سرّ عصمت انبیا علیهم السلام

سرّش چیست که پروردگار متعال انبیا (ع) را برای تربیت امّت‌ها اعزام می‌کند، در حالی که آن‌ها را عبد و بنده صالح خودش تربیت کرده و هیچ کدام از آن‌ها عبد شیاطین و نفس امّاره نیستند و همه در حدّ شریعت‌شان معصوم هستند و حتّی یک مخالفت در برابر شریعت‌شان نمی‌کنند؟

سرّش این است که آن‌ها می‌خواهند به مردم هم این معنی را یاد دهند که شما هم به حرف خدا گوش دهید. اگر پیامبران (ع) خودشان مخالفت کنند، مردم زودتر از آن‌ها مخالفت می‌کنند. لذا انبیا (ع)، ‌خودشان محکم می‌ایستند و حتّی یک واجب را ترک نمی‌کنند و یک حرام را مرتکب نمی‌شوند تا امّتشان از عملشان درس بگیرند. بعد هم با زبانشان تبلیغ می‌کنند. وقتی زبان و عمل توأم می‌شوند، اثرش عمیق‌تر است؛ چون آن‌ها می‌خواهند بنده تربیت کنند. (مسجد اعظم ۱۹/ ۱۲ /۸۹)

Khoshvaght-Thaqalain (5)

تنها راه نجات

خدا بهترین و آخرین راه را ارائه کرده است. شما نمی‌فهمید چه باید بکنید ولی خدا می‌داند. همین که به حرف خدا گوش دهید، کافی است. شما فقط یک هنر پیدا کنید و آن این‌که به حرف خدا گوش دهید. نمی‌خواهد استادی کنید؛ فقط شاگرد خوبی باشید.

امّا ما انسان‌ها می‌گوییم: «نه، ما استادی بلدیم؛ شمای خدا هم شاگردی کن؛ ما به حرف تو گوش نمی‌دهیم.» تا برنگردیم سر حرف خدا و نگوییم: «شما بلدی، شما بگو و ما به حرف شما گوش می‌دهیم»، هر کاری کنیم درست نمی‌شود. اگر این حرف را دیر بگوییم، ضررهای جبران‌ناپذیری متوجّه خودمان کرده‌ایم. هر چه زودتر، بهتر. فرمان خدا حاضر است؛ فقط عمل کردن ما مانده است. اگر تصمیم بگیریم به فرمان خدا گوش بدهیم، همه‌ی کارها درست می‌شود إن‌شاءالله. (مسجد اعظم ۲۱/ ۱۱ /۸۹) امّا اگر بخواهیم به حرف خدا گوش ندهیم و با این حال، مشکلات فردی و اجتماعی حل شود، باید صبر کرد تا روز ظهور حضرت (عج)، إن‌شاءالله برسد. با این وضع، مشکلات حالا حالاها درست شدنی نیست. راهش فقط اطاعت فرمان خدا است. هر وقت اطاعت کردیم، به همان مقدار مشکلات کم می‌شود. امّا اگر اطاعت نکردیم، مشکلات سر جایش هست و روز به روز هم بیشتر می‌شود.

این راهی منحصر به فرد است. راه دیگری وجود ندارد. همه‌ی راه‌ها باطل است الّا یک راه که خود خدا در قرآن کریم مطرح فرموده است. مسأله‌ی ورود به صراط مستقیم وظیفه‌ی همه‌ی ما است. زن و مرد باید در صراط مستقیم زندگی کنند؛ یعنی زیر سایه‌ی اطاعت فرمان. هر کجا هستی باش؛ در بیابان یا خیابان باشی، شب یا روز باشد فرقی ندارد؛ در هر حال اگر فرمان خدا آمد، باید اطاعت کنی. اگر وقت نماز است، باید نماز بخوانی. اگر وقت روزه است، باید روزه بگیری. اگر وقت حرف زدن است، باید حرف بزنی. اگر وقت سکوت است، باید سکوت کنی. به هر حال وظیفه را باید عمل کنیم؛ شب و روز فرقی ندارد؛ مکان هم فرقی ندارد. (مسجد اعظم ۱۹/ ۱۲ /۸۹)

از چه کسانی اطاعت کنیم؟

تا این‌جا فهمیدیم که صراط مستقیم یعنی گوش دادن به حرف خدا. خود خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: سه دسته هستند که اطاعت فرمانشان واجب است:

