آدمی که به خود واگذار شده است، «وَ عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ»[۱] چیزهایی که به ضرر ما است، به دنبال آن می‌رویم. آدم‌هایی که هیچ نفعی برای ما ندارد، می‌بینی برای آن‌ها ‌حساب باز کرده است. آدم‌هایی که وقتی در محضر آن‌ها ‌می‌رویم، چند دقیقه می‌نشینیم، می‌بینی که یک نسخه‌ای داد، باعث نورانیّت ما شد، باعث توبه‌ی ‌ما شد. می‌گوییم حوصله‌ی ‌داری می‌خواهیم برویم خوش باشیم. خوب آن خوشی که تو می‌گویی، خوشی است که بلا به دنبال آن است. خوشی معصیت که خوشی نیست، تمام این نیش‌ها ‌نوش دارد.

همراه آن نوش‌ها ‌هم نیش دارد. نوش بدون نیش، در هیچ گناهی وجود ندارد. باطن آن که آتش است، بعد از آن هم که پشیمانی است، اگر آشکار هم بشود که دیگر بدبخت هستید. یک لحظه هوسرانی یک عمر پشیمانی.

 


[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۱۶٫