ملاک های ثقه بودن جعفر بن محمد بن مالک از منظر مرحوم مامقانی:

مرحوم مامقانی در مقام توثیق جعفر بن محمد بن مالک بر می‌آید و یک دلیل (توثیق شیخ طوسی) و چند موید، ارائه می‌دهد. که عبارتند از:

۱- ابوعلی بن همام و ابوغالب زراری از جعفر بن محمد بن مالک، نقل روایت می‌کنند و نقل این دو بزرگوار، کشف از توثیق ایشان دارد. (البته نجاشی هم فرموده است که شیخین از او نقل می‌کنند. مجلسی اول هم می‌فرماید که شیخین، به حال او عارفتر از ابن غضائری هستند که خودش توثیق ندارد.)

۲- یکی دیگر از مؤیدات، قول صاحب کتاب استغاثه[۱] است که وقتی از جعفر بن محمد بن مالک، نقل می‌کند، در مورد او می‌گوید: حدّثنا جماعه من مشایخنا الثقات، منهم جعفر بن محمّد بن مالک

۳- موید سوم این است که شیخ صدوق از ایشان در مذمت غلاه روایت نقل می‌کند. چگونه ابن غضائری، به چنین شخصی نسبت غلو می‌دهد؟

۴- روایاتی که از ایشان در مورد ائمه طاهرین علیهم السلام ما نقل شده است، جزو اعتقادات ما می‌باشد و در باب فضایل و معجزات، آن بزرگواران است و چنین نسبت هایی از قبیل وضاع بودن، غالی بودن، مجمع عیوب و ناشی از نقل، چنین روایاتی است که شیخ صدوق هم، آن‌ها را روایت کرده است.

۵- همچنین بزوفری و ابن عقده از وی، روایت نقل کرده‌اند.

۶- از دیگر مویدات این است که جعفر بن محمد بن مالک، روایات زیادی نقل کرده است.

۷-  و موید دیگر این است که مشایخ، از او روایات زیادی نقل کرده‌اند.

و بالجمله؛ فلا شبهه لنا فی لزوم الاعتماد على توثیق الشیخ رحمه اللّه المؤید بماعرفت[۲]

پس بنا به توثیق شیخ طوسی و مویدات هفت گانه که ذکر کردیم، شکی در توثیق جعفربن محمد نمی‌باشد.

 و لا یضعضعنا عن ذلک إلاّ ما سمعته من النجاشی من قوله:کان ضعیفافی الحدیث.

هیچ چیز نمی‌تواند مبنا و نظر ما را نسبت به جعفر بن محمد بن مالک، متزلزل کند مگر حرف نجاشی که گفته است، وی در حدیث ضعیف است:

و لقد تعجّب المجلسی من النجاشی من أنّه مع معرفته هؤلاء الأجلاّء،و روایتهم عنه،کیف سمع اقول جاهل مجهول فیه؟!ثم قال: و الظاهر أنّ الجمیع‌نشأ من قول ابن الغضائری کما صرّح به النجاشی، حیث عقّب تضعیفه إیّاه فی‌الحدیث،بنقل کلام أحمد بن الحسین الغضائری.فانظر أنّه متى یجوز نسبهالوضع إلى أحد لروایه الأعاجیب،و الحال أنّه هو لم یروها فقط،بل رواه‌جماعه من الثّقات.انتهى

مرحوم مجلسی از حرف نجاشی در شگفت است که چگونه نجاشی با معرفتش از افراد ثقه و نقل این ثقات از جعفر بن محمد بن مالک، باز قول اشخاصی مجهول را نسبت به جعفر بن محمد بن مالک اخذ می‌کند. سپس مرحوم مجلسی می‌گوید: تمام این مشکلات از حرف ابن غضائری است. بنگر! چگونه کسی که روایات اعاجیب را نقل کند، به او نسبت وضع می‌دهند؟ در صورتی که تنها او چنین روایاتی را نقل نکرده، بلکه جماعتی از ثقات، آن را نقل کرده‌اند.