  1. خود خدا؛ «أطیعوا الله»؛[۱] مثلاً فرموده است: «نماز بخوانید، زکات بدهید، خمس بدهید، جنگ کنید، دروغ نگویید.» همه‌ی این‌ها فرمان خدا است و ما باید بگوییم: «چشم.»
  2. رسول خدا (ص)؛ «أطیعوا الرسول».[۲] همه‌ی فرمان‌ها در قرآن از طرف خدا بیان نشده است؛ چون شرایط اجازه نداده است. خدا گفته است: «کسی می‌آید که تتمّه‌ای را به شما می‌گوید و او فرستاده‌ی من، رسول گرامی اسلام (ص) است. او هم هر چه گفت، اطاعتش بر شما واجب است؛ زیرا حرف او حرف منِ خدا است.» لذا خدا فرمود: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏»؛[۳] هر کس فرمان رسول مرا پذیرفت، مثل این است که فرمان مرا پذیرفته است. او از طرف منِ خدا می‌گوید؛ از خودش حرفی نمی‌زند.[۴] خدا تهدید کرده است که معصومین (ع) آدم‌هایی نیستند که حتّی یک کلمه از خودشان اضافه کنند یا یک کلمه کم کنند.[۵] بلکه هر چه از خدا گرفته‌اند، همه را بدون کم و کاست تحویل می‌دهند؛ پس فرمان او هم مثل فرمان خدا اطاعتش واجب است.
  3. أُولی الامر؛ همه‌ی حرف‌های خدا را رسول خدا (ص) نمی‌توانست بگوید؛ چون شرایط فراهم نبود؛ لذا به بعدی رسید و فرمود: (مسجد اعظم ۲۹/ ۲ /۹۰) «وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ‏»؛[۶] یعنی کسانی از خود شما که حقّ فرماندهی دارند؛ نه این‌که تنها فرمان بدهند. یک نفر در یک کشور کودتا می‌کند و فرمان می‌دهد که: «این کار را بکنید و آن کار را نکنید.» شما مسلمانان حق ندارید از او اطاعت کنید چون او حقّ فرمان دادن ندارد. او باید مجوّز داشته باشد. حضرات معصومین (ع) که فرمان می‌دهند، از پیغمبر اکرم (ص) مجوّز آورده‌اند. روز غدیر خم پیغمبر اکرم (ص) به امیر المؤمنین (ع) مجوّز داد و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ».[۷] آن امام هم به امام دوم داد؛ دومی هم به سومی و سومی تا دوازدهمی. همه‌ی این‌ها «أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» شدند؛ یعنی کسانی که صاحبان فرمان و مالک فرمان هستند و حق دارند فرمان بدهند.

امروز اطاعت این سه نوع فرمان بر ما واجب و لازم است. این تفسیر صراط مستقیم است که ما هر روز موظفیم حدّاقل ده بار در نماز از خدا بخواهیم و بگوییم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ». (مسجد اعظم ۱۹/ ۱۲ /۸۹) ما هر روز باید هر سه فرمان را در حال تکلیف، اجرا کنیم. این سه فرمان امروز در رساله‌های عملیه موجود است. احکامی که در قرآن آمده، احکامی که در بیانات پیغمبر اکرم (ص) آمده و احکامی که در بیانات حضرات معصومین (ع) آمده است، هر سه، فرمان خدا است که اطاعتش بر ما واجب و لازم است. هر چقدر لازم شد، یکی یا دو تا یا سه تا پیش آمد کرد، باید انجام بدهیم. هر قدر هم حرام پیش آمد کرد، باید ترک کنیم.

این وظیفه و سهم هر روز ما است. تا زنده‌ایم این‌گونه است. این موضوع هم دنیا را آباد می‌کند و هم آخرت را؛ هم باطن انسان‌ها را اصلاح می‌کند و هم ظاهرشان را. همه‌ی اصلاح‌ها با اطاعت با فرامین سه‌گانه پیاده می‌شود. اگر تخلّف کنیم، به جایش فساد سبز می‌شود. هر چه بیشتر تخلّف کنیم، دامنه فساد گسترده‌تر می‌شود. امروز می‌بینیم که فساد، تمام دنیا را گرفته است.

