنگر نفوذناپذیر تقوا باشیم. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا وَ الَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ‏»[۸].

حادثه‌ی تروریستی در حرم امام و مجلس

در این خطبه مطالب گفتنی فراوانی است، ابتدا این حادثه‌ی دردناک رذالت تروریست‌های زبونِ فریب خورده‌ی بدبخت دنیا و آخرت که جمعی از روزه‌داران را جمعی از مهمانان خدا را در حرم مطهّر حضرت امام… بحمد الله خیلی زود بساط آن‌ها برچیده شد ولی در فضای مجلس شورای اسلامی به دلیل وجود جمعیت نیروهای حفاظتی، امنیتی، سپاه، برادران عزیز حفاظت، نیروهای امنیتی بیش از آن نمی‌شد و نتیجه‌ی آن این شد که تعدادی از عزیزان ما به لقاءالله پیوستند؛ خوشا به حال آن‌ها مهمان خدا بودند و مظلوم کشته شدند و این مظلومیّت هم برای ملّت ایران تزریق بیداری بود، هوشیاری بود و هم برای خود آن‌ها منشأ تقرّب. من این مصیبت شهادت تعدادی از عزیزان را به دست زبون‌ترین، بدبخت‌ترین، خاسرترین اشخاص روزگار که بدون هیچ منشأئی، بدون هیچ نفعی برای آن‌ها هم خود را به جهنّم رساندند و هم جمعی از عزیزان ما را به خاک و خون کشیدند، ملّتی را داغدار کردند، خانواده‌هایی را داغدار کردند به امام زمان (علیه السّلام) تسلیّت عرض می‌کنم، به نائب امام زمان رهبر بزرگوار ما، به ملّت عظیم الشّأنی که دادن قربانی برای این‌ها عادت است، شهادت ارث اولیاء است و مردم ما با این تحفه‌ی الهی انس دارند و با این خون‌ها به خدای متعال تقرّب می‌جویند و به همگان و خصوصاً به خانواده‌های داغدار هم تبریک و هم تسلیّت می‌گویم.

حوادث تروریستی ساخته‌ی دست دنیای استکبار

در همین راستا چند جمله‌ای راجع به این حادثه عرض می‌کنم. حادثه‌ای تروریستی که از ساخته‌ها و فرآورده‌های دنیای استکبار است. امام (رضوان الله تعالی علیه) در وصیت نامه‌ی خود رژیم آمریکا را تروریست بالذّات معرّفی کرده است. اساساً بنای این‌ها، بنیان این‌ها بر شرارت است، بر قتل و غارت است؛ این‌ها از روز آغاز حکومت ننگین خود، جز شر برای بشریّت هیچ نداشتند. بعد هم که غدّه‌ی سرطانی اسرائیل را به عنوان یک کانون ترور، غصب، ظلم، عدوان در این‌جا کاشتند. تروریزم دولتی را دامن زدند و یکی از مأموریت‌های این این رژیم در منطقه همین ترورها است.

پیروزی خون بر شمشیر

 و بعد از انقلاب شکوهمند عقلانی، وحیانی، عرفانی، احساسی ما که یک مجتهد عارف، مجاهد، حکیم، عاقل این انقلاب را در دنیا محقّق فرمودند و شرق و غرب را به حیرت درآوردند و بعد از این در جریان جنگ تحمیلی علیه ما این روحیه‌ی جهادی که در جوان‌های ما در آحاد ملّت ما، عشق به شهادت وجود داشت، از مشکلات و تحریم‌ها و قتل‌ها نترسیدن، ما را پیروز کرد، پیروزی خون بر سلاح بود، پیروزی مکتب بر بی‌دینی بود، پیروزی اعتقاد بود، دنیای کفر برای این‌که بدلی درست بکند، آمد از طریق سلفی‌ها القاعده درست کرد، طالبان درست کرد و نهایتاً داعش که عصاره‌ی همه‌ی شرارت‌ها و بی‌هویت‌ها بود، آن‌ها را فریب دادند به نام الله اکبر می‌آیند و با شعارهای اسلامی می‌آیند امّا کپسولی است که روکش آن زیبا است؛ همان تکبیرهایی است که برای کشتن امام حسین (علیه السّلام) استفاده می‌کردند، در روز عاشورا آن بی‌دین‌های مدّعی دین با تکبیر الله اکبر به جنگ فرزند پیغمبر آمده بودند.