مرحوم مامقانی در آخر کلام خویش می‌فرماید: که جعفر بن محمد بن مالک از ثقات است.

 

بیان مرحوم تستری در مورد جعفر بن محمد بن مالک:

مرحوم تستری در قاموس الرجال می‌فرماید:

و الصواب أن یقال: إنّه مختلف فیه، ضعّفه ابن الولید و ابن بابویه و ابن نوح و ابن الغضائری و النجاشی، و وثّقه أبو غالب الزراری فی رسالته و رجال الشیخ و الترجیح للجارح

نظرات در مورد جعفر بن محمد بن مالک، مختلف است، ۵ نفر او را تضعیف کرده‌اند و ابو غالب زراری و شیخ طوسی، او را توثیق نموده‌اند، ولی ترجیح با جارح [تضعیف کننده] است. یعنی ایشان ضعیف است.

 

رد مویدات جناب مامقانی از طرف مرحوم تستری

مرحوم تستری، ادله مرحوم مامقانی را نمی‌پذیرد و آن‌ها را رد می‌کند.

  • اما موید اول که مرحوم مامقانی گفته بود: ابوعلی بن همام و ابوغالب زراری از جعفر بن محمد بن مالک، نقل روایت می‌کنند و نقل این دو بزرگوار، کشف از توثیق ایشان دارد. مرحوم تستری در جواب می‌فرماید:

امّا روایت ابن همام و زراری و غیر این دو از ایشان، مشکلی را حل نمی‌کند. چون ضعیف الروایه بودن، منافات با این ندارد که به بعض روایاتش عمل شود[ پس عمل به بعضی از روایات او، کشف از وثاقتش نمی‌کند] و به بسیاری از روایات ضعفاء، به جهت محفوف به قرائن، عمل می‌شود [نه به خاطر ضعیف بودن راوی] و اینکه مرحوم نجاشی، تعجب کرده و گفتند که چگونه زراری و ابن همام از او نقل می‌کنند با اینکه ضعیف است؟ جواب همین است که گفتیم.

  • امّا اینکه، مرحوم صدوق از ایشان روایت کرده است. جوابش این است که خود شیخ صدوق به تضعیف او، تصریح می‌کند. همین که روایت ایشان را استثنا کرده است یعنی اینکه تضعیف نموده است.
  • امّا اینکه گفتید، شیخ صدوق از ایشان در مذمت غلاه روایت نقل می‌کند، باز هم دلیل نیست. چرا که منافاتی ندارد، شخص غالی باشد و روایت ذم غالی را هم نقل کند، چرا که خودش را که غالی نمی‌داند.
  • امّا اینکه فرمودید: علی بن احمد بن موسی علوی، صاحب استغاثه توثیقش کرده است. باز مشکلی را حل نمی‌کند. زیرا، ایشان خودش از غلاه است و استناد ما به حرف شیخ در فهرست است. اظهر می‌گوید که توثیق او تضعیف است.

تا اینجا مرحوم تستری، مویدات مرحوم مامقانی را رد می‌کند و سراغ شیخ طوسی می‌رود.

و امّا آنچه که شیخ در رجالش، فرموده که جعفر بن محمد بن مالک، در باب ولادت امام زمان، روایت عجیبی را نقل می‌کند؛ چنین روایتی را از ایشان ندیدیم، مگر روایتی که از امام باقر از پیامبر، نقل می‌کند[۳] و این روایت غریب است، غرابتش هم به خاطر غیبت امام زمان علیه السلام نیست بلکه به خاطر موت امام زمان است- مفاد روایت این است که امام زمان قبل از ظهور فوت کرده و بعد ظاهر می‌شود.

مرحوم تستری می‌فرماید: فانّه خبر غریب مشتمل على موت القائم-علیه السلام-لا غیبته؛

این خبر غریب، مشتمل بر موت امام زمان است نه بر غیبت آن حضرت.

پس اشکال مرحوم تستری به شیخ طوسی این است که راجع به مولد امام زمان حدیث نقل نشده بلکه راجع به موت آن حضرت روایت نقل شده است.