خدا فرمود: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ‏».[۸] خود مردم این کارها را کردند که دزدان دریایی پیدا شدند و آب‌ها را خراب کردند. هر جا را که توانستند، خراب کردند. امروز همه جا خراب شده است. آدم دو پا این‌گونه است. بر خلاف دستور خدا عمل کرده و باعث شده که امنیت مالی، جانی، ناموسی نباشد؛ دزدی می‌کنند و هر کاری بخواهند می‌کنند. این به خاطر همین است که به حرف خدا گوش نمی‌دهند. (مسجد اعظم ۲۹/ ۲ /۹۰)

هدف نزول گونه‌های مختلف آیات قرآن

بیان و تفسیر واضح صراط مستقیم خیلی سهل و آسان بود. دیدیم یک آیه‌ی کوچک تفسیرش کرد. امّا سؤالی پیش می‌آید که: این همه آیاتی که در قرآن کریم جمع شده، برای چیست؟ شش هزار و اندی آیه در قرآن است. با یکی دو آیه صراط مستقیم تفسیر شد؛ پس این همه آیه این‌جا چه کاره‌اند و به چه منظور نازل شده‌اند؟ شما باید این را بفهمید. (مسجد اعظم ۱۹/ ۱۲ /۸۹)

اگر ما درست در این آیات نظر کنیم، گرایش پیدا می‌کنیم به این‌که فرمان خدا را اطاعت کنیم و مخالفت نکنیم. کار تمام این شش هزار و اندی آیه، این است. این آیات می‌خواهد ما را از مخالفت فرمان خدا حفظ کند. هر کدام از آیات با اسلوب خاصی این کار را می‌کند؛ نه با یک اسلوب واحد. همان‌طور که عرض خواهیم کرد، اسلوب‌های مختلف را پروردگار متعال به کار گرفته و تنوّع به خرج داده است تا ما با این‌که غرایز داریم، وقتی فرمان خدا رسید، به دنبال فرمان خدا برویم نه این‌که دنبال خواست غرایز برویم. این آیات اثرش این است که ما را به طرف اطاعت فرمان سوق می‌دهد؛ لذا می‌بینیم این آیات دسته‌های مختلفی دارند و طیف‌های گوناگونی هستند.

Khoshvaght-Thaqalain (6)

دسته اوّل: آیات مربوط به بهشت

یک دسته از آیات قرآن که زیاد هم هست، در مورد بهشت است. در قرآن کریم تعداد زیادی آیات راجع به نعمت‌های مختلف بهشت به عنوان تشویق ما به اطاعت فرمان، نازل شده است. همه‌ی این آیات، یک اثر دارد و آن اثر این است که اگر به حرف خدا گوش دادی، این نعمت‌ها مال شما است. این‌گونه ما تشویق می‌شویم. پس آیات مربوط به بهشت، یک اثر دارد و آن دعوت انسان به اطاعت فرمان خدا است. (مسجد اعظم ۲۹/ ۲ /۹۰) این آیات مثلاً می‌گویند: «اگر زحمت کشیدی و روزه گرفتی، بی‌اجر و مزد نیست. فردا من در بهشت از شما پذیرایی می‌کنم.» تعداد زیادی از آیات این‌گونه است.

دسته دوم: آیات مربوط به جهنّم

خدا تعداد زیادی از آیات را به عنوان تهدید از مخالفت فرمان نازل کرده است. آیه نازل کرده که اگر مخالفت فرمان کنی، فردا پدرت را در می‌آورم. این‌طور فرموده تا آدم‌ها بترسند و مخالفت نکنند و به طرف اطاعت فرمان خدا بروند. (مسجد اعظم ۱۹/ ۱۲ /۸۹) همه با تشویق نمی‌آیند. بعضی‌ها توپ و تشر می‌خواهند. آیات جهنّم برای آن‌ها است. لذا تعداد زیادی از آیات قرآن کریم مربوط به جهنّم و انواع عذاب‌های مختلف جهنّم است. عده‌ای از انسان‌ها زُمختند، خشن هستند و متوجّه نمی‌شوند. آیات جهنّم با تهدید شدید، آن‌ها را می‌ترساند. پس کل آیات جهنّم در قرآن کریم که زیاد هم هست، یک اثر دارد و آن تهدید نفوس و انسان‌هایی است که با آیات بهشت تشویق نمی‌شوند و باید با تیر و تفنگ با آن‌ها صحبت کرد. این هم یک دسته از آیات. (مسجد اعظم ۲۹/ ۲ /۹۰)