جریان منحط گروهک‌های تروریستی

 امروز هم این جریان منحط دست ساز انگلیس و دنیای استکبار تحت عنوان این گروهک‌هایی که اسلام‌های مختلف دارند ولی نه خطّ قرمز دینی دارند، نه بینش درست جهانی دارند، نه عقل تحلیل‌گر دارند و نه رحم و مروّت دارند. کشتن کودک، کشتن زن، مرد، در مسجد، در پایگاه‌های خدمتی این‌ها مثل درنده‌ها مثل وحشی‌های جنگلی که اصلاً رادّ و مانعی در مسیر خود نمی‌بینند، گرگ هستند، همه‌ی درنده‌ها این کار را نمی‌کنند، گرگ است که وقتی به یک گله‌ای می‌رسد تنها طعمه‌ی خود را نمی‌طلبد، بلکه خاصیت آن درندگی است. این‌ها را درنده ساختند.

بیان فجایع ترور در سال ۶۰

برای کشور ما تازگی ندارد؛ ما در سال ۶۰ فجایعی بس عظیم را پشت سر گذاشتیم؛ نیروهای خطرناکی که شبکه‌ای بودند و بخشی از جوان‌های کشور ما را در وادی قتل آدم‌کشی، درندگی قرار دادند؛ در ابتدا گروهی از این‌ها دم از نهج البلاغه می‌زدند، دم از مقابله‌ی با آمریکا می‌زدند امّا نوک پیکان آمریکا شدند و چه فجایعی که نیافریدند. اولیای الهی را به خاک و خون کشیدند. شهید آیت الله دستغیب از اوتاد و اولیای الهی بود، شهید مدنی اهل دل بود. شهید آیت الله اشرفی اصفهانی در آن سنّ شیخوخیّت و کبر سن که لباس نظامی پوشید و جبهه رفت؛ او کشتن داشت؟ ولی محراب‌های جمعه‌ی ما را خونین کردند.

حرکت موتور انقلاب با تمام سختی‌ها و مشکلات

مسئولین نظام ما را، نخبگان کشور را که موتور تدبیر و مدیریّت کشور با آن‌ها گرم بود و حرکت می‌کرد، شخصیت‌های کم نظیر یا بی‌نظیری مثل آیت الله شهید بهشتی، شهید مطهّری و نخبه‌های دیگری که در سنگر مجلس قانون‌گذری و سنگرهای اجرایی و قضایی مشغول خدمت بودند. رئیس جمهور ما را ترور کردند. نخست وزیر ما را ترور کردند. رئیس قوّه‌ی قضائیه‌ی ما را ترور کردند. این چه عظمتی است، این چه ملّتی است که همه‌ی این داغ‌ها و مشکلات را هضم کرد امّا چرخ و موتور انقلابش یک روز هم راکد نشد؛ بلکه هر خونی که ریخته شد، شتاب مردم ما در مسیر انقلاب بیشتر شد؛ تدیّن آن‌ها، تعبّد آن‌ها، ولایت مداری آن‌ها افزون شد.