 

پاسخ به کلام مرحوم تستری:

البته ما خدمت، مرحوم تستری عرض می‌کنیم که خود این روایت صراحتی ندارد، شاید روایت، اشاره به امام حسن عسکری باشد که همینطور هم شد. دوران امام حسن عسکری از شرق و غرب عالم نامه به ایشان، میرسید. این نشانه توجه عالم به این بزرگوار بود. بعد هم که به شهادت رسیدند، چنین وضعیتی هست تا زمانی که خداوند مهدی آل محمد روحی فداه را ظاهر کند. [ طالع یعنی، غایب بوده است.] پس این روایت، چنین غرابتی ندارد.

ضمناً از جعفر بن محمد بن مالک راجع به امام زمان روایات زیادی نقل شده است. به جلد ۸ معجم الاحادیث المهدی [قسم فهارس] مراجعه نمایید. دو عنوان در مورد ایشان داریم، یکی جعفر بن محمد بن مالک و دیگری کوفی. در جلد ۴ و ۵ و ۶ هم، دهها روایت آمده است. روایاتش هم هیچ غرابتی ندارد و اعاجیب هم، نیست.

روایاتی که جعفر بن محمد بن مالک، نقل می‌کند مشکلی از نظر محتوا ندارد و بنده هم، در زمینه ولادت امام زمان هم، روایت اعاجیب از ایشان ندیدم، شاید روایتی باشد که به دست ما نرسیده است.

نتیجه: جعفر بن محمد بن مالک از نظر ما، مشکلی ندارد. و اگر در نزد برخی مورد وثوق قرار نگرفته است بخاطر غالی بودن او بوده است که اثبات کردیم که این صفت برای او ثابت نیست. و هرچه راجع به ایشان در تنقیص و تضعیف، گفته شده است، منشاءش نقل معجزات از ائمه، خصوصاً معجزات ولادت امام زمان است. و نمی‌توان این‌ها را به خاطر عجیب بودن، تفسیر نادرست کرد زیرا اگر این‌ها عجیب نبود، معجزه نبود. و نباید هرکسی که فضایل را نقل کرد، متهم کنیم که وی غالی است. که این نتیجه اش حذف فضایل اهل بیت است.

 


[۱]الاستغاثه فی بدع الثلاثه: ۹۰،کتاب استغاثه از احمد بن موسی (نوه‌ی امام جواد)، می باشد. مرحوم مامقانی در پاورقی، می‌فرماید: صاحب کتاب استغاثه، علی بن احمد بن موسی بن امام جواد، سید جلیل و از نوادگان پیامبر می باشد. تعریضی هم به بعض معاصرین می‌زند.ایشان می فرماید: بعض معاصرین، خودشان را جهت تضعیف صاحب کتاب استغاثه،به زحمت انداخته‌اند، چون مرحوم تستری، صاحب کتاب الاستغاثه را تضعیف می‌کند- و ایشان شبهات دیگران را، تکرار کرده است.

[۲]مامقانی، تنقیح الرجال، ج ۱۶، ص ۴۵

[۳]پیامبر می‌فرماید: اهل بیت من در مثل همچون ستارگان آسمانند که هر گاه ستاره‏اى از نظر ناپدید شود اخترى دیگر خواهد دمید تا آنجا که چون ستاره‏اى از آنها سر بزند و شما چشمان خویش بدان سوى دوزید و به سوى او با انگشتان اشاره کنید، پس فرشته مرگ آمده او را در رباید، سپس مدّتى از روزگارتان را این چنین به سر برید، و فرزندان عبدالمطّلب جملگى در این امر یکسان شوند و شناخته نگردد کدام از کدام است (یعنى در استحقاق امامت هیچ یک از دیگرى برترى ندارد و همه در عدم قابلیّت آن یکسانند)، پس در چنین حال و وضعى ستاره شما آشکار شود، پس خدا را سپاس گویید و امامت او را پذیرا شوید.