دسته سوم: آیات مربوط به معاد جسمانی

تعداد زیادی از آیات مربوط به معاد جسمانی است. خدا در این آیات می‌گوید: کسانی که با فرمان خدا مخالفت می‌کنند، فکر نکنند اگر مخالفت کردند و مردند، دیگر کار تمام شده است و کسی با آن‌ها کاری ندارد؛ این‌گونه نیست؛ من دوباره آن‌ها را زنده می‌کنم و می‌پرسم که در دنیا چه کردی؟ اگر به حرف خدا گوش داده باشند، جزای خیر می‌دهم و اگر مخالفت کرده باشند، پدرشان را در جهنّم در می‌آورم. (مسجد اعظم ۱۹/ ۱۲ /۸۹) اثر این آیات این است. آدم‌ها وقتی باور کنند یا احتمال بدهند که حرف خدا درست است، عقل می‌گوید باید مُؤَمِّن فراهم کنی؛ باید کاری نکنی که فردا پشیمان شوی؛ یعنی گناه نکنی. این آیات هم باعث می‌شود ما به طرف اطاعت فرمان خدا گرایش پیدا کنیم. (مسجد اعظم ۲۹/ ۲ /۹۰)

دسته چهارم: آیات مربوط به تاریخ اقوام گذشته

مضمون تعداد زیادی از آیات، از بین بردن امّت‌ها در اثر مخالفت با پیغمبرانشان است. عذاب استیصال نازل شده، زلزله یا سایر انواع بلاهای عمومی آمده است. این آیات می‌گوید: این بلاها به خاطر این است که به حرف پیغمبر گوش ندادند. اگر شما هم می‌خواهی به حرف پیغمبر گوش ندهی، ممکن است این بلاها در انتظار شما هم باشد. این آیات هم آدم‌ها را می‌ترساند تا مقابل دعوت انبیا (ص) نایستند و مقاومت نکنند. (مسجد اعظم ۲۹/ ۲ /۹۰) همه‌ی این آیات، این موضوع را به ما یاد می‌دهد که آن‌ها چه کار کردند که مبتلا به عذاب شدند؟ به حرف پیغمبرشان گوش ندادند؛ پیغمبرشان را اذیت کردند؛ ظلم کردند؛ کشتند؛ پس مبتلا به این بلا شدند. شما هم مواظب باشید آن کارها را نکنید. (مسجد اعظم ۱۹/ ۱۲ /۸۹)

دسته پنجم: آیات مربوط به موانع اطاعت فرمان

موضوع کتاب آسمانی صراط مستقیم است. صراط مستقیم یعنی اطاعت فرمان خدا. امّا خدای متعال که آفریننده انسان است، می‌دانست این آدم به این راحتی نمی‌تواند به حرف خدا گوش دهد. اگر انسان می‌توانست، این‌گونه نبود. لذا از اوّل دنیا تا کنون اکثر مردم با فرمان خدا مخالفت کردند. حالا هم همین‌طور است و بعداً هم تا مدت زیادی بیشتر مردم به حرف خدا گوش نمی‌دهند؛ چرا؟ چون آدم گرفتار غرایز است. نفس امّاره حاکم بر او است. از آن طرف هم شیطان قسم خورده است که نگذارد انسان‌ها به طرف صراط مستقیم بروند. او گفته: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ»:[۹] سر راه رفتن به صراط مستقیم می‌نشینم و نمی‌گذارم انسان‌ها به صراط مستقیم وارد شوند؛ یعنی کاری می‌کنم که به حرف خدا و رسول و امام گوش ندهند، و همین کار را هم دارد می‌کند.

چون خدا می‌دانست این‌گونه است که این آدم‌ها گرفتار این سه مشکل بزرگ یعنی غرایز، نفس امّاره و شیطان هستند و دائماً زمین می‌خورند، لذا تعداد زیادی آیات به عنوان تهدید از مخالفت فرمان یا تشویق برای اطاعت فرمان نازل کرده است. (مسجد اعظم ۱۹/ ۱۲ /۸۹)

اثر همه آیات

وقتی انسان خوب نگاه می‌کند، می‌بیند تمام آیات نهایتاً یکی از دو کار را انجام می‌دهند؛ یا از مخالفت فرمان می‌ترسانند یا به اطاعت فرمان تشویق می‌کنند تا ما به طرف اطاعت فرمان برویم. این نتیجه‌ی شش هزار و اندی آیه است. خیلی از آیات مربوط به اصل قیامت کبری است، که خدا دوباره انسان‌های مکلّف را زنده می‌کند. کسانی را که مطیع فرمان بودند، ثواب می‌دهد و کسانی را که مخالف بودند، عذاب می‌کند. این آیات هم باعث می‌شود ما را به طرف اطاعت فرمان خدا گرایش دهند. دیدن این آیات با وجود شیطان، با وجود نفس امّاره و با وجود غرایز باعث می‌شود ما گرایش بیشتری به طرف اطاعت فرمان پیدا کنیم.