هشدار در مورد اشتباه محاسباتی در مورد حوادث دهه‌ی ۶۰

امّا این هشدار بود. گویا کسانی دهه‌ی ۶۰ را نشناختند یا گاهی تغافل می‌کنند، تجاهل می‌کنند، این جلادهای خون آشام ولی خدا کش، مردم کش، کودک کش؛ به مردم عادی و کارگر و به صغیر و کبیر رحم نمی‌کردند؛ گویا آن‌ها را جلّاد نمی‌دانند امّا اعمال قانون و پیاده کردن اراده‌ی یک ولی فقیه دارای مبنا را مورد خدشه قرار می‌دهند؛ جای بسی تأسّف است که بعضی‌ها چطور خجالت نمی‌کشند خود آن‌ها در این جریانات بودند، کنار این جریانات بودند مگر از گذشته‌های خود پشیمان شده‌اید؟ مگر هویت شما تغییر کرده است؟ مگر ملّت و شهدای خود را از خود جدا می‌دانید؟ این حرکت، ادامه‌ی آن حرکت است؛ در آن دوران‌های سخت ما از این‌ها عبور کردیم و این آتش‌ها را خاموش کردیم، امروز که بحمد الله از اقتدار بیشتر برخوردار هستیم، جوان‌های ما از بینش اسلامی بیشتر برخوردار هستند این قضایا هیچ ضربه‌ای به ما وارد نمی‌کند. ما همچنان مقاوم ایستاده‌ایم و هرگز از مقابله‌ی با استکبار جهانی و آمریکا عقب‌نشینی نخواهیم کرد.

تشکّر در قوّت روح آحاد مردم در این حوادث تروریستی

در این حادثه جا دارد که هم از متانت قوّت روح و روح مقاومت آحاد مردم ما که خم به ابرو نیاوردند؛ بحمد الله مجلس ظهر دیروز شلوغ‌تر از روز قبل بود. با این‌که روزهای پنج شنبه معمولاً مجالس خلوت‌تر است ولی شور و شوق مردم با این چیزها از بین نمی‌رود. از اوّل هم همین‌طور بوده است. دشمن اشتباه کرده است. (عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد) از نیروی انتظامی، از برداران عزیز سربازان گمنام، از برادران عزیز سپاه که حادثه‌ی حرم امام را به فضل الهی در همان نطفه خفه کردند و حادثه‌ی مجلس هم با هزینه‌ی بسیار کم خاتمه پیدا کرد و همه‌ی این نابکاران به درک واصل شدند و مجلس شورای اسلامی هم لحظه‌ای کار خود را هم تعطیل نکرد و با روحیه علی رغم شنیدن سفیر گلوله‌ها کار خود را ادامه دادند. این نظام، نظام علوی است. این نظام، نظام حسینی و عاشورایی است. این نظامی است که پرچم امام زمان (اروحنا فداه) به دست یک فقیه شجاع خود ساخته‌ی متوکّل به خدا است و مردم زیر این پرچم احساس حمایت غیبی می‌کنند و با این چیزها تزلزلی بر آن‌ها در حرکت انقلابی و دینی آن‌ها پیش نخواهد آمد.

پیشگامان شهادت

بیانات بسیار مهم و حکیمانه و حماسی و گره‌گشای مقام معظّم رهبری که مثل همیشه «ینطق بالهام من الله» بلندگوی خدا است، خدا بر زبان او بهترین مطالب را جاری می‌کند. روز ۱۴ خرداد و روز پانزدهم خرداد برای ملّت ما روز عزا است، روز ارتحال بزرگترین شخصیت قرن و بزرگترین بت شکن دوران حکیم زمانه عارف بی‌بدیل امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) و کسانی که اوّل گروه‌هایی بودند که در شهادت به روی آن‌ها باز شد؛ حضرت سیّد الشّهداء روز عاشورا به آن قربانی نماز فرمود: «أَنْتَ أَمَامِی فِی الْجَنَّهِ»[۹] تو پیشاپیش من وارد بهشت شدی. شهدای ۱۵ خرداد شهدا را امامت کردند و راه را برای شهادت باز کردند. در کنار مرقد مطهّر حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) خلف صالح آن بزرگوار این حکیم دوران مطالبی را بیان فرمودند؛ من دو سه نکته از این مطالب را برای نورانیّت دل‌ها و تأثیر در اراده‌ها تقدیم می‌دارم.