خدای متعال خواسته کمکی به انسان‌ها کند؛ البتّه به حدّ اجبار نمی‌رسد. موقعی که فرمان خدا می‌رسد و ما سر دو راهی قرار می‌گیریم، خدا می‌گوید: «این کار را انجام بده» ولی نفس می‌گوید: «بخواب و انجام نده». این آیات به ما کمک می‌کند که جانب اطاعت فرمان را تقویت کنیم؛ تنبلی و مخالفت نکنیم که اگر مخالفت کنیم خودمان را گرفتار عذاب می‌کنیم. (مسجد اعظم ۱۹/ ۱۲ /۸۹)

پس نتیجه بحث تا این‌جا این شد که ما روزی ده بار حداقل و کسانی که نماز غیر واجب هم می‌خوانند، بیست بار، سی بار باید بگویند: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ».[۱۰] این را باید واقعاً بخواهیم. امّا مردم نمی‌خواهند بفهمند این‌که من می‌گویم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» چه می‌خواهم. عدّه‌ای فقط می‌گویند و می‌روند؛ ولی وارد راه نمی‌شوند. علّت بدبختی انسان امروزی و دیروزی و فردایی همین است. فقط می‌گوید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»، ولی نمی‌فهمد صراط مستقیم چیست. چون نمی‌فهمد، عمل هم نمی‌کند. حالا فهمیدیم طبق تفسیر خود خدا در قرآن، صراط مستقیم یعنی فقط خدا حق دارد فرمان بدهد و شما به عنوان مخلوق و بنده باید به فرمان او گوش دهید.

خدا فرمانش را قبل از این‌که ما به دنیا بیاییم، حاضر کرده است. خدا واجبات و محرّمات را گفته است. ما باید یاد بگیریم و عمل کنیم. آن وقت همه‌ی مشکلات حل می‌شود و درون و بیرون انسان اصلاح خواهد شد؛ و الّا از هر راهی بروید، کار خراب‌تر می‌شود.

  منبع: کتاب طریق بندگی؛ صفحات ۳۴  الی ۴۰


[۱]. نساء، ۵۹

[۲]. نساء، ۵۹٫

[۳]. نساء، ۸۰

[۴]. وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى‏. (نجم، ۳ و ۴)

[۵]. وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ. (حاقه، ۴۴ تا ۴۶)

[۶]. نساء، ۵۹

[۷]. …قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) هَلْ لِلْمُسْلِمِینَ عِیدٌ غَیْرَ یَوْمِ الْجُمُعَهِ وَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ قَالَ نَعَمْ أَعْظَمُهَا حُرْمَهً قُلْتُ وَ أَیُّ عِیدٍ هُوَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ الْیَوْمُ الَّذِی نَصَبَ فِیهِ- رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (ع) وَ قَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ قُلْتُ وَ أَیُّ یَوْمٍ هُوَ قَالَ وَ مَا تَصْنَعُ بِالْیَوْمِ إِنَّ السَّنَهَ تَدُورُ وَ لَکِنَّهُ یَوْمُ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ مِنْ ذِی الْحِجَّهِ فَقُلْتُ وَ مَا یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَفْعَلَ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ قَالَ تَذْکُرُونَ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ فِیهِ بِالصِّیَامِ وَ الْعِبَادَهِ وَ الذِّکْرِ- لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) أَوْصَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (ع) أَنْ یَتَّخِذَ ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیداً وَ کَذَلِکَ کَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ: تَفْعَلُ کَانُوا یُوصُونَ أَوْصِیَاءَهُمْ بِذَلِکَ فَیَتَّخِذُونَهُ عِیداً. (کافی، ج ۴، ص ۱۴۹)

[۸]. روم، ۴۱

[۹]. اعراف، ۱۶

[۱۰]. فاتحه، ۶