ابتر نبودن حادثه‌ی انقلاب اسلامی

نکته‌ی اوّل این است که جریان انقلاب ایران با رهبری حضرت امام یک حادثه‌ی تاریخی ابتر نبود؛ بلکه مثل جریان عاشورا یک جریان مستمر است. یک چشمه‌ی جوشان است. یک جریان فکری است، این ادامه دارد. امام یک راه نویی را در مدیریّت جامعه برای بشریّت ارائه کردند. امام (رضوان الله تعالی علیه) این‌طور نبود که شاه را بیرون کرد؛ حالا یک معمّمی به جای شاه نشسته است؛ وزرای آن‌طور رفتند، یک رئیس جمهور آمده است، یک وزرای دیگری به جای آن‌ها آمدند که انقلاب‌های دنیا معمولاً همین‌طور شده است. امام این کار را نکردند.

مأموریت الهی امام

 امام یک مأموریت الهی داشتند، امام می‌خواستند زمینه را برای حکومت جهانی حضرت مهدی آماده بکنند. لذا امام یک کشور وابسته‌ی تحقیر شده‌ی زیر پای استکبار له شده و اراده از دست داده را با روح مکتب و اسلام احیا کرد و یک جامعه‌ی مستقل با هویّت اسلامی، آن هم نه اسلام متحجّر، نه اسلام التقاطی، نه اسلام روشنفکری، نه اسلام آمریکایی، نه تشیّع انگلیسی؛ اسلام مقاوم، اسلام بت شکن، اسلام شجاعت، اسلام ایثار، اسلام خدمت، اسلام دادرس پابرهنگان و زاغه نشینیان امام هم مکتب را به صحنه آورد، اسلام را احیا کرد، قرآن را احیا کرد، مکتب غدیر را در خارج محقّق کرد و هم جریانی را ساخته و پرداخته کرد که همان نور خدا است «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ‏»[۱۰]

شخصیت پر جاذبه‌ی امام رمز بقای انقلاب

این‌جا است که حضرت آقا نکاتی را برای ادامه‌ی نهضت بیان فرمودند رمز پیروزی امام رمز بقای انقلاب امام یکی شخصیت پر جاذبه‌ی امام بود. امام، امام صادق بود. امام، امام عارف بود. امام، امام مجاهد بود. امام، امام متدیّن بود. امام در چهارچوب دین حرکت کرد و امام شعارهایی را مطرح کرد که این شعارها قلب عموم مردم، خصوصاً جوان‌ها را مجذوب کرد. شعار آزادی، شعار استقلال، که نه شرقی و نه غربی. شعار عدالت اجتماعی، عدالت اقتصادی و شعار مردم‌سالاری.

نقش مردم در بقای انقلاب اسلامی

امّا چه مردمی مردم خداجوی، مردم ولایت‌مدار، مردمی که به حکم خدا سر نهاده‌اند، سر سپرده‌اند؛ مردمی که اسلام را در جامعه با جمهوریّت خواستند، محقّق بکند؛ مردمی که پل دین هستند، مردمی که مجرای ولایت هستند. امام یک چنین مردمی را با یک توفندگی، بالندگی در مقابل جریان‌های الحادی تا بیخ و دندان مسلّح، مسلّح به ایمان به اتّحاد، به انقیاد در برابر ولایت و اسلام ساخت. این شعارهای استقلال، آزادی، نه شرقی نه غربی جمهوریّت ما، حضور همیشگی ما در جامعه این‌ها انقلابی است.

افق دید بلند امام در مورد انقلاب 

امام این انقلاب را برای خود نمی‌خواست، این انقلاب را برای نجات بشریّت نقطه‌ی آغاز می‌دید. امام شعار حداکثری داد. در نهضت‌های قبلی شعار حداقلی بود و آن حداقل آن‌ها هم در نهضت مشروطیّت هم در صنعت نفت نرسیدند. ولی امام ریشه‌دار بود، امام بصیر بود، امام همان جمله‌ای را که حضرت امیر (علیه السّلام) به آقازاده‌ی خود فرمودند: «ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى الْقَوْمِ»[۱۱] افق امام بلند بود، نسل‌های بعد را دید، امام امدن امام زمان (علیه السّلام) را دید. لذا انقلاب و امام تحت عنوان انقلاب ایران نیست. انقلاب مستضعفین است. انقلاب جهانی است. امام دلبر شد و دل میلیاردها بشر را به خود متوجّه کرد. امروز که ما استقلالی داریم، سامانی داریم؛ امروز به این شعارها و این قدرت بسیج‌کننده‌ی شعارهای انقلابی ما نیاز ما بیشتر از آن زمان‌های قبل است. می‌گویند: در یکی از جنگ‌ها وقتی که نادر شاه یکی از سلحشوران نظامی را دید عجب شجاعتی دارد، صف شکن است، در پیروزی ایفای نقش می‌کند گفت: تو بودی و مملکت تحت اشغال بود؟ گفت: ما بودیم ولی تو نبودی. (این همه آوازها از شه بود)

نقطه‌ی عطف پس از انتخابات سال ۹۶

نکته‌ای را عرض می‌کنم انتخابات پشت سر ماند. انتخابات سال ۹۶ برای ما نقطه‌ی عطفی بود. عزّت بود، آبرو بود، اقتدار بود، به شرق و غرب برای چندمین بار نه گفتن بود. به نظام ولایی آری گفتن بود. بیعت با آرمان‌های امام و شهدا بود. تجدید پیمان و لبیک گفتن به ندای نائب امام زمان و رهبر عزیز ما بود.

نقش بسیج عمومی

امّا نکاتی را که حضرت آقا فرمودند، هم جمعیت عظیمی که تلاش کردند ولی نامزد آن‌ها رأی نیاورد و هم جمعیتی که نامزد آن‌ها رأی آورد؛ چه آن‌ها که نامزد آن‌ها رأی آورد و چه آن کسانی که نامزد آن‌ها رأی نیاورد؛ آحاد این‌ها لشکر انقلاب بودند، قشون ولایت بودند؛ حضور آن‌ها در صحنه مقابله‌ی با استکبار بود و اعلان اراده‌ی قطعی برای ادامه‌ی راه امام بود. در چهارچوب قانون اساسی زیر پرچم ولایت انقیاد به مصوّبات شورای نگهبان صد درصد پذیرش نظام بود. حمایت نظام بود. حضور حماسی بود. پیشگیری از خیلی از خطرات در صحنه‌ی بین المللی بود. امّا حتّی آن کسانی که رأی نیاوردند، بحمد الله ظرفیتی نشان دادند برای خود شکست تلّقی نکردند، برد و باختی نبود. حضور آن‌ها صحنه را گرمتر کرد و هم آن کسانی که رأی آوردند باید ظرفیت داشته باشند، کسی را تحقیر نکنند؛ این رأی‌ها را به شخص ندانند، این آراء، آرای به نظام مقدّس است؛ رأی دادن به حقّانیّت خون شهیدان است و این‌جا است که عرض می‌کنم آن که منشأ این بسیج عمومی است، آن روح ولایی است.

ارتداد سیاسی از نظر قرآن

 امّا نکاتی را که خطیب ارزشمند قبل از خطبه‌ی نماز جمعه آیت الله بوشهری مطرح کردند من هم این آیه را پایان بخش عرایض خود قرار می‌دهم. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ»[۱۲] این ارتداد، چه ارتدادی است؟ خطاب به مؤمنین است آیا بعد از پیغمبر کسی نماز را ترک کرد؟ روزه را ترک کرد، کسی در مقابل مالیات‌های دینی زکات و خمس ایستادگی کرد. همه‌ی این‌ها سر جای خود بود. قرآن دارد هشدار به یک ارتداد سیاسی دارد مطرح می‌کند. خط را تغییر ندهید، انقلاب را منحرف نکنید، گفتمان امام را تحریف نکنید. راه جهاد و شهادت را به انزوا نبرید، اسلام را در متن قرار بدهید این انقلاب و این خون برای پیاده شدن اسلام است و اسلامیّت جمهوری ما به ولایت است.

توصیه به رئیس جمهور در حمایت از پابرهنگان و ولایتمداری

 لذا من به عنوان یک طلبه‌ی ناچیز که خدا را شاهد می‌گیرم زیر این آسمان عضو هیچ تشکّل سیاسی نیستم و اساساً رنگ سیاسی ندارم من یک روضه‌خوان عادی در این کشور هستم؛ لذا معمولاً عرایضی که دارم هم از پایگاه حزبی نیست و هم خود من ترس و طمعی ندارم. من عرضه می‌دارم جناب رئیس جمهور و همه‌ی کسانی که سکّان مملکت را به امانت کنار سفره‌ی شهدا به شما دادند اگر قدرت می‌خواهید ولایت‌مداری با مردم بودن از پابرهنگان حمایت کردن، استقلال به قیمت گرانی به دست ما آمده است؛ مردم سختی‌ها تحمّل کردند، گرسنگی‌ها تحمّل کردند، زندان‌ها تحمّل کردند، کشته‌ها دادند تا زیر یوق آمریکا نباشند.

ایستادگی در مقابل آمریکا یکی از جاذبه‌های انقلاب

یکی از جاذبه‌های انقلاب ما که جوان‌های دنیا هم در این جهت تحت تأثیر ما هستند همین بیرون آمدند از چنبره‌ی سلطه‌ی آمریکا است که در عربستان سعودی و کشورهای دیگر هم خواهید دید جوان‌ها مقلّد امام هستند، پیروی امام هستند و دنیای غیر مسلمان هم حزب الله لبنان را الگو می‌داند، رشادت می‌خواهد، شهادت می‌خواهد، حریّت و آزادگی می‌خواهد سر سفره‌ی شهدا نشستیم.

درخواست برای تحقیر نشدن گروه‌های دیگر توسّط مسئولان

بیایید تمام بکنیم. بیایید هم حرف ما در چهارچوب‌ها و قالب‌های شرعی و اخلاقی باشد، هیچ گروهی را تحقیر نکنیم، به هیچ کسی متلک نگوییم و مقابل پرچمدار و عملدار و صاحب ولایت و منشأ مشروعیّت خود ما حرفی نزنیم ولو اراده‌ی آن را نکرده باشید، دشمن بگویند در این نظام افرادی هستند، در سنگر نظام نشستند، با قانون نظام مسئولیت به عهده گرفتند ولی نقش اپوزسیون ایفا می‌کنند. این زیبنده‌ی هیچ کسی نیست تا چه برسد به کسی که در لباس روحانیّت است و باید الگوی اخلاقی جامعه باشد و در همین راستا وقتی مقام معظّم رهبری، وقتی نائب امام زمان که محور حرکت‌ها و برنامه‌ها از نظر قانون اساسی  است یک نکته‌ای در موردی می‌گوید؛ هم رؤسای قوا باید حریم نگه بدارند؛

یکی از اشکالات به ۲۰۳۰

 این جریان ۲۰۳۰ آقا به دانشجوها فرمودند: بر فرض که خلاف شرعی هم در برابر آن نیست امّا این در شأن نظام جمهوری اسلامی با این همه شهید و این استقلال و این قدرتی که خدا به ما داده است نیست که برای آموزش و پرورش ما در بیرون از مرزها بیگانگان به ما برنامه بدهند. بر فرض که هیچ اشکال محتوایی هم ندارد، بر فرض که شما تحفّظ هم داشتید و از سران قوا همیشه توقّع داریم از امام جلو نیفتند؛ حرمت نظام و ولایت را حفظ بکنند که تاکنون بحمدلله حفظ کرده‌اند؛ از این به بعد برای ایجاد وحدت بیشتر… رمز وحدت ما عمود عزّت و استقلال کشور ما، همین ولایت است.

 «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ * وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ».


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۸۳٫

[۳]– سوره‌ی حمد، آیه ۵٫

[۴]– سوره‌ی یوسف، آیه ۱۰۶٫

[۵]– سوره‌ی ناس، آیات ۱ تا ۳٫

[۶]– سوره‌ی مائده، آیه ۲۷٫

[۷]– سوره‌ی انعام، آیه ۱۶۰٫

[۸]– سوره‌ی نحل، آیه ۱۲۸٫

[۹]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۴۵، ص۲۲٫

[۱۰]– سوره‌ی صف، آیه ۸٫

[۱۱]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۵۵٫

[۱۲]– سوره‌ی مائده، آیه ۵۴٫